پرش به محتوا

هجوم به خانه حضرت فاطمه(س): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '|شاخه فرعی' به '| شاخه فرعی')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:
[[عمر]] در ضمن نامه‌ای به معاویه، چگونگی برخورد خود با فاطمه(س) را چنین بیان می‌کند: … به فاطمه که پشت در بود گفتم: اگر علی از خانه (برای بیعت) بیرون نیاید، هیزم فراوانی به این‌جا بیاورم و آتشی برافروزم و خانه و اهلش را بسوزانم، یا این که علی(ع) را برای بیعت به سوی مسجد می‌کشانم. آن گاه تازیانه [[قنفذ]] را گرفتم و فاطمه(س) را با آن زدم، و به [[خالد بن ولید]] گفتم تو و مردان دیگر هیزم بیاورید، و به فاطمه گفتم: خانه را به آتش می‌کشم… همان دم دستش را از در بیرون آورد تا مرا از ورود به خانه بازدارد، من او را دور نموده وبا شدّت، در را فشار دادم و با تازیانه بر دستهای او زدم، تا در را رها کند، از شدّت درد تازیانه، ناله کرد و گریست، ناله او به قدری جانکاه و جگر سوز بود که نزدیک بود دلم نرم شود و از جا منصرف گردم، ولی به یاد کینه‌های علی(ع) و حرص او بر کشتن قریشیان افتادم.. با پای خود لگد بر در زدم صدای ناله فاطمه(س) را شنیدم که گمان کردم، این ناله، [[مدینه]] را زیر و رو کرد، در آن حال فاطمه می‌گفت:
[[عمر]] در ضمن نامه‌ای به معاویه، چگونگی برخورد خود با فاطمه(س) را چنین بیان می‌کند: … به فاطمه که پشت در بود گفتم: اگر علی از خانه (برای بیعت) بیرون نیاید، هیزم فراوانی به این‌جا بیاورم و آتشی برافروزم و خانه و اهلش را بسوزانم، یا این که علی(ع) را برای بیعت به سوی مسجد می‌کشانم. آن گاه تازیانه [[قنفذ]] را گرفتم و فاطمه(س) را با آن زدم، و به [[خالد بن ولید]] گفتم تو و مردان دیگر هیزم بیاورید، و به فاطمه گفتم: خانه را به آتش می‌کشم… همان دم دستش را از در بیرون آورد تا مرا از ورود به خانه بازدارد، من او را دور نموده وبا شدّت، در را فشار دادم و با تازیانه بر دستهای او زدم، تا در را رها کند، از شدّت درد تازیانه، ناله کرد و گریست، ناله او به قدری جانکاه و جگر سوز بود که نزدیک بود دلم نرم شود و از جا منصرف گردم، ولی به یاد کینه‌های علی(ع) و حرص او بر کشتن قریشیان افتادم.. با پای خود لگد بر در زدم صدای ناله فاطمه(س) را شنیدم که گمان کردم، این ناله، [[مدینه]] را زیر و رو کرد، در آن حال فاطمه می‌گفت:


{{عربی|يا اَبتاه! يا رسول اللّه! هکذا يُفْعَلُ بِحَبيبَتِک وَ اِبْنَتَک، أَهْ! يا فِضَّه اِلَيْک فَخُذيني فَقَدْ وَ اللّهِ قُتِلَ مَا في رحمي مِنْ حَمْلٍ|ترجمه=اي پدر جان! اي رسول خدا! بنگر که اين گونه با حبيبه و دختر تو رفتار مي شود، آه! اي [[فضه کنیز حضرت فاطمه(س)|فضه]] بيا و مرا درياب که سوگند به خدا فرزندم که در رحم من بود کشته شد}}، در عين حال در را فشار دادم، در باز شد، وقتي وارد خانه شدم، فاطمه با همان حال روبروي من ايستاد، ولي شدّت خشم من، مرا به گونه اي کرده بود که گوئي پرده اي در برابر چشمم افتاده است، چنان سيلي روي روپوش به صورت فاطمه زدم که به زمين افتاد…».<ref>الامامه و السياسه، ج۱، ص۱۴؛ اعلام النساء، ج۳، ص۱۲۱۴؛ الغدير، ج۷، ص۲۲۹؛ بن ابي الحديد، ج۱۶، ص۲۸۱.</ref>
{{عربی|يا اَبتاه! يا رسول اللّه! هکذا يُفْعَلُ بِحَبيبَتِک وَ اِبْنَتَک، أَهْ! يا فِضَّه اِلَيْک فَخُذيني فَقَدْ وَ اللّهِ قُتِلَ مَا في رحمي مِنْ حَمْلٍ|ترجمه=اي پدر جان! اي رسول خدا! بنگر که اين گونه با حبيبه و دختر تو رفتار مي شود، آه! اي [[فضه کنیز حضرت فاطمه(س)|فضه]] بيا و مرا درياب که سوگند به خدا فرزندم که در رحم من بود کشته شد}}، در عين حال در را فشار دادم، در باز شد، وقتي وارد خانه شدم، فاطمه با همان حال روبروي من ايستاد، ولي شدّت خشم من، مرا به گونه اي کرده بود که گوئي پرده اي در برابر چشمم افتاده است، چنان سيلي روي روپوش به صورت فاطمه زدم که به زمين افتاد…».<ref>الامامه و السياسه، ج۱، ص۱۴؛ اعلام النساء، ج۳، ص۱۲۱۴؛ الغدير، ج۷، ص۲۲۹؛ ابن ابي الحديد، ج۱۶، ص۲۸۱.</ref>


{{همچنین ببینید|جریان سیلی خوردن حضرت فاطمه(س)}}
{{همچنین ببینید|جریان سیلی خوردن حضرت فاطمه(س)}}
automoderated
۲۴۸

ویرایش