پرش به محتوا

نقش ولایت فقیه در انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
{{درگاه|حکومت دینی}}
{{درگاه|حکومت دینی}}


«ولایت فقیه» را می‌توان مهمترین و محوری‌ترین پایه و اساس نظریه سیاسی اسلام در عصر غیبت برشمرد. بر اساس نظام سیاسی اسلام، وجود حکومت در جامعه امری ضروری است و بایستگی حکومت امری نیست که اختصاص به زمان حضور پیامبر(ص) و امامان معصوم علیهم السلام داشته باشد، بلکه جامعیت و جاودانگی احکام اسلام اقتضاء می‌کند که وجود حکومت در عصر غیبت نیز امری ضروری باشد و از آنجا که «بر اساس بینش اسلامی خداوند رب و صاحب اختیار هستی و انسان‌هاست، چنین اعتقادی ایجاب می‌کند که تصرف در امور مخلوقات خدا حتماً با اذن خداوند صورت گیرد و چون حکومت و تنظیم قوانین مستلزم تصرف در امور انسان‌هاست، این امر تنها از سوی کسی رواست که دارای این حق و اختیار باشد یا از طرف او مأذون و منصوب باشد، وقتی خداوند که منشأ حقوق است حق حکومت و ولایت بر مردم را به پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام یا جانشین امام معصوم واگذار نموده است، او حق دارد احکام الهی را در جامعه پیاده کند؛ چون از ناحیه کسی نصب شده است که همه هستی و حقوق و خوبی‌ها از اوست».<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، نظریه سیاسی اسلام، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره), ۱۳۷۸,ج۲,ص۴۰و۴۱</ref> بنابراین بر اساس نظام سیاسی اسلام، منبع مشروعیت حکومت، الهی بوده و از ولایت تشریعی یا اراده تشریعی خداوند سرچشمه می‌گیرد، زیرا اساساً هیچ‌گونه ولایتی جز با انتساب به نصب و اذن الهی، مشروعیت نمی‌یابد. تأمل در ادله عقلی و نقلی<ref>ر. ک. به: جوادی آملی، عبد الله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت وعدالت، ,قم: مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۵, ,ص۱۵۰ تا۱۸۴
== حکومت اسلامی و ولایت فقیه ==
«ولایت فقیه» را می‌توان مهمترین و محوری‌ترین پایه و اساس نظریه سیاسی اسلام در عصر غیبت برشمرد. بر اساس نظام سیاسی اسلام، وجود حکومت در جامعه امری ضروری است و بایستگی حکومت امری نیست که اختصاص به زمان حضور پیامبر(ص) و امامان معصوم (ع) داشته باشد، بلکه جامعیت و جاودانگی احکام اسلام اقتضاء می‌کند که وجود حکومت در عصر غیبت نیز امری ضروری باشد و از آنجا که «بر اساس بینش اسلامی خداوند رب و صاحب اختیار هستی و انسان‌هاست، چنین اعتقادی ایجاب می‌کند که تصرف در امور مخلوقات خدا حتماً با اذن خداوند صورت گیرد و چون حکومت و تنظیم قوانین مستلزم تصرف در امور انسان‌هاست، این امر تنها از سوی کسی رواست که دارای این حق و اختیار باشد یا از طرف او مأذون و منصوب باشد، وقتی خداوند که منشأ حقوق است حق حکومت و ولایت بر مردم را به پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام یا جانشین امام معصوم واگذار نموده است، او حق دارد احکام الهی را در جامعه پیاده کند؛ چون از ناحیه کسی نصب شده است که همه هستی و حقوق و خوبی‌ها از اوست».<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، نظریه سیاسی اسلام، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره), ۱۳۷۸,ج۲,ص۴۰و۴۱</ref> بنابراین بر اساس نظام سیاسی اسلام، منبع مشروعیت حکومت، الهی بوده و از ولایت تشریعی یا اراده تشریعی خداوند سرچشمه می‌گیرد، زیرا اساساً هیچ‌گونه ولایتی جز با انتساب به نصب و اذن الهی، مشروعیت نمی‌یابد. تأمل در ادله عقلی و نقلی<ref>ر. ک. به: جوادی آملی، عبد الله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت وعدالت، ,قم: مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۵, ,ص۱۵۰ تا۱۸۴


و امام خمینی (ره) و حکومت اسلامی (پیشینه و دلایل ولایت فقیه), مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره),۱۳۷۸و جوان آراسته، حسین، مبانی حکومت اسلامی، قم، دفتر تبلیغات حوزه علمیه، ۱۳۸۲</ref> که در منابع اسلامی آمده، حاکی از آن است که در عصر غیبت تنها فقیهانی که دارای صلاحیتها و شایستگی‌های علمی، عملی و اخلاقی باشند، حق حکومت دارند و از مشروعیت حکومت برخوردار هستند در حقیقت مشروعیت حکومت فقها زاییده نصب عام آنان از سوی امامان معصوم علیهم السلام است که آنان نیز منصوب خاص از جانب خدای متعال هستند؛ بنابراین ولایت فقیه شالوده و جوهره اصلی حکومت اسلامی در دوره غیبت است و تنها شکل مشروع حکومت اسلامی در عصر غیبت در چارچوب «ولایت فقیه» تبلور پیدا می‌کند با روشن شدن نقش محوری «ولایت فقیه» در نظام سیاسی اسلام در عصر غیبت نقش ولایت فقیه در انقلاب اسلامی آشکار می‌گردد انقلاب اسلامی -که بر پایه نظام سیاسی اسلام در عصر غیبت و نظریه «ولایت فقیه» و بر مبنای الگوی حکومت اسلامی در عصر غیبت شکل گرفته است- در جریان شکل‌گیری و تداوم حرکت پر برکت خویش، نقش محوری، جایگاه اساسی و قدرت و نفوذی نظیر ولایت فقیه را به خوبی به نمایش گذاشت.
و امام خمینی (ره) و حکومت اسلامی (پیشینه و دلایل ولایت فقیه), مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره),۱۳۷۸و جوان آراسته، حسین، مبانی حکومت اسلامی، قم، دفتر تبلیغات حوزه علمیه، ۱۳۸۲</ref> که در منابع اسلامی آمده، حاکی از آن است که در عصر غیبت تنها فقیهانی که دارای صلاحیتها و شایستگی‌های علمی، عملی و اخلاقی باشند، حق حکومت دارند و از مشروعیت حکومت برخوردار هستند در حقیقت مشروعیت حکومت فقها زاییده نصب عام آنان از سوی امامان معصوم علیهم السلام است که آنان نیز منصوب خاص از جانب خدای متعال هستند؛ بنابراین ولایت فقیه شالوده و جوهره اصلی حکومت اسلامی در دوره غیبت است و تنها شکل مشروع حکومت اسلامی در عصر غیبت در چارچوب «ولایت فقیه» تبلور پیدا می‌کند با روشن شدن نقش محوری «ولایت فقیه» در نظام سیاسی اسلام در عصر غیبت نقش ولایت فقیه در انقلاب اسلامی آشکار می‌گردد انقلاب اسلامی -که بر پایه نظام سیاسی اسلام در عصر غیبت و نظریه «ولایت فقیه» و بر مبنای الگوی حکومت اسلامی در عصر غیبت شکل گرفته است- در جریان شکل‌گیری و تداوم حرکت پر برکت خویش، نقش محوری، جایگاه اساسی و قدرت و نفوذی نظیر ولایت فقیه را به خوبی به نمایش گذاشت.


== نقش ولایت فقیه در روند شکل‌گیری انقلاب اسلامی ==
== نقش ولایت فقیه در روند شکل‌گیری انقلاب اسلامی ==
در جریان شکل‌گیری انقلاب اسلامی طرح نظریه «حکومت اسلامی» از سوی حضرت امام که در سال ۱۳۴۸ در نجف اشرف صورت گرفت، انگیزه مشخص و منسجم نوینی را در مردم ایجاد نمود و راه اصیل مبارزه مکتبی اسلام را گشود «هنر بزرگ مرحوم امام آن بود که مباحث تئوریک و نظریه‌پردازی ولایت فقیه که پیشینه آن به آغاز عصر غیبت برمی‌گشت، به شکل نظریه‌ای کارآمد برای اداره سیاسی اجتماعی جامعه تبدیل نمود و بر اساس آن، نظام سیاسی جدیدی را بر پایه احکام اسلام پی ریخت.<ref>جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی ایران، قم: نشر معارف، ۱۳۸۴,ص۱۷۹</ref>امام راحل کاری را که در محور فقه انجام دادند، این بود که دست «ولایت فقیه» را که در محدوده مسایل فرعی محبوس بود، گرفتند و از قلمرو فقه بیرون آوردند و در جایگاه اصلی خود یعنی علم کلام نشاندند و سپس این مسئله را با براهین عقلی و کلامی شکوفا ساختند به نحوی که بر همه مسایل فقه سایه افکند و نتایج فراوانی به بار آورد که یکی پس از دیگری شاهد آن بودیم از نظر امام (ره) فقیه جامع‌الشرایط در عصر غیبت امام زمان(عج) همه پست‌های اعتباری امام معصوم علیه السلام را داراست و آن هم نه در حد حق و سمت وضعی محض، بلکه همراه با تکلیف الزامی یعنی بر فقیه واجب است که نظام اسلامی را تأسیس کند و در برابر طغیانگران به مقابله برخیزد و حکومت اسلامی را بر اساس کتاب و سنت معصومین علیهم السلام پی‌ریزی کند<ref>جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، پیشین، ,ص۲۷۷و۲۷۸</ref>طرح حکومت اسلامی بر پایه ولایت فقیه از سوی امام (ره) انگیزه مشخص و هماهنگی و انسجام لازم را در میان مردم ایجاد نمود در حقیقت اگر چه ایدئولوژی انقلاب بر پایه مکتب اسلام و بر اساس منابع اصلی آن یعنی قرآن و روایات مورد تردید نبود؟ ولی از آنجا که چهارده قرن از زمانی که حکومت اسلامی واقعی و به صورت عینی و عملی برقرار بوده است، می‌گذشت و به ویژه در غیبت امام زمان(عج) و با توجه به تحولات عظیم اجتماعی که در طول چهارده قرن رخ داده است بر مردم روشن نبوده که آن حکومت اسلامی که می‌بایست بر خرابه‌های رژیم سلطنتی پایه‌ریزی شود چگونه حکومتی است و با مسایل مختلف و به خصوص پدیده‌های نوین عصر حاضر، چگونه رفتار خواهد کرد. در چنین شرایطی بود که امام با طرح اصل ولایت فقیه چارچوب اصلی حکومت اسلامی را مشخص نموده و به مردم ارائه داد.
در جریان شکل‌گیری انقلاب اسلامی طرح نظریه «حکومت اسلامی» از سوی حضرت امام که در سال ۱۳۴۸ در نجف اشرف صورت گرفت، انگیزه مشخص و منسجم نوینی را در مردم ایجاد نمود و راه اصیل مبارزه مکتبی اسلام را گشود «هنر بزرگ مرحوم امام آن بود که مباحث تئوریک و نظریه‌پردازی ولایت فقیه که پیشینه آن به آغاز عصر غیبت برمی‌گشت، به شکل نظریه‌ای کارآمد برای اداره سیاسی اجتماعی جامعه تبدیل نمود و بر اساس آن، نظام سیاسی جدیدی را بر پایه احکام اسلام پی ریخت.<ref>جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی ایران، قم: نشر معارف، ۱۳۸۴,ص۱۷۹</ref>امام راحل کاری را که در محور فقه انجام دادند، این بود که دست «ولایت فقیه» را که در محدوده مسایل فرعی محبوس بود، گرفتند و از قلمرو فقه بیرون آوردند و در جایگاه اصلی خود یعنی علم کلام نشاندند و سپس این مسئله را با براهین عقلی و کلامی شکوفا ساختند به نحوی که بر همه مسایل فقه سایه افکند و نتایج فراوانی به بار آورد که یکی پس از دیگری شاهد آن بودیم. از نظر امام (ره) فقیه جامع‌الشرایط در عصر غیبت امام زمان(عج) همه پست‌های اعتباری امام معصوم علیه السلام را داراست و آن هم نه در حد حق و سمت وضعی محض، بلکه همراه با تکلیف الزامی یعنی بر فقیه واجب است که نظام اسلامی را تأسیس کند و در برابر طغیانگران به مقابله برخیزد و حکومت اسلامی را بر اساس کتاب و سنت معصومین علیهم السلام پی‌ریزی کند<ref>جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، پیشین، ,ص۲۷۷و۲۷۸</ref>طرح حکومت اسلامی بر پایه ولایت فقیه از سوی امام (ره) انگیزه مشخص و هماهنگی و انسجام لازم را در میان مردم ایجاد نمود در حقیقت اگر چه ایدئولوژی انقلاب بر پایه مکتب اسلام و بر اساس منابع اصلی آن یعنی قرآن و روایات مورد تردید نبود؟ ولی از آنجا که چهارده قرن از زمانی که حکومت اسلامی واقعی و به صورت عینی و عملی برقرار بوده است، می‌گذشت و به ویژه در غیبت امام زمان(عج) و با توجه به تحولات عظیم اجتماعی که در طول چهارده قرن رخ داده است بر مردم روشن نبوده که آن حکومت اسلامی که می‌بایست بر خرابه‌های رژیم سلطنتی پایه‌ریزی شود چگونه حکومتی است و با مسایل مختلف و به خصوص پدیده‌های نوین عصر حاضر، چگونه رفتار خواهد کرد. در چنین شرایطی بود که امام با طرح اصل ولایت فقیه چارچوب اصلی حکومت اسلامی را مشخص نموده و به مردم ارائه داد.


بر این اساس نقش ولایت فقیه در جریان شکل‌گیری انقلاب اسلامی را می‌توان، نقش معمار و ایدئولوگ انقلاب و رهبری و سازماندهی و انسجام روند انقلاب برشمرد که این نقش به زیباترین شکل توسط حضرت امام انجام گرفت. جایگاه ویژه ولایت فقیه در نظام اسلامی و نفوذ معنوی آن، رهبری نظام را از رهبری صرف به مراد و مأوای مردم تبدیل نمود که پیوند عمیق مردم و همراهی و همدلی آنان را به دنبال داشت و به تعبیر زیبای شهید مطهری (ره) «بی‌شک از جان گذشتگی و مبارزه خستگی ناپذیر با ظلم و ظالم و دفاع سرسختانه از مظلوم و صداقت و صراحت و شجاعت و سازش‌ناپذیری این رهبر در انتخاب او به مقام رهبری نقش داشته است، اما مطلب اساسی چیز دیگری است و آن این که ندای امام خمینی (ره) از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفای روح این ملت برمی‌خاست. مردمی که در طول چهارده قرن حماسه محمد، علی، زهرا، حسین، زینب، سلمان، ابوذر … و صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه‌ها با روحشان عجین شده بود، بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند، علی را و حسین را در چهره او دیدند، او را آینه تمام نمای فرهنگ خود که تحقیر شده بود، تشخیص دادند»<ref>مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۶۸,ص۱۱۹</ref>
بر این اساس نقش ولایت فقیه در جریان شکل‌گیری انقلاب اسلامی را می‌توان، نقش معمار و ایدئولوگ انقلاب و رهبری و سازماندهی و انسجام روند انقلاب برشمرد که این نقش به زیباترین شکل توسط حضرت امام انجام گرفت. جایگاه ویژه ولایت فقیه در نظام اسلامی و نفوذ معنوی آن، رهبری نظام را از رهبری صرف به مراد و مأوای مردم تبدیل نمود که پیوند عمیق مردم و همراهی و همدلی آنان را به دنبال داشت و به تعبیر زیبای شهید مطهری (ره) «بی‌شک از جان گذشتگی و مبارزه خستگی ناپذیر با ظلم و ظالم و دفاع سرسختانه از مظلوم و صداقت و صراحت و شجاعت و سازش‌ناپذیری این رهبر در انتخاب او به مقام رهبری نقش داشته است، اما مطلب اساسی چیز دیگری است و آن این که ندای امام خمینی (ره) از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفای روح این ملت برمی‌خاست. مردمی که در طول چهارده قرن حماسه محمد، علی، زهرا، حسین، زینب، سلمان، ابوذر … و صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه‌ها با روحشان عجین شده بود، بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند، علی را و حسین را در چهره او دیدند، او را آینه تمام نمای فرهنگ خود که تحقیر شده بود، تشخیص دادند»<ref>مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۶۸,ص۱۱۹</ref>
automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۱۰۵

ویرایش