automoderated
۵۴۳
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
این شیوه، سیاست هفتاد ساله عباسیان درباره علویان بوده است، تا زمانی که مأمون به خلافت رسید و به [[امام رضا(ع)]] پیشنهاد کرد [[خلافت]] را بپذیرد و هنگامی که این پیشنهاد پذیرفته نشد، او را به سِمَت [[ولایتعهدی امام رضا(ع)|ولایتعهدی]] خود انتخاب کرد. | این شیوه، سیاست هفتاد ساله عباسیان درباره علویان بوده است، تا زمانی که مأمون به خلافت رسید و به [[امام رضا(ع)]] پیشنهاد کرد [[خلافت]] را بپذیرد و هنگامی که این پیشنهاد پذیرفته نشد، او را به سِمَت [[ولایتعهدی امام رضا(ع)|ولایتعهدی]] خود انتخاب کرد. | ||
== دلایل تشیع مأمون == | == دلایل تشیع مأمون == | ||
برای [[شیعه]] بودن مأمون دلایل و شواهدی ذکر شده که برخی از آنها | برای [[شیعه]] بودن مأمون دلایل و شواهدی ذکر شده است که برخی از آنها عبارتند از: | ||
* مأمون در [[بغداد]] | * مأمون در [[بغداد]] مجلسی با حضور [[فقیه|فقیهان]] و عالمان برگزار کرد تا برتری [[امام علی(ع)]] را بر دیگر [[صحابه]] اثبات کند. | ||
* او از شیعیان نیز در امر حکومتداری استفاده کرد. | * او از شیعیان نیز در امر حکومتداری استفاده کرد. | ||
* مأمون در سال ۲۱۱ق به صورت رسمی اعلام کرد که امام علی(ع) برترین صحابه رسول خدا است. او خواست تا [[لعن]] بر [[معاویه]] را بر در و دیوار بنویسند. | * مأمون در سال ۲۱۱ق به صورت رسمی اعلام کرد که امام علی(ع) برترین صحابه رسول خدا است. او خواست تا [[لعن]] بر [[معاویه]] را بر در و دیوار بنویسند. | ||
* زنی که برای گرفتن حق خود نزد مأمون آمده بود، به حق [[پیامبر(ص)]]، [[امام علی(ع)]]، [[امام حسن(ع)]]، [[امام حسین(ع)]]، و به حق کسانی که حقشان [[غصب خلافت|غصب]] شده و نیز به حق [[اهل کساء]] قسم داد. شیوه [[قسم]] دادن زن، نشان میدهد مخاطب وی (مأمون) شیعه بوده است.<ref>تاریخ تشیّع در ایران، ص۲۸۰.</ref> | * زنی که برای گرفتن حق خود نزد مأمون آمده بود، او را به حق [[پیامبر(ص)]]، [[امام علی(ع)]]، [[امام حسن(ع)]]، [[امام حسین(ع)]]، و به حق کسانی که حقشان [[غصب خلافت|غصب]] شده و نیز به حق [[اهل کساء]] قسم داد. شیوه [[قسم]] دادن زن، نشان میدهد مخاطب وی (مأمون) شیعه بوده است.<ref>تاریخ تشیّع در ایران، ص۲۸۰.</ref> | ||
=== نقد و بررسی === | === نقد و بررسی === | ||
رفتارهای شیعهگونه مأمون را، تظاهر و ریاکاری برای نگهداشتن پایههای حکومت خود دانستهاند. مأمون به دلیل جمعیت زیاد شیعیان، محبوبیت امام رضا(ع) و نارضایتی مردم از شیوه حکومتداری پدرانش، در ظاهر روش دوستی با علویان را انتخاب کرد و به این وسیله افکار عمومی را متوجّه خود ساخت. او در ظاهر امام علی(ع) را از [[ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] خلیفه اول و دومِ [[اهل سنت]]، معرفی کرده و خود را شیعه میدانست. | رفتارهای شیعهگونه مأمون را، تظاهر و ریاکاری برای نگهداشتن پایههای حکومت خود دانستهاند. مأمون به دلیل جمعیت زیاد شیعیان، محبوبیت امام رضا(ع) و نارضایتی مردم از شیوه حکومتداری پدرانش، در ظاهر روش دوستی با علویان را انتخاب کرد و به این وسیله افکار عمومی را متوجّه خود ساخت. او در ظاهر امام علی(ع) را از [[ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] خلیفه اول و دومِ [[اهل سنت]]، برتر معرفی کرده و خود را شیعه میدانست. | ||
واگذاری خلافت و سپس [[ولایتعهدی امام رضا(ع)|ولایتعهدی]] به امام رضا(ع) نیز، برای حفظ قدرت و تثبیت موقعیت مأمون بود؛ | واگذاری خلافت و سپس [[ولایتعهدی امام رضا(ع)|ولایتعهدی]] به امام رضا(ع) نیز، برای حفظ قدرت و تثبیت موقعیت مأمون بود؛ چرا که سرانجام، وقتی حضور امام رضا(ع) را برای حکومت خود خطرآفرین دید، او را به وسیله زهر مسموم کرده و به [[شهادت]] رساند.<ref>ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، مرکز جهانی علوم اسلامی. چ سوّم، ۸۳، ص۴۸.</ref> | ||
== دیدگاه شهید مطهری == | == دیدگاه شهید مطهری == | ||
[[مرتضی مطهری|شهید مرتضی مطهری]] مأمون را شیعه مذهب ندانسته؛ اگر چه معتقد است او تمایلِ روحی و فکری به تشیع داشته است.<ref name=":0">مطهّری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، چ اول، ۷۸، ج۱۸، ص۱۱۸.</ref> به نظر او، مأمون به مباحث عقلی و استدلالی علاقه داشت و از این نظر، به شیعه که بر پایه [[عقل]] و استدلال استوار است متمایل بود.<ref name=":0" /> | [[مرتضی مطهری|شهید مرتضی مطهری]] مأمون را شیعه مذهب ندانسته؛ اگر چه معتقد است او تمایلِ روحی و فکری به تشیع داشته است.<ref name=":0">مطهّری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، چ اول، ۷۸، ج۱۸، ص۱۱۸.</ref> به نظر او، مأمون به مباحث عقلی و استدلالی علاقه داشت و از این نظر، به شیعه که بر پایه [[عقل]] و استدلال استوار است متمایل بود.<ref name=":0" /> | ||
برخی بر این باور هستند که مأمون عقیده داشت امام علی(ع) از دیگر صحابه برتر، و برای [[خلافت]] از آنها شایستهتر بوده است. به نظر جعفریان، مأمون در همین اندازه، که باور به برتری امام علی(ع) داشته، شیعه بوده است.<ref>جعفریان، رسول، تاریخ تشیّع در ایران، ج۱، ص۲۸۰.</ref> اما مفهوم شیعه بودن بسیار فراتر از این تعریف است به طوری که بارها امامان(ع)، افرادی را که خود را شیعه می نامیدند از استفاده از این عنوان منع کرده و می فرمودند شیعه بودن مقام بالاییست بگویید ما از دوستداران شما هستیم<ref>بحارالانوار، ج 68، ص 158 و 159</ref>؛ بنابر این شیعه بودن بدون اعتقاد به انتصاب الهی امام و سایر عقاید شیعه بی معنی خواهد بود. | |||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
خط ۵۶: | خط ۵۵: | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی = | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه =شد | ||
| تغییر مسیر =شد | | تغییر مسیر =شد | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = |