۱۱٬۹۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
منابع تاریخی و روایی شیعه برخی عزاداریهای ائمه بر امام حسین(ع) را ذکر کردهاند. با اینحال با بررسی سیره امامان معصوم(ع)، عزاداری سیدالشهدا در طول سال در مناسبتهای ویژه برپا بود، ولی در ایام محرم، مجالس سوگواری هر روز بر پا میشد و برخی از آنها، مانند امام سجاد(ع)، در ایام محرم سیاهپوش نیز بودند.<ref>سیاهپوش در سوگ ائمه نور، علی ابوالحسنی، منذر، ص۱۲۷ و ۱۲۸، قم، مؤلف، چاپ اول، سال ۱۳۷۵. برای آگاهی بیشتر ر.ک. مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۶۶، آمالی صدوق، مجلسی ۲۹، ج۶، ص۲۰۵.</ref>{{جعبه نقل قول| عنوان = | نقلقول = [[امام سجاد(ع)]]:{{-}}'''«یعقوب پیامبر دوازده پسر داشت، خداوند یکی را از پیش او برد، چشمهایش از گریه بسیار، سفید و نابینا گردید، … اما من با دو چشمم دیدم که پدرم، برادرم و … همه در کنار من کشته شدند. چطور اندوه من تمام شود؟!»'''<ref>شیخ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۵۱۸–۵۱۹.</ref>|تاریخ بایگانی| منبع = | تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = 14px|رنگ پسزمینه =#FFF9E7| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | |||
'''عزاداری امام سجاد(ع)''' | '''عزاداری امام سجاد(ع)''' | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
در اینباره، امام رضا(ع) میفرماید: هنگامی که محرم فرا میرسید، پدرم هرگز با حالت خنده و تبسم دیده نمیشد و ده روز اول محرم به همین شکل بود تا این که روز دهم و روز عاشورا فرا میرسید و این روز، روز مصیبت و حزن و گریه او بود و میفرمود: عاشورا روزی است که جدّم حسین(ع) را شهید کردند.<ref>أمالی صدوق، ج۲، ص۱۱۱.</ref> | در اینباره، امام رضا(ع) میفرماید: هنگامی که محرم فرا میرسید، پدرم هرگز با حالت خنده و تبسم دیده نمیشد و ده روز اول محرم به همین شکل بود تا این که روز دهم و روز عاشورا فرا میرسید و این روز، روز مصیبت و حزن و گریه او بود و میفرمود: عاشورا روزی است که جدّم حسین(ع) را شهید کردند.<ref>أمالی صدوق، ج۲، ص۱۱۱.</ref> | ||
'''عزاداری امام رضا(ع)''' | |||
دعبل خزاعی میگوید: در ایام دههٔ محرم به محضر آقا و مولای خود، علی بن موسی(ع)، در مرو شرفیاب شدم و آن حضرت را در حالی که اصحابش دور او نشسته بودند، محزون یافتم. وقتی حضرت مرا دید فرمود: مرحبا بر تو دعبل! مرحبا بر کسی که با دست و زبانش ما را یاری میکند؛ سپس حضرت مرا در کنار خودش جای داد و فرمود: ای دعبل! دوست داری شعر بخوانی؛ زیرا این روزها ایام غم و اندوه بر ما اهل بیت و روز شادی دشمنان ما، به ویژه بنیامیه، است؛ سپس برخاست و پردهای بین ما و اهلبیتش زد و آنان را پشت پرده نشاند تا بر مصیبت جدّش حسین(ع) گریه کنند؛ آنگاه رو به من کرد و فرمود: ای دعبل! مرثیه بخوان! تو یاور ما و مرثیهسرای ما هستی، تا زمانی که زندهای.<ref>بحارالانوار، ج۴۰، ص۲۵۷.</ref> در این هنگام دعبل مرثیهسرایی را آغاز کرد.<ref>بحارالانوار، ص۱۵۷.</ref> | |||
'''عزاداری در زمان چهار امام دیگر''' | |||
در آن زمانها، عزاداری گاه سیر صعودی و گاه نزولی داشته است؛ مثلاً در زمان امام جواد(ع)، تا حدی امکان عزاداری برای شیعیان فراهم بود و این حالت تا زمان معتصم ادامه داشت؛ اما پس از آن، سیر نزولی یافت و شیعه برای عزاداری و احیای شعائر حسینی در فشار بود.<ref>بحارالانوار، ص۱۳۶ و ۱۳۷.</ref> در این دوران نیز عزاداری در ایام محرم نسبت به ماهها و ایام دیگر بیشتر بود. | |||
==منابع== | ==منابع== |