۱۱٬۹۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
خدعه و نیرنگ در جنگ | خدعه و نیرنگ در جنگ | ||
== مفهوم شناسی == | == مفهوم شناسی == | ||
خط ۱۳: | خط ۱۲: | ||
بدون شک بین «خدعه»، (که منحصراً در جنگ استفاده میشود و در واقع فریب دادن دشمن است)، با «غدر» که خیانت و نیرنگ و نامردی است و در جنگ و غیر جنگ ممکن است از آن استفاده شود، تفاوت زیادی وجود دارد. غدر و خیانت، نسبی نیست که در برخی از شرایط مجاز باشد؛ در شرایط دیگر غیرمجاز بلکه غدر و نیرنگ و خیانت، همواره محکوم است. اما خُدعه و فریب، نسبی است و در جنگها میتوان برای فریب دشمن از آن استفاده کرد.<ref>ما در فصل دوم، «غدر» را به عنوان یکی از روشهای ممنوع و غیرمجاز از دیدگاه امام علیA بیان کردیم.</ref> | بدون شک بین «خدعه»، (که منحصراً در جنگ استفاده میشود و در واقع فریب دادن دشمن است)، با «غدر» که خیانت و نیرنگ و نامردی است و در جنگ و غیر جنگ ممکن است از آن استفاده شود، تفاوت زیادی وجود دارد. غدر و خیانت، نسبی نیست که در برخی از شرایط مجاز باشد؛ در شرایط دیگر غیرمجاز بلکه غدر و نیرنگ و خیانت، همواره محکوم است. اما خُدعه و فریب، نسبی است و در جنگها میتوان برای فریب دشمن از آن استفاده کرد.<ref>ما در فصل دوم، «غدر» را به عنوان یکی از روشهای ممنوع و غیرمجاز از دیدگاه امام علیA بیان کردیم.</ref> | ||
== خدعه از نظر عقل == | == خدعه از نظر عقل == | ||
خط ۳۷: | خط ۲۷: | ||
واضح است که در درگیریهای نظامی هر یک از طرفین تلاش میکنند با اتخاذ سیاستهای فریب دهنده، دشمن را شکست داده و آنها را وادار به تسلیم نمایند. | واضح است که در درگیریهای نظامی هر یک از طرفین تلاش میکنند با اتخاذ سیاستهای فریب دهنده، دشمن را شکست داده و آنها را وادار به تسلیم نمایند. | ||
== حکم فقهی نیرنگ در جنگ == | |||
از نظر فقهی نیز این مسئله اجماعی است که خدعه در جنگ جایز است. علّامهحلّی در تذکره الفقها مینویسد: خدعه در جنگ جایز است و مبارز میتواند رقیب خویش را با توسل به خدعه، فریب دهد و به قتل برساند و این مسئله اجماعی است.<ref>«تجوز المخادعه فی الحرب و ان یخدع المبارز قرنه لیتوصل بذلک الی قتله اجماعاً» علّامهحلّی، تذکره الفقها، ج۱، ص۴۱۴ و ج۹، ص۸۳.</ref> | |||
شیخ محمدحسننجفی (صاحب جواهر)، پس از اشاره به عدم جواز غدر، خدعه در جنگ را جایز میداند و معتقد است در «تذکره» و «منتهی» بر این امر اجماع شده است.<ref>ر. ک. شیخ محمدحسین نجفی، همان، ج۲۱، ص۷۹.</ref> | |||
ابن قدامه در کتاب المغنی، در فصلی با عنوانِ «و تجوز الخدعه فی الحرب للمبارز و غیره لأن النبی قال: الحرب خدعه و هو حدیث حسن صحیح.»<ref>خدعه در جنگ برای مبارز و غیر مبارز، جایز است چرا که پیامبر فرمود: جنگ خدعه است و این حدیث حسن و صحیح است. ر.ک. عبداللهبنقدامه، همان، ج۱۰، ص۳۹۶.</ref> بکارگیری خدعه را بیان میکند، سپس به خدعهٔ علیA در هنگام جنگ با عمروبنعبدود اشاره کرده است.<ref>ر. ک. همان، ص۳۹۷.</ref> | |||
صاحب کشف القناع نیز خدعه در جنگ را جایز میداند و حدیث «الحرب خدعه» را به عنوان دلیل بر این امر، ذکر میکند.<ref>ر. ک. منصوربنیونس بهوتی، کشفالقناع، ج۳، ص۷۹.</ref> | |||
== خدعه در جنگ از نگاه پیامبر(ص) و امام علی(ع) == | == خدعه در جنگ از نگاه پیامبر(ص) و امام علی(ع) == | ||
خط ۵۸: | خط ۵۷: | ||
ضرت علیA در شورای شش نفرهٔ عُمر؛ وقتی عبدالرحمنبنعوف به آن حضرت پیشنهاد کرد، حاضرم با شما بیعت کنم با این شرط که به سیرهٔ شیخین (علاوه بر قرآن و سنت پیامبر) عمل کنی، نپذیرفت و حاضر نشد (هرچند با دروغ مصلحتی) خود را پایبند به سیرهٔ شیخین نشان دهد.<ref>ر. ک. محمدبنجریر طبری، همان، ج۴، ص۲۳۳؛ ابنواضح یعقوبی، همان، ج۲، ص۱۶۲.</ref> در واقع او نخواست با خدعه و دروغ و فریب به حکومت دست پیدا کند. | ضرت علیA در شورای شش نفرهٔ عُمر؛ وقتی عبدالرحمنبنعوف به آن حضرت پیشنهاد کرد، حاضرم با شما بیعت کنم با این شرط که به سیرهٔ شیخین (علاوه بر قرآن و سنت پیامبر) عمل کنی، نپذیرفت و حاضر نشد (هرچند با دروغ مصلحتی) خود را پایبند به سیرهٔ شیخین نشان دهد.<ref>ر. ک. محمدبنجریر طبری، همان، ج۴، ص۲۳۳؛ ابنواضح یعقوبی، همان، ج۲، ص۱۶۲.</ref> در واقع او نخواست با خدعه و دروغ و فریب به حکومت دست پیدا کند. | ||
== نیرنگ توسط پیامبر و امام علی(ع) | == نیرنگ در جنگ توسط پیامبر(ص) و امام علی(ع) == | ||
در روایتی از «عدیبنحاتم» نقل شده: در جنگ صفین حضرت علیA با صدای بلند فرمود: «والله لاُقتلن معاویه و اصحابه»؛ به خدا قسم معاویه و یارانش را خواهم کشت. سپس درآخر سخنش آهسته فرمود: «ان شاء الله» من نزدیک او بودم به حضرت عرض کردم: یا امیرالمؤمنین! شما قسم خوردید. سپس از آن استثنا کردید!. مقصودتان چه بود؟ چه هدفی داشتید؟ حضرت فرمود: ان الحرب خدعه؛ جنگ خدعه است، من دروغ گو نیستم. خواستم اصحابم را بر علیه آنها تحریک و تحریض کنم تا سست نشوند و خواستار حمله به آنها باشند؛ اما درعین حال کلمهٔ «ان شاء الله» را گفتم تا دروغ هم، نگفته باشم.<ref>ابن شهر آشوب مازندرانی، همان، ج۲، ص۱۹۵ «هَارُونُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَه بْنِ صَدَقَه قَالَ حَدَّثَنِی رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ عَدِیِّ بْنِ حَاتِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَدِیِّ بْنِ حَاتِمٍ وَ کانَ مَعَ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فِی حُرُوبِهِ أَنَّ عَلِیّاً ع قَالَ لَیْلَه الْهَرِیرِ بِصِفِّینَ حِینَ الْتَقَی مَعَ مُعَاوِیَه رَافِعاً صَوْتَهُ یُسْمِعُ أَصْحَابَهُ لَأَقْتُلَنَّ مُعَاوِیَه وَ أَصْحَابَهُ ثُمَّ قَالَ فِی آخِرِ قَوْلِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ یَخْفِضُ بِهِ صَوْتَهُ وَ کنْتُ مِنْهُ قَرِیباً فَقُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّک حَلَفْتَ عَلَی مَا قُلْتَ ثُمَّ اسْتَثْنَیْتَ فَمَا أَرَدْتَ بِذَلِک فَقَالَ إِنَّ الْحَرْبَ خُدْعَه وَ أَنَا عِنْدَ أَصْحَابِی صَدُوقٌ فَأَرَدْتُ أَنْ أُطْمِعَ أَصْحَابِی فِی قَوْلِی کیْ لَا یَفْشَلُوا وَ لَا یَفِرُّوا فَافْهَمْ فَإِنَّک تَنْتَفِعُ بِهَا بَعْدُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی» محمدباقر مجلسی، همان، ج۳۲، ص۶۱۷.</ref> | در روایتی از «عدیبنحاتم» نقل شده: در جنگ صفین حضرت علیA با صدای بلند فرمود: «والله لاُقتلن معاویه و اصحابه»؛ به خدا قسم معاویه و یارانش را خواهم کشت. سپس درآخر سخنش آهسته فرمود: «ان شاء الله» من نزدیک او بودم به حضرت عرض کردم: یا امیرالمؤمنین! شما قسم خوردید. سپس از آن استثنا کردید!. مقصودتان چه بود؟ چه هدفی داشتید؟ حضرت فرمود: ان الحرب خدعه؛ جنگ خدعه است، من دروغ گو نیستم. خواستم اصحابم را بر علیه آنها تحریک و تحریض کنم تا سست نشوند و خواستار حمله به آنها باشند؛ اما درعین حال کلمهٔ «ان شاء الله» را گفتم تا دروغ هم، نگفته باشم.<ref>ابن شهر آشوب مازندرانی، همان، ج۲، ص۱۹۵ «هَارُونُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَه بْنِ صَدَقَه قَالَ حَدَّثَنِی رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ عَدِیِّ بْنِ حَاتِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَدِیِّ بْنِ حَاتِمٍ وَ کانَ مَعَ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فِی حُرُوبِهِ أَنَّ عَلِیّاً ع قَالَ لَیْلَه الْهَرِیرِ بِصِفِّینَ حِینَ الْتَقَی مَعَ مُعَاوِیَه رَافِعاً صَوْتَهُ یُسْمِعُ أَصْحَابَهُ لَأَقْتُلَنَّ مُعَاوِیَه وَ أَصْحَابَهُ ثُمَّ قَالَ فِی آخِرِ قَوْلِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ یَخْفِضُ بِهِ صَوْتَهُ وَ کنْتُ مِنْهُ قَرِیباً فَقُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّک حَلَفْتَ عَلَی مَا قُلْتَ ثُمَّ اسْتَثْنَیْتَ فَمَا أَرَدْتَ بِذَلِک فَقَالَ إِنَّ الْحَرْبَ خُدْعَه وَ أَنَا عِنْدَ أَصْحَابِی صَدُوقٌ فَأَرَدْتُ أَنْ أُطْمِعَ أَصْحَابِی فِی قَوْلِی کیْ لَا یَفْشَلُوا وَ لَا یَفِرُّوا فَافْهَمْ فَإِنَّک تَنْتَفِعُ بِهَا بَعْدُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی» محمدباقر مجلسی، همان، ج۳۲، ص۶۱۷.</ref> | ||
خط ۶۸: | خط ۶۷: | ||
مردی از لشکر شام، چهار نفر از یاران علیA را به شهادت رساند. مبارزین لشکر علیA پس از کشته شدن نفر چهارم، از مبارزه با او خودداری کردند. حضرت علیA تغییر لباس داد و به میدان رفت. شامی ندانست که حریف کیست به آن حضرت حمله کرد. حضرت علیA با شمشیر او را به دو نیم کرد….<ref>ابناعثم کوفی، همان، ص۵۹۸.</ref> | مردی از لشکر شام، چهار نفر از یاران علیA را به شهادت رساند. مبارزین لشکر علیA پس از کشته شدن نفر چهارم، از مبارزه با او خودداری کردند. حضرت علیA تغییر لباس داد و به میدان رفت. شامی ندانست که حریف کیست به آن حضرت حمله کرد. حضرت علیA با شمشیر او را به دو نیم کرد….<ref>ابناعثم کوفی، همان، ص۵۹۸.</ref> | ||
== پیوند به بیرون == | |||
این مدخل برگرفته شده از کتاب «سیره نظامی امیرالمؤمنین» نوشته «یدالله حاجیزاده» قم مرکز مدیریت حوزههای علمیه، ۱۳۹۲ش. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} | ||
{{جهاد}} | {{جهاد}} |