۱۱٬۹۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
* در روایتی کلمه «الشَّمْسِ؛خورشید» را به پیامبر اسلام(ص) تأویل کرده است. وجود آن حضرت، معنای استعاری کلمهٔ شَمس است؛ یعنی هم چنانکه خورشید، عالم را روشن میکند و مردم از آن بهره میبرند، وجود پیامبر اکرم(ص) هم نورافشانی میکند و مردم از نور وجود او هدایت میشوند. | * در روایتی کلمه «الشَّمْسِ؛خورشید» را به پیامبر اسلام(ص) تأویل کرده است. وجود آن حضرت، معنای استعاری کلمهٔ شَمس است؛ یعنی هم چنانکه خورشید، عالم را روشن میکند و مردم از آن بهره میبرند، وجود پیامبر اکرم(ص) هم نورافشانی میکند و مردم از نور وجود او هدایت میشوند. | ||
گروهی از مسلمانان، معتقدند باطن و ظاهر، هیچ ارتباط منطقی و زبان شناختی یا دلالی با یکدیگر ندارند. از نگاه این افراد راه دریافت معانی ظاهری، غیر از راه دریافت معانی باطنی است. این گروه معتقدند معانی ظاهری را میتوان با استفاده از قواعد ادبی، سیاِق کلام و با در نظر گرفتن معانی عرفی و عقلایی الفاظ به دست آورد. اما معانی باطنی، هیچگونه ارتباطی با مدلول ظاهری لفظ ندارد. | گروهی از مسلمانان، معتقدند باطن و ظاهر، هیچ ارتباط منطقی و زبان شناختی یا دلالی با یکدیگر ندارند. از نگاه این افراد راه دریافت معانی ظاهری، غیر از راه دریافت معانی باطنی است. این گروه معتقدند معانی ظاهری را میتوان با استفاده از قواعد ادبی، سیاِق کلام و با در نظر گرفتن معانی عرفی و عقلایی الفاظ به دست آورد. اما معانی باطنی، هیچگونه ارتباطی با مدلول ظاهری لفظ ندارد. براساس این نظریه، خداوند در هر آیهای، دو یا چند معنای از هم گسسته را قصد کرده: یکی معنای ظاهری که مطابق معانی واژهها در زبان عربی به کار برده شده و دیگری معنای باطنی که با معنای ظاهری لفظ ارتباط ندارد. | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == |