automoderated، دیوانسالاران، مدیران
۷٬۲۳۰
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ویرایش | {{در دست ویرایش|کاربر=Rezvani }} | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
با تأمل در آموزههای قرآن کریم، سنت و سیرت پیشوایان دین، به خوبی روشن است که عقل و عقلورزی جایگاه ارجمند و رفیعی را به خود اختصاص داده است. البته اینکه مراد از عقل در منابع اسلامی به چه معناست، بحث دیگری است؛ اما فی الجمله اطمینان داریم که عقلورزی، از سوی دین تأکید و توصیه شده است. اسلام خود را دین حنیف (حقیقتگرا) و منطبق بر فطرت انسانی معرفی میکند؛ از این رو آموزههایش باید مطابق و سازگار با فطرت انسان باشد. بسیاری از شبهات و ابهاماتی که احیانا نسبت به پارهای از آموزهها و احکام اسلامی مطرح میشود، از بیتوجهی به محکمات دین، عدم دقت در مبانی بنیادین (هستیشناختی و معرفتشناختی دین) و نیز بیاعتنایی نسبت به روش صحیح دینشناسی ناشی میشود. در نوشتار حاضر به یکی از پرسشهایی که دربارهی مهمترین آموزهی دینی، یعنی ایمان به غیب، مطرح شده است، اشاره کرده و پس از بررسی به نقد آن خواهیم پرداخت. | با تأمل در آموزههای قرآن کریم، سنت و سیرت پیشوایان دین، به خوبی روشن است که عقل و عقلورزی جایگاه ارجمند و رفیعی را به خود اختصاص داده است. البته اینکه مراد از عقل در منابع اسلامی به چه معناست، بحث دیگری است؛ اما فی الجمله اطمینان داریم که عقلورزی، از سوی دین تأکید و توصیه شده است. اسلام خود را دین حنیف (حقیقتگرا) و منطبق بر فطرت انسانی معرفی میکند؛ از این رو آموزههایش باید مطابق و سازگار با فطرت انسان باشد. بسیاری از شبهات و ابهاماتی که احیانا نسبت به پارهای از آموزهها و احکام اسلامی مطرح میشود، از بیتوجهی به محکمات دین، عدم دقت در مبانی بنیادین (هستیشناختی و معرفتشناختی دین) و نیز بیاعتنایی نسبت به روش صحیح دینشناسی ناشی میشود. در نوشتار حاضر به یکی از پرسشهایی که دربارهی مهمترین آموزهی دینی، یعنی ایمان به غیب، مطرح شده است، اشاره کرده و پس از بررسی به نقد آن خواهیم پرداخت. | ||
شبهه | {{شبهه}} | ||
در قرآن آمده است که اولین شرط دینداری و تقوا، ایمان به غیب است: ... (پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب ایمان آورند و ... ؛<ref>الذین يؤمنون بالغيب و ... بقره / ۲ | در قرآن آمده است که اولین شرط دینداری و تقوا، ایمان به غیب است: ... (پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب ایمان آورند و ... ؛<ref>الذین يؤمنون بالغيب و ... بقره / ۲ | ||
</ref> پرسش این است که چگونه میتوان دینداری را بر مبنای ایمان به چیزهای پنهان بنا کرد؟! چگونه میتوان به چیزی که از آن بیخبریم و حقیقت آن را نمی دانیم و به هیچ نحوی برای ما روشن و معلوم نیست، ايمان آوريم؟! این امر خلاف عقلانیت است. عقل میگوید: تا چیزی را نفهمیدی و از آن آگاه نشدهای به آن ایمان نیاور! ولی قرآن میگوید: به چیزی ایمان بیاور که به آن آگاهی نداری! | </ref> پرسش این است که چگونه میتوان دینداری را بر مبنای ایمان به چیزهای پنهان بنا کرد؟! چگونه میتوان به چیزی که از آن بیخبریم و حقیقت آن را نمی دانیم و به هیچ نحوی برای ما روشن و معلوم نیست، ايمان آوريم؟! این امر خلاف عقلانیت است. عقل میگوید: تا چیزی را نفهمیدی و از آن آگاه نشدهای به آن ایمان نیاور! ولی قرآن میگوید: به چیزی ایمان بیاور که به آن آگاهی نداری! | ||
{{پایان شبهه}} | |||
هویت دین از سه بخش تکون یافته است. بخش یکم، جهانبینی و نظام باورمندی است که از شناختها، نگرشها و تفسیرهای دین نسبت به مجموعهی عالم هستی، مبدأ، معاد، نبوت، ... و دیگر مسائل مربوط به این اصول تشکیل میشود. بخش دوم، نظام ارزشی و اخلاقی دین است که نظام اخلاقی خاصی را تبیین کرده، خصلتهای نیک و بد را توصیف و از رفتارهای اخلاقی مقبول دین سخن میگوید و به آن توصیه میکند. بخش سوم، احکام و قوانین فقهی و حقوقی است که تنظیم رفتاری مؤمنان در سلوک فردی و اجتماعی را سامان میدهد.<ref>البته پوشیده نیست که نظام حقوقی و فقهی دین اسلام، در طول نظام اخلاقی و برای تعمیق و گسترش نظام اخلاقی، و مبتنی بر باورهای بنیادین اعتقادی قرار دارد. به عبارت دیگر کارکرد نظام عملی دین، در حقیقت، به ریشهگرفتن خصلتهای نیک و زدودن خصلتهای بد و در نهایت، تقویت نظام باورمندی (ایمان) انسان میانجامد.</ref> دینداری، به معنای حقیقی و جامع، هنگامی تحقق مییابد که همه این بخشها در نظام شخصیتی و رفتاری مؤمن جایگاه خود را بیابد و در سبک زندگی و اهداف حیات او نقش خود را ایفا کند. بخش اول که عبارت است از جهانبینی و نظام باورمندی، از چنان اهمیتی برخورار است که اگر نقصی در آن پدید آید، ممکن است اساس دینداری را دچار اختلال کرده و اصلا مانع تحقق آن شود؛ ولی بخش دوم و سوم، هرچند در جای خود مهم و تأثیرگذارند، اما نقص در آنها دینداری را ناقص و کماثر میکند نه اینکه از اساس آن را از بین ببرد. در بخش اول، مهمترین و ریشهای ترین حقایقی که فرد مؤمن باید به آن باورمند باشد، حقایقی هستند که یا غیب مطلقاند (مانند وجود خداوند)، یا در زندگی دنیا و با حواس ظاهری قابل رؤیت نیستند (مانند بهشت و جهنم) و یا اگر ذاتا قابل مشاهده و تجربه با حواساند (مثل درک حضور پیامبر یا امامان)، به سبب برخی موانع (مانند فاصله زمانی،...)، چنین تجربهای برای مؤمنان ممکن نیست. | هویت دین از سه بخش تکون یافته است. بخش یکم، جهانبینی و نظام باورمندی است که از شناختها، نگرشها و تفسیرهای دین نسبت به مجموعهی عالم هستی، مبدأ، معاد، نبوت، ... و دیگر مسائل مربوط به این اصول تشکیل میشود. بخش دوم، نظام ارزشی و اخلاقی دین است که نظام اخلاقی خاصی را تبیین کرده، خصلتهای نیک و بد را توصیف و از رفتارهای اخلاقی مقبول دین سخن میگوید و به آن توصیه میکند. بخش سوم، احکام و قوانین فقهی و حقوقی است که تنظیم رفتاری مؤمنان در سلوک فردی و اجتماعی را سامان میدهد.<ref>البته پوشیده نیست که نظام حقوقی و فقهی دین اسلام، در طول نظام اخلاقی و برای تعمیق و گسترش نظام اخلاقی، و مبتنی بر باورهای بنیادین اعتقادی قرار دارد. به عبارت دیگر کارکرد نظام عملی دین، در حقیقت، به ریشهگرفتن خصلتهای نیک و زدودن خصلتهای بد و در نهایت، تقویت نظام باورمندی (ایمان) انسان میانجامد.</ref> دینداری، به معنای حقیقی و جامع، هنگامی تحقق مییابد که همه این بخشها در نظام شخصیتی و رفتاری مؤمن جایگاه خود را بیابد و در سبک زندگی و اهداف حیات او نقش خود را ایفا کند. بخش اول که عبارت است از جهانبینی و نظام باورمندی، از چنان اهمیتی برخورار است که اگر نقصی در آن پدید آید، ممکن است اساس دینداری را دچار اختلال کرده و اصلا مانع تحقق آن شود؛ ولی بخش دوم و سوم، هرچند در جای خود مهم و تأثیرگذارند، اما نقص در آنها دینداری را ناقص و کماثر میکند نه اینکه از اساس آن را از بین ببرد. در بخش اول، مهمترین و ریشهای ترین حقایقی که فرد مؤمن باید به آن باورمند باشد، حقایقی هستند که یا غیب مطلقاند (مانند وجود خداوند)، یا در زندگی دنیا و با حواس ظاهری قابل رؤیت نیستند (مانند بهشت و جهنم) و یا اگر ذاتا قابل مشاهده و تجربه با حواساند (مثل درک حضور پیامبر یا امامان)، به سبب برخی موانع (مانند فاصله زمانی،...)، چنین تجربهای برای مؤمنان ممکن نیست. |