پرش به محتوا

غایبان در غزوه تبوک: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:
گروهی از افراد تصمیم داشتند پس از جمع‌آوری محصول کشاورزیشان، در غزوه تبوک شرکت کنند؛ ولی به جنگ نرسیدند. غروه تبوک همزمان با موسم جمع محصول خرما بود. این گروه سه نفر به نام‌های هلال بن امیه رافعی، مرارة بن ربیع و کعب بن مالک بودند، که در قرآن از آنها به متخلفان سه‌گانه یاد شده است.<ref>توبه:۱۱۸.</ref> این سه نفر پیشنیه نفاق نداشتند.
گروهی از افراد تصمیم داشتند پس از جمع‌آوری محصول کشاورزیشان، در غزوه تبوک شرکت کنند؛ ولی به جنگ نرسیدند. غروه تبوک همزمان با موسم جمع محصول خرما بود. این گروه سه نفر به نام‌های هلال بن امیه رافعی، مرارة بن ربیع و کعب بن مالک بودند، که در قرآن از آنها به متخلفان سه‌گانه یاد شده است.<ref>توبه:۱۱۸.</ref> این سه نفر پیشنیه نفاق نداشتند.


پیامبر(ص) پس از بازگشت از جنگ تبوک، این افراد را به دلیل ترجیح دادن کار شخصی بر مصلحت عمومی مسلمانان تنبیهِ اجتماعی کرد. تنبیه به این صورت بود که کسی از اهالی مدینه با آنها سخن نمی‌گفت. زمین با همه گستردگی بر آنان تنگ شده و آنان سر به کوه و صحرا نهاده و از شرکت نکردن در غزوه تبوک پشیمان شدند. بر اساس آیه ۱۱۸ سوره توبه، خدا توبه آنان را پذیرفت.
پیامبر(ص) پس از بازگشت از جنگ تبوک، این افراد را به دلیل ترجیح دادن کار شخصی بر مصلحت عمومی مسلمانان تنبیهِ اجتماعی کرد. تنبیه به این صورت بود که کسی از اهالی مدینه با آنها سخن نمی‌گفت. زمین با همه گستردگی بر آنان تنگ شده و سر به کوه و صحرا نهادند. آنها از شرکت نکردن در غزوه تبوک پشیمان شده و توبه کردند. بر اساس آیه ۱۱۸ سوره توبه، خدا توبه آنان را پذیرفت.


== منافقان ==
== منافقان ==
منافقان در غزوه تبوک شرکت نکردند. منافقان کسانی بودند که در باطن به خدا و پیامبر(ص) و قیامت معتقد نبودند؛ ولی در ظاهر خود را مسلمان معرفی می‌کردند.<ref>توبه:۵۴.</ref>
منافقان در غزوه تبوک شرکت نکردند. منافقان کسانی بودند که در باطن به خدا و پیامبر(ص) و قیامت معتقد نبودند؛ ولی در ظاهر خود را مسلمان معرفی می‌کردند.<ref>توبه:۵۴.</ref> منافقان که در غزوه تبوک شرکت نکردند به سه دسته تقسیم شده‌اند:
 
منافقین در باطن به خدا و رسول و قیامت کفر می‌ورزیدند و نماز را با کسالت و انفاق را با کراهت انجام می‌دادند؛ این افراد یا بعد از ایمان به خدا دوباره به کفر برمی‌گشتند اما کفرشان را اعلان نمی‌کردند یا اینکه از اول مسلمان نبودند و فقط برای حفظ منافع شخصی خود به اسلام تظاهر می‌کردند و بحسب ظاهر مسلمان و در جمع مسلمانان بودند؛ پیامبر همه را دعوت به جهاد نموده بود، این‌ها بخاطر این که در قلب تسلیم اسلام نبوده و آن را قبول نداشته و به خدا و روز جزا ایمان نداشته و دل‌های‌شان به شک افتاده و در شک خویش سرگردان بودند، برای کنار کشیدن خود از شرکت در امر جهاد به عناوین گوناگون متوسل شده و دیگران را نیز از شرکت در جهاد بازمی‌داشتند یا دلسرد می‌کردند.
 
این گروه از منافقان خود چند دسته بودند:


=== گروهی که گرمی هوا را بهانه کردند ===
=== گروهی که گرمی هوا را بهانه کردند ===
دسته اول: گروهی از منافقین گاهی مسلمین را از جنگ با رومیان می‌ترساندند و گاهی گرمی هوا را بهانه قرار می‌دادند که خدا درمورد اینها می‌فرماید: «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ ائْذَنْ لی وَ لا تَفْتِنِّی أَلا فِی الْفِتْنَه سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَه بِالْکافِرینَ»<ref>توبه/ ۴۹.</ref>؛ «بعضی از آنها می‌گویند: به ما اجازه ده (تا در جهاد شرکت نکنیم)، و ما را به گناه نیفکن! آگاه باشید آنها (هم‌اکنون) در گناه سقوط کرده‌اند؛ و جهنم، کافران را احاطه کرده است».
گروهی از منافقان گرمی هوا را بهانه کرده و در غزوه تبوک شرکت نکردند. برخی از مفسران، آیه ۴۹ سوره توبه را در مورد این گروه دانسته‌اند که از پیامبر(ص) اجازه خواستند در جنگ تبوک شرکت نکنند.<ref name=":0" /> در آیه ۸۱ سوره توبه به بهانه آنها درباره گرم بودن هوا تصریح شده است. برخی از افراد این گروه چنین‌اند:


این آیه از عذر خواستن برخی از منافقین از شرکت در جنگ تبوک حکایت می‌کند و برخی مفسرین می‌گویند این آیه در باره «جد بن قیس» از بزرگان بنی سلمه و «عبدلله بن ابی بن سلول» از سر دسته‌های منافقین نازل شده است که هردو در میان بستگان‌شان از افرادی ذی نفوذ به حساب می‌آمدند و دو نفر دیگر بنام‌های: «مجمّع بن جاریه» و «حذام بن خالد» نیز از جمله این گروه بودند.<ref>ر، ک: طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۹، ص۳۸۷ و ص۴۰۹؛ سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۶، ج۲، ص۳۸۸؛ سید قطب، تفسیر فی ظلال القرآن، بیروت، دار الشروق، ۱۴۲۵ق، ج۳، ص۱۶۶۳.</ref>
* جد بن قیس؛ از بزرگان بنی سلمه  
* عبدلله بن ابی بن سلول؛ از سر دسته‌های منافقان
* مجمّع بن جاریه
* حذام بن خالد<ref name=":0">طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۹، ص۳۸۷ و ص۴۰۹؛ سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۶، ج۲، ص۳۸۸؛ سید قطب، تفسیر فی ظلال القرآن، بیروت، دار الشروق، ۱۴۲۵ق، ج۳، ص۱۶۶۳.</ref>


علامه طباطبایی می‌نویسد: از اخبار که ذیل این آیه بیان شده معلوم می‌شود که این افراد گرمی هوا را بهانه قرار داده و مردم را از رفتن به جهاد دلسرد می‌کردند: «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ وَ کَرِهُوا أَنْ یُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ قالُوا لا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ کانُوا یَفْقَهُونَ»<ref>توبه/ ۸۱.</ref>؛ «تخلّف‌جویان (از جنگ تبوک) از مخالفت با رسول خدا خوشحال شدند؛ و کراهت داشتند که با اموال و جانهای خود، در راه خدا جهاد کنند؛ و (به یکدیگر و به مؤمنان) گفتند: در این گرما، (بسوی میدان) حرکت نکنید! (به آنان) بگو: آتش دوزخ از این هم گرمتر است اگر می‌دانستند».
=== گروهی که برای منع شرکت مسلمانان در جنگ تلاش کردند ===
گروهی از منافقان در خانه سویلم یهودی گرد آمده و برای بازداشتن مردم از شرکت در غزوه تبوک نقشه می‌کشیدند. پیامبر(ص) از تجمع آنان اطلاع یافت. طلحه بن عبیدالله همراه با گروهی به دستور پیامبر(ص) خانه سویلم را بر سر آنان آتش زدند. منافقان از جمله ضحاک بن خلیفه گریختند.<ref>کتانی، عبد الحی، ‏ نظام الحکومه النبویه، بیروت، دار الأرقم بن أبی الأرقم‏، چاپ دوم‏، بی‌تا، ج ۱، ص ۲۵۵؛ جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۶، ج۲، ص۳۸۸.</ref>


=== گروهی که برای منع شرکت مسلمانان در جنگ تلاش کردند ===
== گروهی از ثروتمند ==
دسته دوم: گروهی دیگری از منافقین برای ممانعت و بازداشتن مردم از شرکت در غزوه تبوک در خانه سویلم یهودی گرد آمده و برای این کار نقشه می‌کشیدند که پیامبر از تجمع آنان اطلاع یا فت و طلحه بن عبید الله را با گروهی فرستاد که خانه سویلم را بر سر آنان آتش بزند و طلحه آن کار را کرد و از جمله این منافقان، ضحاک بن خلیفه بود که از پشت بام خانه گریخت و پایش شکست و یارانش نیز گریختند.<ref>کتانی، عبد الحی، ‏ نظام الحکومه النبویه، بیروت، دار الأرقم بن أبی الأرقم‏، چاپ دوم‏، بی‌تا، ج ۱، ص ۲۵۵؛ جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۶۶، ج۲، ص۳۸۸.</ref>
گروهی از ثروتمندان از پیامبر(ص) اجازه خواستند در غزوه تبوک شرکت نکنند. این درخواست پس از آن بود که ۸۲ نفر از منافقان و دو نفر از بادیه نشینان بهانه‌جویی کرده و اذن شرکت نکردن در جنگ خواستند.  


=== گروهی از منافقان ثروتمند ===
هشتاد و چند نفر از منافقین و هشتاد و دو نفر از بادیه‌نشینان بهانه جویی کردند و اذن ماندن گرفتند و بعد می‌گوید یعقوبی می‌نویسد: گروهی از توانگران، نزد رسول خدا آمدند و مرخّصی خواستند و گفتند: بگذار ما هم با ماندگان باشیم. خدای متعال فرمود: «خشنود شدند که همراه بازماندگان باشند».<ref>آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه تهران، ‏ چاپ ششم، ۱۳۷۸ش‏، ص۶۲۲.</ref>
مرحوم دکتر آیتی می‌گوید: به روایت صاحب طبقات: هشتاد و چند نفر از منافقین و هشتاد و دو نفر از بادیه‌نشینان بهانه جویی کردند و اذن ماندن گرفتند و بعد می‌گوید یعقوبی می‌نویسد: گروهی از توانگران، نزد رسول خدا آمدند و مرخّصی خواستند و گفتند: بگذار ما هم با ماندگان باشیم. خدای متعال فرمود: «خشنود شدند که همراه بازماندگان باشند».<ref>آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تهران، دانشگاه تهران، ‏ چاپ ششم، ۱۳۷۸ش‏، ص۶۲۲.</ref>


<span></span>
<span></span>
automoderated
۶٬۳۴۱

ویرایش