۱۱٬۹۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
ولی آنها که در گناه و عصیان، غرق شده و طغیان و نافرمانی را به مرحله نهایی رساندهاند و در اثر اعراض از حق و علاقهمند شدن به شهوات مادی و شیفتگی در برابر زیباییهای دنیوی، دچار قساوت قلب گردیدهاند به گونه ای که هیچ بیدار باشی در مورد آنان مؤثر واقع نمیشود؛ خداوند آنها را به حال خود وا میگذارد و با اعطای نعمتهای پی در پی، زمینه آسایش بیشتر بنده اش را فراهم نموده و به او مهلت بیشتری میدهد، تا سرانجام با نعمت خدا بیشتر در گناه بغلتد و بار گناه خود را سنگین نماید و با دست خود تمام پلهای پشت سر خود را ویران کند به گونه ای که هیچگونه راه بازگشتی برای خود باقی نگذارند تا در نتیجه بطور ناگهانی بساطشان برچیده شود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیرنمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۱۵۸ و ص۲۳۷.</ref> | ولی آنها که در گناه و عصیان، غرق شده و طغیان و نافرمانی را به مرحله نهایی رساندهاند و در اثر اعراض از حق و علاقهمند شدن به شهوات مادی و شیفتگی در برابر زیباییهای دنیوی، دچار قساوت قلب گردیدهاند به گونه ای که هیچ بیدار باشی در مورد آنان مؤثر واقع نمیشود؛ خداوند آنها را به حال خود وا میگذارد و با اعطای نعمتهای پی در پی، زمینه آسایش بیشتر بنده اش را فراهم نموده و به او مهلت بیشتری میدهد، تا سرانجام با نعمت خدا بیشتر در گناه بغلتد و بار گناه خود را سنگین نماید و با دست خود تمام پلهای پشت سر خود را ویران کند به گونه ای که هیچگونه راه بازگشتی برای خود باقی نگذارند تا در نتیجه بطور ناگهانی بساطشان برچیده شود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیرنمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، ج۳، ص۱۵۸ و ص۲۳۷.</ref> | ||
به بیان دیگر گناهکارانی که غیرقابل اصلاح هستند طبق سنت آفرینش و اصل آزادی اراده و اختیار به حال خود واگذار میشوند تا به آخرین مرحله سقوط برسند و مستحق حداکثر مجازات شوند و این امر همان مجازات استدراجی میباشد که با تلقی درست از آن، پاسخ این سؤال نیز روشن میشود که: چرا انسانهای آلوده به گناه، غرق در انواع نعمتها میباشند؟ از برخی آیات قرآن، استفاده میشود که خداوند گاهی به این گونه افراد، نعمتهای فراوانی میدهد و هنگامی که غرق لذت پیروزی و سرور شدند ناگهان همه چیز را از آنان میگیرد، تا حداکثر شکنجه را در زندگی همین دنیا ببینند زیرا جدا شدن از چنین زندگی مرفهی، بسیار ناراحتکننده است چنانکه در قرآن میخوانیم: {{قرآن|فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کلِّ شَیْءٍ حَتَّی إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَه | به بیان دیگر گناهکارانی که غیرقابل اصلاح هستند طبق سنت آفرینش و اصل آزادی اراده و اختیار به حال خود واگذار میشوند تا به آخرین مرحله سقوط برسند و مستحق حداکثر مجازات شوند و این امر همان مجازات استدراجی میباشد که با تلقی درست از آن، پاسخ این سؤال نیز روشن میشود که: چرا انسانهای آلوده به گناه، غرق در انواع نعمتها میباشند؟ از برخی آیات قرآن، استفاده میشود که خداوند گاهی به این گونه افراد، نعمتهای فراوانی میدهد و هنگامی که غرق لذت پیروزی و سرور شدند ناگهان همه چیز را از آنان میگیرد، تا حداکثر شکنجه را در زندگی همین دنیا ببینند زیرا جدا شدن از چنین زندگی مرفهی، بسیار ناراحتکننده است چنانکه در قرآن میخوانیم: | ||
{{قرآن|فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کلِّ شَیْءٍ حَتَّی إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَه|ترجمه=هنگامی که پندهایی را که به آنها داده شده بود، فراموش کردند درهای هر خیری (نعمتهای مادی) را بر روی آنان گشودیم تا شاد شوند، ناگهان هر آنچه داده بودیم از آنها بازگرفتیم.|سوره=انعام|آیه=۴۴}} | |||
== استدراج ضرری دیگر برای کافران == | == استدراج ضرری دیگر برای کافران == | ||
بر این اساس مهلتی که به برخی از گناه کاران داده میشود به ضررشان است چنانکه خدا در این آیه میفرماید: {{قرآن|وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَ نْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ | بر این اساس مهلتی که به برخی از گناه کاران داده میشود به ضررشان است چنانکه خدا در این آیه میفرماید: {{قرآن|وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَ نْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ|ترجمه=آنهایی که کافر شدند گمان نکنند، مهلتی که به ایشان میدهیم برای آنها خوب است بلکه مهلت میدهیم تا بر گناه و طغیان خود بیفزایند و برای آنان عذاب خوار کننده است|سوره=آلعمران|آیه=۱۷۸}} | ||
و نیز میفرماید: {{قرآن|و الَّذِینَ کذَّبُوا بِآ یاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ | و نیز میفرماید: {{قرآن|و الَّذِینَ کذَّبُوا بِآ یاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ|ترجمه=آنها که آیات ما را تکذیب و انکار کردند تدریجاً، و مرحله به مرحله، از راهی که نمیدانند، در دام مجازات گرفتارشان میکنیم و زندگی آنها را درهم میپیچیم|سوره=اعراف|آیه=۱۸۲}} استدراج که در این آیه به عنوان عذاب به آن پرداخته شده است به این نحو است که خدا به کسی که گناه را از حد گذرانده است، نعمت، پشت سر نعمت میدهد، هر نعمتی که میدهد گناهکار به همان مقدار سر گرم و از سعادت خود غافل میشود، و در شکر آن کوتاهی نموده، کمکم خدای صاحب نعمت را فراموش میکند، و از یاد میبرد و درجه به درجه پایین میآید، و به ورطهٔ هلاکت نزدیک میشود.<ref>تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۶۴۴.</ref> | ||
از آیاتی که مسألهٔ استدراج را مطرح نموده است یک هشدار عمومی و همگانی، به همهٔ گناه کارانی که غرق در انواع نعمتها هستند، فهمیده میشود و به همهشان هشدار میدهد که تأخیر کیفر الهی را دلیل بر پاکی و درستی خود یا ضعف و ناتوانی پروردگار نگیرند و ناز و نعمتهایی را که در آن غرقند، نشانه تقربشان به خدا ندانند، چه بسا این پیروزیها و نعمتهایی که به آنها میرسد مقدمهٔ مجازات استدراجی پروردگار باشد که خدا ملتهایی را غرق نعمتها میکند و به آنان مهلت میدهد و بالا و بالاتر میبرد، اما سرانجام چنان بر زمین میکوبد که اثری از آنان باقی نماند و تمام هستی و تاریخشان را درهم میپیچد در حالی که در مهد امن و سلامت آرمیده و به علم و وسایل دفاعی که در اختیارشان بود مغرور گشته و از این که پیشامدی کار آنها را به هلاکت و زوال بکشاند غافل و خاطر جمع بودند.{{مطالعه بیشتر}} | از آیاتی که مسألهٔ استدراج را مطرح نموده است یک هشدار عمومی و همگانی، به همهٔ گناه کارانی که غرق در انواع نعمتها هستند، فهمیده میشود و به همهشان هشدار میدهد که تأخیر کیفر الهی را دلیل بر پاکی و درستی خود یا ضعف و ناتوانی پروردگار نگیرند و ناز و نعمتهایی را که در آن غرقند، نشانه تقربشان به خدا ندانند، چه بسا این پیروزیها و نعمتهایی که به آنها میرسد مقدمهٔ مجازات استدراجی پروردگار باشد که خدا ملتهایی را غرق نعمتها میکند و به آنان مهلت میدهد و بالا و بالاتر میبرد، اما سرانجام چنان بر زمین میکوبد که اثری از آنان باقی نماند و تمام هستی و تاریخشان را درهم میپیچد در حالی که در مهد امن و سلامت آرمیده و به علم و وسایل دفاعی که در اختیارشان بود مغرور گشته و از این که پیشامدی کار آنها را به هلاکت و زوال بکشاند غافل و خاطر جمع بودند.{{مطالعه بیشتر}} |