۱۱٬۹۱۳
ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
در جنگ جمل، بعد از اینکه نیروهای کوفی، جهت همراهی با حضرت، برای مقابله با اصحاب جمل جمع شدند، حضرت فرمودند: «شما باید در موافقت من، به بصره آئید که در آنجا بنگریم، خیال ایشان چیست؟! ابتدا ایشان را نصیحت کنیم، باشد که رشد خویش بازیابند. و اگر روی به جنگ آرند، ما نیز در اطفاء نایره (آتش) سعی نمائیم تا حکم و تقدیر حق سبحانه در چیست؟<ref>«نستظهر باللّه علیهم…» محمّدبنمحمّدبننعمان، (شیخ مفید)، الجمل والنصره لسید العتره فی حرب البصره، ص۳۳۹؛ ابن اعثم کوفی، همان، ص۴۱۵.</ref> | در جنگ جمل، بعد از اینکه نیروهای کوفی، جهت همراهی با حضرت، برای مقابله با اصحاب جمل جمع شدند، حضرت فرمودند: «شما باید در موافقت من، به بصره آئید که در آنجا بنگریم، خیال ایشان چیست؟! ابتدا ایشان را نصیحت کنیم، باشد که رشد خویش بازیابند. و اگر روی به جنگ آرند، ما نیز در اطفاء نایره (آتش) سعی نمائیم تا حکم و تقدیر حق سبحانه در چیست؟<ref>«نستظهر باللّه علیهم…» محمّدبنمحمّدبننعمان، (شیخ مفید)، الجمل والنصره لسید العتره فی حرب البصره، ص۳۳۹؛ ابن اعثم کوفی، همان، ص۴۱۵.</ref> | ||
{{دعا|هنگامی که علی(ع) به ربذه رسید، «رفاعه بن رافع» | |||
{{دعا|هنگامی که امام علی(ع) به ربذه رسید، «رفاعه بن رافع» چنین گفت: ای امیرمؤمنان برچه کاری تصمیم گرفتهای؟ علی(ع): آنچه نیت کردهام و تصمیم بر انجامش دارم، اصلاح است. اگر از ما بپذیرند. رفاعه: نپذیرفتند چه کنیم؟ امام: آنان را فرا میخوانیم و از حق، به اندازهای به آنان میبخشیم که امید داریم، راضی شوند؛ رفاعه: اگر راضی نشدند؟ امام: اگر ما را به خود واگذارند، آنها را به حال خود وا میگذاریم. رفاعه: اگر ما را به خود واگذار نکنند؟ علی(ع): در مقابل آنان از خود دفاع میکنیم؛ رفاعه گفت: نیکو تصمیمی است.<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۱۷.</ref>}} | |||
در صفین، یاران حضرت نارضایتی خود را از تأخیر در جنگیدن با شامیان، ابراز داشتند. امام فرمود: اما اینکه شما میپرسید: آیا این همه تأخیر به خاطر ناگواری مرگ است؟ به خدا سوگند که هیچ باک ندارم که من به سوی مرگ روم یا مرگ به سویم آید! اما اینکه میگویید در جنگیدن با اهل شام، دو دل هستم، به خدا یک روز هم جنگ را به تأخیر نینداختم، مگر به این امید که گروهی از آنان، به من بپیوندند و به دست من هدایت یابند و در پرتو روشنایی من رستگار شوند.<ref>«فَوَالله ما دفعت الحرب…». همان، خطبه ۵۵، ص۱۰۶؛ ابناعثم کوفی، همان، ص۱۰۲۳؛ ابوجعفر اسکافی، المعیار والموازنه، ص۲۰۱.</ref> | در صفین، یاران حضرت نارضایتی خود را از تأخیر در جنگیدن با شامیان، ابراز داشتند. امام فرمود: اما اینکه شما میپرسید: آیا این همه تأخیر به خاطر ناگواری مرگ است؟ به خدا سوگند که هیچ باک ندارم که من به سوی مرگ روم یا مرگ به سویم آید! اما اینکه میگویید در جنگیدن با اهل شام، دو دل هستم، به خدا یک روز هم جنگ را به تأخیر نینداختم، مگر به این امید که گروهی از آنان، به من بپیوندند و به دست من هدایت یابند و در پرتو روشنایی من رستگار شوند.<ref>«فَوَالله ما دفعت الحرب…». همان، خطبه ۵۵، ص۱۰۶؛ ابناعثم کوفی، همان، ص۱۰۲۳؛ ابوجعفر اسکافی، المعیار والموازنه، ص۲۰۱.</ref> |