automoderated، دیوانسالاران، مدیران
۷٬۲۳۰
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{شاخه | شاخه اصلی = |شاخه فرعی۱ = |شاخه فرعی۲ = |شاخه فرعی۳ = }} {{سو...» ایجاد کرد) |
جز (اجرای ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = | | شاخه اصلی = | ||
|شاخه فرعی۱ = | |شاخه فرعی۱ = | ||
|شاخه فرعی۲ = | |شاخه فرعی۲ = | ||
|شاخه فرعی۳ = | |شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
تفاوت شفاعت با واسطههای | تفاوت شفاعت با واسطههای دنیوی هم چون پارتی بازی چیست؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
شفاعت از ماده «شفع» به | شفاعت از ماده «شفع» به معنی ضمیمه کردن چیزی به همانند آن است؛ و از اینجا روشن میشود که باید نوعی شباهت و همانندی در میان آن دو بوده باشد، هر چند تفاوتهایی نیزدرمیان آن هادیده شود. مفهوم اسلامی شفاعت این است که شخص گنه کار به خاطر پارهای از جنبههای مثبت (مانند ایمان، محبت اولیاء الهی و اعمال صالح) شباهتی با اولیاء الهی پیدا کند و آنها با عنایت و کمکهای خود او را به سوی کمال سوق دهند، و از پیشگاه خدا برایش تقاضای عفو کنند.}}<ref>ر. ک. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، پیام قرآن، قم، مدرسه امیرالمؤمنین، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۶، ص۵۲۰.</ref> | ||
به | به تعبیر دیگر، شفاعت کمک کردن اولیاء الهی به افرادی است، که در عین گنه کار بودن، پیوند ایمانی خود را با خداوند، و پیوند معنوی خویش را با اولیاء خدا قطع نکردهاند. شفاعت شافعان واقعی از آن کسانی است که در روح و روان آنان نیروی جهش به سوی کمال و پاکی باشد، ولی کسانی که در سراسر وجود آنان نقطه قوت و کمالی پیدا نشود، هرگز نورانیت شافعان، وجود تاریک آنان را روشن نخواهد کرد. البتّه شفاعت شافعان، منوط به اذن پروردگار جهان است و اذن خدا بی جهت و بیحکمت نیست بلکه شامل کسانی میشود که برای عفو و اغماض، شایستگی دارند واگردر طول زندگی لغزش و گناهی داشتهاند، به مرحله پردهدری و طغیان نرسیده است.<ref>رک: سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، دارالقرآن الکریم، چاپ اول، ۱۳۶۹، ج۸، ص۹ -.</ref> | ||
شفاعتهای رایج در بین مردم از جمله پارتی بازی با شفاعت در منطق اسلام تفاوتهای زیادی دارد از جمله: | |||
۱. | ۱. دروساطتهایی دنیوی فرد گنه کاربه شفیعی متوسل میشود، و او را برمیانگیزد که با رئیسی فلان اداره تماس بگیرد و روی نفوذی که در دستگاه او دارد، وی را وادار کند که از تقصیر او بگذرد و از اجراء قانون در حق او صرف نظر کند ولی در شفاعت اسلامی کار در دست خدا است، و اوست که شفیع را برمیانگیزد. | ||
و بر اثر | و بر اثر کمال و موقعیتی که دارد به او حق شفاعت میبخشد، و رحمت و مغفرت خود را از مجرای او شامل حال بندگان میسازد، ولی اگر حقیقت شفاعت این باشد که گنه کار در روز رستاخیز بسان این جهان، از پیش خود وسیلهای برانگیزد، و او نیز بدون در نظر گرفتن هیچ شرطی، تحت تأثیر درخواست او قرارگیرد؛ و در پرتو نفوذی که در پیشگاه خداوند دارد عفو و مغفرت خدا را نسبت به چنین مجرمی جلب نماید، این نوع شفاعت همان بیدادگری و پارتی بازی خواهد بود که باید دستگاه ربوبی را از این آلودگیها پاک و پیراسته دانست.<ref>ر. ک. منشور جاوید، همان، ص۱۱۶–۱۱۵.</ref> | ||
۲. در شفاعت اسلامی، | ۲. در شفاعت اسلامی، شفیع تحت تأثیر مقام ربوبی قرار میگیرد، ولی در وساطتهایی باطل، صاحب قدرت تحت تأثیر سخنان شفیع قرار گرفته، و خود شفیع تحت تأثیر مجرم قرار میگیرد. به عبارت دیگر؛ در شفاعتهای عرفی دنیوی، شخص شفاعت کننده مولا و حاکم را برخلاف اراده خود وادار میکند، ولی در مورد شفاعت مأذون تغییری در علم و اراده خدا حاصل نمیشود تغییر تنها در مراد و معلوم است یعنی خدا میداند، مثلاً فلان انسان حالات مختلفی بر او عارض میشود، در فلان روز بر اثر وجود شرایط و اسباب خاصی حالی را دارد که در آن حال خداوند ارادهای درباره او میکند سپس روز دیگر به واسطه شرایط و اسباب دیگر حال تازهای پیدا میکند، خداوند هم چیزی درباره او اراده مینماید.<ref>ر. ک. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص ۲۳۸، جامعه مدرسین، ۱۳۷۴</ref> | ||
۳. | ۳. شفاعتهای دنیوی فقط تبعیض در قانون است و نفوذ شفیع، اراده قانون گذار یا مجریان قانون را مغلوب ساخته، و سرانجام قانون تنها قدرت خود را بر افراد ضعیف و ناتوان نشان میدهد، در حالی که در شفاعت اخروی هیچکس قدرت خود را بر خدا تحمیل نمیکند، و جلو قانون را نمیگیرد بلکه شفاعت رحمت گسترده و مغفرت نامحدود خدای مهربان است که میخواهد به وسیله آن افرادی را که شایسته تطهیر هستند و قابلیت برای پاک شدن دارند، پاک سازد. گروهی که از شفاعت محروم میگردند از این نظر نیست که در قانون خدا تبعیض وجود دارد بلکه قابلیت مغفرت و رحمت گسترده الهی را ندارند.<ref>ر. ک. منشور جاوید، همان، ص۱۱۷.</ref> | ||
۴.شفاعت | ۴. شفاعت شوندهها باید دارای شرایطی باشند از جمله: الف- خداازآنها راضی باشد و آنها از ترس خدا بیمناک باشند {{قرآن|و لا یشفعون الا لمن ارتضی و هم خشیته مشفقون<ref>انبیاء/ ۲۸.</ref> | ||
ب ـ نزد خدا عهد و | ب ـ نزد خدا عهد و پیمانی داشته باشند مثلاً ایمان به خدا، اقرار به یگانگی او، تصدیق نبوت و ولایت و عمل صالح داشته باشند {{قرآن|لا یملکون الشفاعه الا من اتّخذ عندالرحمان عهداً}}<ref>مریم/ ۸۷.</ref> | ||
ج – گرچه گنه | ج – گرچه گنه کار باشند امّا ظالم نباشند {{قرآن|ما للظالمین من حمیم و لا شفیع یطاع}}<ref>مؤمن/ ۱۸.</ref> | ||
د-نماز را | د-نماز را سبک نشمارند که امام صادق(ع) فرمودهاند: «لا ینال شفاعتنا من استخف ّ»<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، انتشارات اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۶۸، ج۴۷، ص۸، باب ۱، روایت ۲۳.</ref>شفاعت مابه کسی که نمازراسبک بشماردنمی رسد. | ||
درنتیجه شفاعت نه | درنتیجه شفاعت نه تشویق به گناه است و نه چراغ سبز برای معاصی، نه عامل عقب افتادگی و نه چیزی شبیه پارتی بازی بلکه مسئله مهم تربیتی است که آثار مثبت و سازندهای دارد از جمله: | ||
==الف- | == الف-ایجادروحیه امید == | ||
بسیار میشود که غلبه هوای نفس سبب ارتکاب گناهان مهمی میشود و به دنبال آن روح یأس بر کسانی که مرتکب آن شدهاند غلبه میکند و این ناامیدی آنها را به آلودگی بیشتر و غوطهور شدن در گناهان سوق میدهد ولی امید به شفاعت اولیای الهی به عنوان یک عامل بازدارنده به آن هانوید میدهد که اگر خود را اصلاح کنند ممکن است گذشته آن هااز طریق شفاعت نیکان و پاکان جبران گردد. | |||
== ب ـ ایجادرابطه معنوی بااولیای الهی == | |||
مسلّماً کسی که امید به شفاعت دارد سعی میکند به نوعی این رابطه را برقرار سازد و کاری که موجب رضای آن هااست انجام دهدو پیوندهای محبت و دوستی را نگسلد. | |||
== | == ج ـ تلاش برای تحصیل شرایط شفاعت == | ||
مسلّماً امیدواران شفاعت باید در اعمال گذشته خویش تجدید نظر کنند و نسبت به آینده تصمیمات بهتری بگیرند، زیرا شفاعت بدون زمینه مناسب انجام نمیگیرد. | |||
حاصل آن که شفاعت نوعی تفضّلی است که از یک سو به خاطر زمینههای مناسب «شفاعت شونده» و از سوی دیگر به خاطر آبرو و احترام و اعمال صالح «شفاعت کننده» تحقق مییابد. | |||
حاصل آن | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
۱. | == معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر == | ||
۱. تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی (ترجمه موسوی)، ج۱ص۲۳۸ | |||
ناصر | ناصر مکارم شیرازی، ج۱، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چ ۵، ۱۳۷۰، ذیل آیه ۴۸ بقره. | ||
۲. | ۲. پیام قرآن، ناصر مکارم شیرازی و همکاران، ج۶، چ ۱، قم: مدرسه امیرالمؤمنین، ۱۳۷۰، ص۵۰۵–۵۴۴. | ||
۳. منشور | ۳. منشور جاوید، جعفر سبحانی، ج۸، چ ۱، قم: دارالقرآن الکریم، ۱۳۶۹. | ||
۴. | ۴. آئین وهابیت، جعفر سبحانی، چ ۶، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۳، ص۲۵۸–۲۶۱. | ||
{{پایان مطالعه بیشتر}} | {{پایان مطالعه بیشتر}} | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | |||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = | ||
| تیترها = | | تیترها = | ||
| ویرایش = | | ویرایش = | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی = | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = | ||
| کیفیت = | | کیفیت = | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |