automoderated
۱٬۲۷۴
ویرایش
Mnazarzadeh (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
Mnazarzadeh (بحث | مشارکتها) (←امامت) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== تعریف دین == | == تعریف دین == | ||
{{اصلی|دین}} | |||
دین از الفاظی است که بسیار بر زبانها جاری میباشد و معمولاً به کسی دیندار گفته میشود که خدائی برای جهان اثبات کند و برای خشنودی او اعمالی مخصوص را انجام میدهد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، آموزش عقاید و دستورهای دینی، نشر بنیاد مستضعفان و جانبازان، ج۲، ص۱۶، بخش۴.</ref> بنابراین دین، عقاید و دستورهای عملی و اخلاقی است که پیغمبران از طرف خدا برای راهنمایی و هدایت بشر آوردهاند، دانستن این عقاید و انجام این دستورها سبب خوشبختی انسان در دو جهان است. | دین از الفاظی است که بسیار بر زبانها جاری میباشد و معمولاً به کسی دیندار گفته میشود که خدائی برای جهان اثبات کند و برای خشنودی او اعمالی مخصوص را انجام میدهد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، آموزش عقاید و دستورهای دینی، نشر بنیاد مستضعفان و جانبازان، ج۲، ص۱۶، بخش۴.</ref> بنابراین دین، عقاید و دستورهای عملی و اخلاقی است که پیغمبران از طرف خدا برای راهنمایی و هدایت بشر آوردهاند، دانستن این عقاید و انجام این دستورها سبب خوشبختی انسان در دو جهان است. | ||
خط ۱۶: | خط ۱۷: | ||
{{اصلی|توحید}} | {{اصلی|توحید}} | ||
توحید به معنای اعتقاد به یگانگی خدا است. در قرآن انواع توحید، ذکر شده است و بندگان را به تفکر در مخلوقات برای رسیدن به خالق دعوت کرده است. مشاهده اجزاء به هم پیوسته این جهان پهناور و گردش عمومی حیرتانگیز آن و نظامهای جزئی خیره کننده و مرتبط به هم که در هر گوشه و کنار آن در جریان است، برای هر انسانی خردمند روشن میسازد که جهان هستی و هر چه در آن است در وجود و بقاء خود، از یک وجود و مقام فناناپذیری سرچشمه میگیرد که با قدرتی بیکران و علم بیپایان خود جهان را آفریده است.<ref>طباطبایی، آموزش عقاید و دستورهای دینی، ج۲، ص۲۶–۲۸.</ref> | توحید به معنای اعتقاد به یگانگی خدا است. در قرآن انواع توحید، ذکر شده است و بندگان را به تفکر در مخلوقات برای رسیدن به خالق دعوت کرده است. مشاهده اجزاء به هم پیوسته این جهان پهناور و گردش عمومی حیرتانگیز آن و نظامهای جزئی خیره کننده و مرتبط به هم که در هر گوشه و کنار آن در جریان است، برای هر انسانی خردمند روشن میسازد که جهان هستی و هر چه در آن است در وجود و بقاء خود، از یک وجود و مقام فناناپذیری سرچشمه میگیرد که با قدرتی بیکران و علم بیپایان خود جهان را آفریده است.<ref>طباطبایی، آموزش عقاید و دستورهای دینی، ج۲، ص۲۶–۲۸.</ref> | ||
=== نبوت === | === نبوت === | ||
{{اصلی|نبوت}} | {{اصلی|نبوت}} | ||
گرچه انسان خیر و شر و نفع و ضرر خود را اجمالاً از راه عقل درک میکند، ولی همان عقل غالباً خود را باخته و از خواهشهای نفسانی پیروی مینماید و گاهی نیز راه خطا میرود؛ و نمیتواند هدایت و سعادت را دریابد بنابراین باید هدایت خدائی از راه دیگری علاوه بر راه عقل انجام گیرد که کاملاً از خطا و لغزش مصون است و این راه همان راه نبوت است که خدای متعال دستورهای سعادتبخش خود، از راه وحی به یکی از بندگان خود بفهماند و به وی مأموریت دهد که آنها را به مردم برساند و آنان از راه امید و بیم و تشویق و تهدید به متابعت آن دستورات وادار نماید.<ref>آموزش عقاید، ج۲، ص۳۸.</ref> | گرچه انسان خیر و شر و نفع و ضرر خود را اجمالاً از راه عقل درک میکند، ولی همان عقل غالباً خود را باخته و از خواهشهای نفسانی پیروی مینماید و گاهی نیز راه خطا میرود؛ و نمیتواند هدایت و سعادت را دریابد بنابراین باید هدایت خدائی از راه دیگری علاوه بر راه عقل انجام گیرد که کاملاً از خطا و لغزش مصون است و این راه همان راه نبوت است که خدای متعال دستورهای سعادتبخش خود، از راه وحی به یکی از بندگان خود بفهماند و به وی مأموریت دهد که آنها را به مردم برساند و آنان از راه امید و بیم و تشویق و تهدید به متابعت آن دستورات وادار نماید.<ref>آموزش عقاید، ج۲، ص۳۸.</ref> | ||
=== معاد === | |||
{{اصلی|معاد}} | |||
ایمان به معاد یعنی اعتقاد به اینکه خداوند همه را پس از مرگ زنده نموده و به حساب اعمالشان رسیدگی خواهد کرد. نیکوکاران را پاداش و بدکاران را به سزای کردار و رفتارشان خواهد رسانید. قرآن در صدها آیه معاد را به مردم تذکر میدهد و هرگونه شک و تردید را از آن نفی میکند. | |||
این سه اصل، اصول اعتقادی اسلام است که شیعه و اهل سنت در آن اتفاق دارند. وجه افتراق شیعه و اهل سنت در اصول دین، دو مورد دیگر یعنی امامت و عدل است. | |||
=== امامت === | === امامت === | ||
{{اصلی|امامت}} | {{اصلی|امامت}} | ||
مراد از امامت پیشوائی امت اسلامی در دین و دنیای آنها است. [[شیعه]] معتقد است که پس از درگذشت [[پیامبر(ص)]] از جانب خدای متعال امامی برای مردم تعیین شده است که حافظ و نگهبان معارف و احکام دین باشد و مردم را به راه حق هدایت کند. پس در هر حال وجود امام لازم است تا معارف و قوانین حقیقی دین خدا پیش او محفوظ بماند و هر وقت مردم استعداد پیدا کردند، بتوانند از راهنمایی وی استفاده نمایند.<ref>آموزش عقاید و دستورهای دینی، ج۱، ص۷۳، بخش ۲.</ref> | |||
=== | === عدل === | ||
{{اصلی|عدل}} | |||
بیعدالتی و ظلم، ریشه در نیازمندی افراد ظالم و غیرعادل دارد و نوعاً برای رفع نیاز خود دست به بیعدالتی میزند. امّا از آن جا که هیچ گونه نیازمندی به ساحت مقدس آفریدگار جهان راه ندارد. هر حکمی که از طرف خدا صادر میشود، اگر حکم تکوینی است برای تأمین مصالح عامه است که در محیط آفرینش باید مراعات شود و اگر حکم تشریعی است برای سعادت و نیکبختی بندگان است. پس نه در حوزه تکوین و نه در حوزه تشریع هرگز از خداوند ظلم صادر نمیشود چنانچه قرآن کریم میفرماید: {{قرآن|ان الله لایظلم مثقال ذره|ترجمه=خدای متعال به اندازه سنگینی یک ذره ظلم نمیکند|سوره=نساء|آیه=۴۰}} | |||
== اخلاق == | == اخلاق == | ||
دین اسلام به بشر میگوید که در زندگی صفات پسندیدهای اختیار کند | دین اسلام به بشر میگوید که در زندگی صفات پسندیدهای اختیار کند. خود را با خویهای ستوده و نیکو بیاراید، وظیفهشناس، خیرخواه، بشر دوست، مهربان، خوشرو و دادگستر باشد و از حق دفاع کند و از حدود و حقوق خود تجاوز نکند و به مال و عرض و جان مردم تعدی روا ندارد، در طلب دانش و بینش از هیچ گونه فداکاری و از خود گذشتگی کوتاهی ننماید و بالاخره عدل و اعتدال (میانهروی) را در تمام امور زندگی پیشه خود سازد (برای اطلاع بیشتر و موارد اخلاقی اسلام به منبع ذیل مراجعه شود).<ref>همان، ج۲، ص۱۴۰، بخش ۳.</ref> | ||
== | == فروعات فقهی == | ||
دین اسلام دستور میدهد که در زندگی به کارهائی که خیر و صلاح خود و جامعه در آن است، عمل شود و از کارهایی که فساد و تباهی به بار میآورد دوری | دین اسلام دستور میدهد که در زندگی به کارهائی که خیر و صلاح خود و جامعه در آن است، عمل شود و از کارهایی که فساد و تباهی به بار میآورد دوری گردد. احکام فرعی فقهی به دو دسته کلی عبادات و معاملات تقسیم میشود. در عبادات مواردی مانند نماز، روزه، حج، زکات، امر به معروف و نهی از منکر و نظایر آنها ذکر شده است که انجام آنها واجب و ترک آنها حرام است.<ref>آموزش عقاید و دستورهای دینی، ج۱، ص۸۰.</ref> در معاملات نیز احکام فقهی خرید و فروش و عقود و موارد دیگر بحث میشود. | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} |