automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
سومین نقدی که بر اکثر قریب به اتفاق اومانیستها وارد است طبیعتگرایی آنان نسبت به انسان است در حالیکه از دیدگاه اسلام و حتی خود دین مسیح انسان فقط در بعد مادی و طبیعی خلاصه نمیشود و او دارای ساحتی غیر مادی است که هویت واقعی او را تشکیل میدهد و کمالات، فضایل وسعادت انسانی در پرتو رشد دادن آن است.<ref>محمود رجبی، همان، ص۴۶–۴۳.</ref> | سومین نقدی که بر اکثر قریب به اتفاق اومانیستها وارد است طبیعتگرایی آنان نسبت به انسان است در حالیکه از دیدگاه اسلام و حتی خود دین مسیح انسان فقط در بعد مادی و طبیعی خلاصه نمیشود و او دارای ساحتی غیر مادی است که هویت واقعی او را تشکیل میدهد و کمالات، فضایل وسعادت انسانی در پرتو رشد دادن آن است.<ref>محمود رجبی، همان، ص۴۶–۴۳.</ref> | ||
افراط در خود کفایی عقلی انسان | |||
عقل و خردورزی، موهبتی الهی و به تعبیر روایات، حجت درونی خدا در کنار انبیای الهی به عنوان حجت بیرونی است؛ بنابراین هرگونه مخالفت با اومانیسم را نمیتوان به معنای مخالفت با اهمیت دادن به عقل و خرد ورزی دانست. آنچه درنقد اومانیسم در این خصوص مطرح میشود، افراط در اهیمت دادن به عقل، برتری فرد بر خدا و فردگرایی را به جای خداگرایی نهادن است از منظر دین، عقل، انسان را به خدا رهنمون میکند و زمینه شناخت و عبادت او را فراهم میسازد و در بعد ارزشها نیز اصول ارزشهای اخلاقی و حقوقی با کمک عقل و فطرت الهی قابل دستیابی است، ولی این مقدار از توانمندی و راهنمایی عقل آنگونه که عقل خود نیز بر آن گواهی میدهد نه مستلزم فرد گرایی اومانیستی است و نه برای دستیابی انسان به سعادت واقعی وی کفایت میکند. | عقل و خردورزی، موهبتی الهی و به تعبیر روایات، حجت درونی خدا در کنار انبیای الهی به عنوان حجت بیرونی است؛ بنابراین هرگونه مخالفت با اومانیسم را نمیتوان به معنای مخالفت با اهمیت دادن به عقل و خرد ورزی دانست. آنچه درنقد اومانیسم در این خصوص مطرح میشود، افراط در اهیمت دادن به عقل، برتری فرد بر خدا و فردگرایی را به جای خداگرایی نهادن است از منظر دین، عقل، انسان را به خدا رهنمون میکند و زمینه شناخت و عبادت او را فراهم میسازد و در بعد ارزشها نیز اصول ارزشهای اخلاقی و حقوقی با کمک عقل و فطرت الهی قابل دستیابی است، ولی این مقدار از توانمندی و راهنمایی عقل آنگونه که عقل خود نیز بر آن گواهی میدهد نه مستلزم فرد گرایی اومانیستی است و نه برای دستیابی انسان به سعادت واقعی وی کفایت میکند. | ||
آزادی عنان گسیخته | |||
آزادی افسار گسیخته، ابزاری برای ستم به انسان و نادیده گرفتن حقوق و ارزشهای حقیقی او میشود، چنانکه در عمل سر از فاشیسم و نازیسم درآورد. اگر آزادی انسان در پرتو تعالیم دینی و ارزشهای اخلاقی و حقوقی مهار نشود، عقل و خرد وی محکوم و تحت سیطره میل به خود دوستی و دیگر امیال پست حیوانی قرار میگیرد، و به هر جنایتی دست میزند، در منظر دینی هر چند افراد، حقوق مشخصی دارند که درک کلیت آن در توان عقل و فطرت بشری است، امّا تعیین حد و مرز، مصادیق و موارد این حقوق از سوی خداست و افراد به عنوان تکلیف الهی ملزم به رعایت آنها هستند. | آزادی افسار گسیخته، ابزاری برای ستم به انسان و نادیده گرفتن حقوق و ارزشهای حقیقی او میشود، چنانکه در عمل سر از فاشیسم و نازیسم درآورد. اگر آزادی انسان در پرتو تعالیم دینی و ارزشهای اخلاقی و حقوقی مهار نشود، عقل و خرد وی محکوم و تحت سیطره میل به خود دوستی و دیگر امیال پست حیوانی قرار میگیرد، و به هر جنایتی دست میزند، در منظر دینی هر چند افراد، حقوق مشخصی دارند که درک کلیت آن در توان عقل و فطرت بشری است، امّا تعیین حد و مرز، مصادیق و موارد این حقوق از سوی خداست و افراد به عنوان تکلیف الهی ملزم به رعایت آنها هستند. | ||
تساهل و تسامح | |||
نگرش انسان مداران از تساهل و تسامح با آنچه در تعالیم ادیان آسمانی به ویژه اسلام آمده، به کلی از جهات مختلف ناسازگار، بلکه متضاد است؛ زیرا از یک سو مبانی تساهل و تسامح (بشری بودن و نسبیّت ارزشها و معرفت) با بینشهای دینی سازگار نیست. و در بینش دینی خاستگاه ارزشها خداوند است نه انسان و این ارزشها از اطلاق و پشتوانه یقین برخوردار است و از سوی دیگر، اسلام، تساهل و تسامح در مورد هر دینی (حتی ادیان غیر آسمانی) را نمیپذیرد و به عبارت دیگر روح اسلام با کثرتگرایی دینی منافات دارد.<ref>همان، ص۴۹–۴۶.</ref> | نگرش انسان مداران از تساهل و تسامح با آنچه در تعالیم ادیان آسمانی به ویژه اسلام آمده، به کلی از جهات مختلف ناسازگار، بلکه متضاد است؛ زیرا از یک سو مبانی تساهل و تسامح (بشری بودن و نسبیّت ارزشها و معرفت) با بینشهای دینی سازگار نیست. و در بینش دینی خاستگاه ارزشها خداوند است نه انسان و این ارزشها از اطلاق و پشتوانه یقین برخوردار است و از سوی دیگر، اسلام، تساهل و تسامح در مورد هر دینی (حتی ادیان غیر آسمانی) را نمیپذیرد و به عبارت دیگر روح اسلام با کثرتگرایی دینی منافات دارد.<ref>همان، ص۴۹–۴۶.</ref> | ||