۱٬۴۰۷
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
روایتی | روایتی نقل از تورات چنین بیان میکند: «در شگفتم از کسی که به مرگ یقین دارد خوشحالی مینماید …» آیا این حدیث معتبر است؟ مطابق این روایت کسی که به مرگ اعتقاد دارد نمیتواند خوشحالی کند؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
روایت مورد نظر | ==متن روایت== | ||
روایت مورد نظر در کتاب ارشادالقلوب نقل شده است که: {{متن عربی|وَ فِی تَوْرَاه مُوسَی(ع) عَجِبْتُ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالْمَوْتِ کیْفَ یَفْرَحُ وَ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالْحِسَابِ کیْفَ یُذْنِبُ وَ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالْقَدَرِ کیْفَ یَحْزَنُ وَ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالنَّارِ کیْفَ یَضْحَک وَ لِمَنْ رَأَی تَقَلُّبَ الدُّنْیَا بِأَهْلِهَا کیْفَ یَطْمَئِنُّ إِلَیْهَا وَ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالْجَزَاءِ کیْفَ لَا یَعْمَلُ وَ لَا عَقْلَ کالدِّینِ وَ لَا وَرَعَ کالْکفِّ وَ لَا حَسَبَ کحُسْنِ الْخُلُق}}<ref>دیلمی، حسن، إرشاد القلوب إلی الصواب، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۷۴.</ref> | |||
این روایت مرسل است لذا از نظر علم رجال نمیتوان آن را معتبر دانست؛ ولی روایتی در اصول کافی به همان مضمون و محتوا آمده است که از نظر سندی معتبر و قابل اعتماد میباشد و آن روایت این است: | این روایت مرسل است لذا از نظر علم رجال نمیتوان آن را معتبر دانست؛ ولی روایتی در اصول کافی به همان مضمون و محتوا آمده است که از نظر سندی معتبر و قابل اعتماد میباشد و آن روایت این است: {{متن عربی|الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام یَقُولُ کانَ فِی الْکنْزِ الَّذِی قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ کانَ تَحْتَهُ کنْزٌ لَهُما کانَ فِیهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ عَجِبْتُ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالْمَوْتِ کیْفَ یَفْرَحُ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالْقَدَرِ کیْفَ یَحْزَنُ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ رَأَی الدُّنْیَا وَ تَقَلُّبَهَا بِأَهْلِهَا کیْفَ یَرْکنُ إِلَیْهَا وَ یَنْبَغِی لِمَنْ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ أَنْ لَا یَتَّهِمَ اللَّهَ فِی قَضَائِهِ وَ لَا یَسْتَبْطِئَهُ فِی رِزْقِهِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاک أُرِیدُ أَنْ أَکتُبَهُ قَالَ فَضَرَبَ وَ اللَّهِ یَدَهُ إِلَی الدَّوَاه لِیَضَعَهَا بَیْنَ یَدَیَّ فَتَنَاوَلْتُ یَدَهُ فَقَبَّلْتُهَا وَ أَخَذْتُ الدَّوَاه فَکتَبْتُه}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۵۹.</ref> | ||
اولاً: سند روایت صحیح میباشد زیرا تمامی راویان واقع در سند، امامی عادل میباشند.<ref> | ==بررسی سندی== | ||
اولاً: سند روایت صحیح میباشد زیرا تمامی راویان واقع در سند، امامی عادل میباشند.<ref>خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیروت، بی جا، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۷۴؛ ج۱۱، ص۲۶۰؛ ج۱۸، ص۲۵۸.</ref> | |||
ثانیاً: سند آن اتصال دارد و مسند است چرا که سلسله راویان به نحوی است که میتوانند از همدیگر روایت داشته باشند.<ref>همان.</ref> | ثانیاً: سند آن اتصال دارد و مسند است چرا که سلسله راویان به نحوی است که میتوانند از همدیگر روایت داشته باشند.<ref>همان.</ref> | ||
==رابطه اعتقاد به مرگ و خوشحالی== | |||
در مورد قسمت دوم سئوال شما که فرمودید کسی که به مرگ اعتقاد دارد نمیتواند خوشحال باشد بایستی مقدمتاً منشأ خوشی و ابعاد آن را شناخت تا به حقیقت دست پیدا کرد: | در مورد قسمت دوم سئوال شما که فرمودید کسی که به مرگ اعتقاد دارد نمیتواند خوشحال باشد بایستی مقدمتاً منشأ خوشی و ابعاد آن را شناخت تا به حقیقت دست پیدا کرد: | ||
خط ۲۱: | خط ۲۴: | ||
خوشحالی و غم موجودات با شعور، بستگی به شعور و اراده آنها دارد، لذا امری در نظر عده ای لذیذ و مسرت آور است ولی همان امر و کار در نظر عده ای دیگر مایه غم و اندوه است، هم چنانکه گاهی امری برای عده ای غمانگیز است ولی عده ای دیگر از آن احساس ناراحتی نمیکنند.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۱۶.</ref> | خوشحالی و غم موجودات با شعور، بستگی به شعور و اراده آنها دارد، لذا امری در نظر عده ای لذیذ و مسرت آور است ولی همان امر و کار در نظر عده ای دیگر مایه غم و اندوه است، هم چنانکه گاهی امری برای عده ای غمانگیز است ولی عده ای دیگر از آن احساس ناراحتی نمیکنند.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۱۶.</ref> | ||
==شادی و غم در قرآن== | |||
روشی که قرآن در مسئله خوشحالی و غم طی کرده غیر از آن روشی است که مادیین پیش گرفتهاند و انسان فرورفته در مادیات هم اگر بخواهد زندگیش گوارا شود باید از مکتبی پیروی کند که خوشحالی حقیقی را سعادت بداند و غم حقیقی را شقاوت بداند، چون قرآن آنچه را که واقعاً سعادت است، سعادت میداند و آنچه براستی شقاوت است شقاوت میخواند.<ref>جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، قم، انتشارات اسراء، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.</ref> | روشی که قرآن در مسئله خوشحالی و غم طی کرده غیر از آن روشی است که مادیین پیش گرفتهاند و انسان فرورفته در مادیات هم اگر بخواهد زندگیش گوارا شود باید از مکتبی پیروی کند که خوشحالی حقیقی را سعادت بداند و غم حقیقی را شقاوت بداند، چون قرآن آنچه را که واقعاً سعادت است، سعادت میداند و آنچه براستی شقاوت است شقاوت میخواند.<ref>جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، قم، انتشارات اسراء، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.</ref> | ||
خط ۲۹: | خط ۳۳: | ||
و نیز فرموده: {{قرآن|فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّی عَنْ ذِکرِنا، وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیاه الدُّنْیا، ذلِک مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ}}<ref>نجم / ۳۰.</ref>؛ «پس از هر کس که از یاد ما اعراض میکند و بجز زندگی دنیا نمیخواهند، روی برگردان، اینها سطح فکرشان اینقدر کوتاه است». | و نیز فرموده: {{قرآن|فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّی عَنْ ذِکرِنا، وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیاه الدُّنْیا، ذلِک مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ}}<ref>نجم / ۳۰.</ref>؛ «پس از هر کس که از یاد ما اعراض میکند و بجز زندگی دنیا نمیخواهند، روی برگردان، اینها سطح فکرشان اینقدر کوتاه است». | ||
از اینجا روشن میشود که درک و طرز فکری که در انسانهای یکتاپرست و اهل قرآن است غیر درک و طرز فکری است که دیگران دارند، با اینکه هر دو طایفه از یک نوع هستند، یعنی هر دو انسانند، البته بین دو نقطه نهایی این دو طرز تفکر مراتب بسیاری هست، که صاحبان آن اهل ایمان هستند اما طایفه دیگر بخاطر نرسیدن به کمال تربیت و تعلیم الهی، کم و زیاد یا زیادتر گرفتار انحراف فکری میشوند.<ref>المیزان، | از اینجا روشن میشود که درک و طرز فکری که در انسانهای یکتاپرست و اهل قرآن است غیر درک و طرز فکری است که دیگران دارند، با اینکه هر دو طایفه از یک نوع هستند، یعنی هر دو انسانند، البته بین دو نقطه نهایی این دو طرز تفکر مراتب بسیاری هست، که صاحبان آن اهل ایمان هستند اما طایفه دیگر بخاطر نرسیدن به کمال تربیت و تعلیم الهی، کم و زیاد یا زیادتر گرفتار انحراف فکری میشوند.<ref>المیزان، ج۳، ص۱۶.</ref> | ||
حال با توجه به مطالبی که عنوان شد میتوان به دستآورد که معتقد به مرگ اگر انسان مؤمنی باشد مرگ را لقاء الهی میداند و پل رسیدن به وعدههای الهی و این خود بالاترین خوشی و لذت را برای او دارد و از لذتهای حلال دنیوی هم بهره میبرد و به خوشیهای مورد تأیید قرآن نیز روی میآورد و با این نگرش هم از دنیا لذت میبرد و هم به لذتهای آخرت میرسد. امّا خوشحال به معنای خوش مطلق و عدم توجه به عاقبت انسانها، برای مؤمن معنا ندارد. ولی کسی که معتقد به جهان آخرت نیست مرگ را گذر از خوشی برای سختی و عذاب میداند. انسان مؤمن چه زندگی را امتحان الهی میداند به نگاه ما سختی میکشد ولی در نگاه خودش شاید همین سختی برای او شیرین و گوارا باشد و برخلاف این انسانی که معتقد به چیزی نیست به ظاهر خوش است.<ref>جوادی آملی، عبدالله، معاد در قرآن، قم، انتشارات اسراء، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ص۲۶۶.</ref> | حال با توجه به مطالبی که عنوان شد میتوان به دستآورد که معتقد به مرگ اگر انسان مؤمنی باشد مرگ را لقاء الهی میداند و پل رسیدن به وعدههای الهی و این خود بالاترین خوشی و لذت را برای او دارد و از لذتهای حلال دنیوی هم بهره میبرد و به خوشیهای مورد تأیید قرآن نیز روی میآورد و با این نگرش هم از دنیا لذت میبرد و هم به لذتهای آخرت میرسد. امّا خوشحال به معنای خوش مطلق و عدم توجه به عاقبت انسانها، برای مؤمن معنا ندارد. ولی کسی که معتقد به جهان آخرت نیست مرگ را گذر از خوشی برای سختی و عذاب میداند. انسان مؤمن چه زندگی را امتحان الهی میداند به نگاه ما سختی میکشد ولی در نگاه خودش شاید همین سختی برای او شیرین و گوارا باشد و برخلاف این انسانی که معتقد به چیزی نیست به ظاهر خوش است.<ref>جوادی آملی، عبدالله، معاد در قرآن، قم، انتشارات اسراء، چاپ اول، ۱۳۸۱ش، ص۲۶۶.</ref> | ||
خط ۳۶: | خط ۴۰: | ||
== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر == | == معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر == | ||
* شیخ کلینی، اصول کافی، کتاب العشره | |||
{{پایان مطالعه بیشتر}} | {{پایان مطالعه بیشتر}} | ||
ویرایش