|
|
خط ۴: |
خط ۴: |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| مسأله نفخ صور يكي از سؤالات هميشگي در ميان مسلمين بوده، به گونهاي كه نظير چنين سؤالاتي را از ائمه معصومينعليهم السلام هم پرسيدهاند و ايشان نيز مطابق عقل و فهم مخاطبين به اين سؤالات پاسخ دادهاند.
| | '''نفخه صور''' به معنای دمیدن در شیپور است. دمیدن در شیپور، کنایه از پایان دنیا و آغاز آخرت است. در قرآن جریان نفخ صور و پایان دنیا با عبارات مختلفی همانند صیحه، ناقور، زجره و موارد دیگر آمده است. |
|
| |
|
| قرآن كريم ميفرمايد: اسرافيل در صور ميدمد و بر اثر آن همه موجودات در زمين و آسمان ميميرند. پس از مدتي )كه مقدارش معلوم نيست( دوباره در صور ميدمد و آنگاه همه مردهها زنده شده و در صف محشر حاضر ميگردند: {{قرآن|و نُفِخَ في الصور فصعق من في السموات و مَن في الارض الاَّ من شاءاللَّه ثم نفخ فيه اخري فإذا هُم قيام ينظرون}}<ref> . زمر/ ۶۸.</ref>.
| | ==معنای لغوی و اصطلاحی== |
| | نفخه در لغت به معناي دميدن است.<ref>قاموس قرآن، ج۷، ذيل کلمه نفخ.</ref> صور به معنای «صورت» و «شيپور» است و اینطور گفتهاند که صور شاخي است كه در آن ميدمند.<ref>قاموس قرآن، ج۴، ذيل کلمه صور.</ref> [[علامه طباطبايي]] ميفرمايند: «در آيات قرآن چيزي كه با آن بتوان «صور» را از لحاظ لفظي تفسير نمود نيامده است، امّا معناي لغوي آن يعني شاخي كه گاهي نيز آنرا سوراخ ميكردهاند و در آن ميدميدند، همانند شيپور».<ref>طباطبايي، سيد محمد حسين، حيات پس از مرگ، ص۴۳.</ref> بنابر این معنای لغوی نفخه صور، دمیدن در شیپور میباشد. |
|
| |
|
| سزا وار است به منظور بهتر روشن شدن معنای نفخ صور، از نظر لغت و اصطلاح اشاره شود.
| | نفخه صور در اصطلاح قرآنی، به پایان حیات این دنیا و آغاز حیات در آخرت گفته میشود. استفاده از این عبارت برای این امر در واقع از جنگها گرفته شده است که معمولا اتفاقات مهم مثل آغاز و پایان نبردها توسط شیپوری اعلام میشد. بنابراين ميتوان گفت كه نفخ صور، كنايه از اعلام دستور توقف زندگي دنيا و حركت براي زندگي اخروي است. حضرت اسرافيل به اذن خدا خطاب به مخلوقات ميگويد: «بميريد» و بار ديگر ميگويد: «زنده شويد»<ref>مظاهري، معاد در قرآن، ص۱۴۴.</ref> |
|
| |
|
| ==۱- صور در لغت== | | ==در قرآن== |
| | قرآن در مورد نفخ صور اینطور آمده است: {{قرآن|وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ۖ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَىٰ فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ|ترجمه=و در صور دمیده می شود، پس هر که در آسمان ها و زمین است می میرد، مگر کسی را که خدا بخواهد، آن گاه بار دیگر در صور دمیده می شود، ناگاه همه آنان بر پای ایستاده می نگرند|سوره=زمر|آیه=۶۸}} |
|
| |
|
| صور در اصل دو معنا دارد: يكي جمع «صورت» و ديگري «شيپور» و گفتهاند صور شاخي است كه در آن ميدمند.}}<ref> . قاموس قرآن، ج۴، ذيل کلمه صور.</ref>
| | كلمه نفخ در ۱۲ بار در آيات ديگر تکرار شده است و کلمات دیگری به معنای صور نیز آمده است مانند: |
| | {{ستون|۲}} |
| | * كلمه «صيحه» به معنای فرياد و صداي بلند |
| | * «ندای منادی» به معنای صداي بلند |
| | * «ناقور» به معنای كوبيدن به چيزي مثل طبل |
| | * «زجره» به معنای راندن با صدا |
| | * «صافه» به معنای فرياد گوشخراش |
| | {{پایان}} |
|
| |
|
| علامه طباطبايي ميفرمايند: «در آيات قرآن چيزي كه با آن بتوان «صور» را از لحاظ لفظي تفسير نمود نيامده است، امّا معناي لغوي آن يعني شاخي كه گاهي نيز آنرا سوراخ ميكردهاند و در آن ميدميدهاند، همانند شيپور».<ref> . طباطبايي، سيد محمد حسين، حيات پس از مرگ، ص۴۳.</ref> | | علامه طباطبايي ميفرمايد: «صور» حقيقتي است موجود كه داراي دو گونه صيحه است، صيحه ميراننده و صيحه زنده كننده... بنابراين «صيحه» يا «نفخه» چيزي جز كلمهاي الهي نيست كه آنان را ميميراند و زنده ميكند. |
|
| |
|
| در زبان فارسي هم به چنين چيزي بوق ميگويند.
| |
|
| |
| نفخه نيز در لغت به معناي دميدن است.<ref> . قاموس قرآن، ج۷، ذيل کلمه نفخ.</ref>
| |
|
| |
| ==۲- صور در اصطلاح==
| |
|
| |
| هر چند ظاهر آيات و بسياري از روايات اين است كه «اسرافيل» - كه يكي از فرشتگان مقرب الهي و مسؤول دميدن در صور است - در چيزي (صور – بوق) ميدمد و زندگان ميميرند و با دميدن ديگر همه مردگان زنده ميشوند، ولي ميتوان گفت «دميدن در صور» معنايي كنايي دارد.
| |
|
| |
| معمولاً در جنگهاي بزرگ، براي اعلان دستورات مهم از شيپور يا طبل استفاده ميشد؛ شيپور اول به معناي سكوت و توقف كارهاي عادي و شيپور دوم به منزله حركت و انجام دستور جديد بود.
| |
|
| |
| در اينجا نيز چنين تعبيري به كار رفته است. بنابراين ميتوان گفت كه «صور»¬ و دو نفخه آن، كنايه از اعلام دستور توقف زندگي دنيا و حركت براي زندگي اخروي است. حضرت اسرافيل به اذن خدا خطاب به مخلوقات ميگويد: «بميريد» و بار ديگر ميگويد: «زنده شويد»، كما اينكه در اصطلاح فلسفي به زنده شدن (مرحله دوم دميدن) «كن رحماني» ميگويند.<ref> . مظاهري، معاد در قرآن، ص۱۴۴.</ref>
| |
|
| |
| لازم به ياد آوري است كه معمولاً كلمات و لغاتي كه بشر با آن سروكار دارد، ابتدا از مفاهيمي حسّي و مادّي گرفته شده و كم كم با تغييراتي در وسعت معناي آن، در ساير موارد نيز به كار رفته است. قرآن نيز كه به زبان بشر نازل شده از همين مفاهيم و لغات استفاده نموده؛ مثل اينكه از لفظ «عين» (چشم) كه كنايه از علم، درك و نظارت خداست، يا«يد» (دست) كه كنايه از قدرت و سلطه خداست و نيز «عرش» و «كرسي» و... استفاده نموده است كه جملگي آنها به عنوان تشبيه معقول به محسوس به كار ميروند؛ ولي عموماً در ضمن استفاده از اين مفاهيم، با بيانهاي گوناگون، گوشهها و زواياي مختلف يك مطلب نشان داده ميشود تا هم لغات و مفاهيم از معناي اصلي خود منحرف نگردند و هم معاني اصلي در تنگناي معاني معمولي كلمات گرفتار نشوند؛ لذا (در همين مورد) علاوه بر تكرار ۱۲ بار كلمه نفخ در آيات ديگر، از كلمه «صيحه» به معنای فرياد و صداي بلند (۱۳ بار) و «ندا» به معنای صداي بلند و «نقر» به معنای كوبيدن به چيزي مثل طبل ۱ بار، «زجره» به معنای راندن با صدا (۲ بار) و «صافه» به معنای فرياد گوشخراش (۱ بار) نيز استفاده شده است كه حكايت از كنايي بودن نفخ صور و اشاره به دستور و اراده حق تعالي دارد.
| |
|
| |
| علامه طباطبايي ميفرمايد: بنابراين «صور» حقيقتي است موجود كه داراي دو گونه صيحه است، صيحه ميراننده و صيحه زنده كننده... بنابراين «صيحه» يا «نفخه» چيزي جز كلمهاي الهي نيست كه آنان را ميميراند و زنده ميكند. خداوند خود فرموده: {{قرآن|هوالذي يحيي و يميت فاذا قضي امراً فانما يقول له كن فيكون<ref> . مومن/ ۶۸.</ref>. اوست خدايي كه زنده ميكند و ميميراند و هرگاه اراده كند به چيزي ميگويد: باش. پس آن شيء موجود ميشود.
| |
|
| |
| نتيجه: دو نفخه مزبور دو كلمه هستند: كلمهاي ميراننده و كلمهاي زنده كننده.<ref> . طباطبايي، سيد محمد حسين، انسان از آغاز تا انجام، انتشارات الزهرا، چاپ دوم، ۱۳۷۱، ص۹۰ ـ ۹۱.</ref>
| |
| {{پایان پاسخ}} | | {{پایان پاسخ}} |
| {{مطالعه بیشتر}} | | {{مطالعه بیشتر}} |
| ==منابع جهت مطالعه بيشتر:==
| |
|
| |
| ۱. آموزش عقايد، آيت الله مصابح يزدي.
| |
|
| |
| ۲. معاد در قرآن، ج۴، آيت الله جوادي آملي.
| |
|
| |
|
| ۳. معاد شناسي، ج۴، سيد محمد حسين، تهراني.
| | ==مطالعه بيشتر== |
| | * آموزش عقايد، آيت الله مصابح يزدي. |
| | * معاد در قرآن، ج۴، آيت الله جوادي آملي. |
| | * معاد شناسي، ج۴، سيد محمد حسين، تهراني. |
| {{پایان مطالعه بیشتر}} | | {{پایان مطالعه بیشتر}} |
|
| |
|
خط ۵۳: |
خط ۴۳: |
| }} | | }} |
| {{تکمیل مقاله | | {{تکمیل مقاله |
| | شناسه = | | | شناسه = شد |
| | تیترها = | | | تیترها = شد |
| | ویرایش = | | | ویرایش = شد |
| | لینکدهی = | | | لینکدهی = شد |
| | ناوبری = | | | ناوبری = |
| | نمایه = | | | نمایه = |
| | تغییر مسیر = | | | تغییر مسیر = شد |
| | ارجاعات = | | | ارجاعات = |
| | بازبینی = | | | بازبینی = |
| | تکمیل = | | | تکمیل = |
| | اولویت = | | | اولویت = ج |
| | کیفیت = | | | کیفیت = ج |
| }} | | }} |
| {{پایان متن}} | | {{پایان متن}} |