automoderated
۱٬۲۷۴
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Mnazarzadeh (بحث | مشارکتها) (بازبینی و ویرایش) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
توحید را به مراتبی تقسیم میکنند که بعضی از بزرگان این مراتب را چنین برشمرده اند: | توحید را به مراتبی تقسیم میکنند که بعضی از بزرگان این مراتب را چنین برشمرده اند: | ||
# مرتبه اول توحید، قشرِ قشر است که فقط اقرار زبانی به کلمه توحید است. این توحید، هیچ نفع اخروی به حال صاحبش ندارد و او را به کمال معنوی و [[سعادت اخروی]] نمیرساند؛ اما این مقدار از توحید منافع دنیوی دارد مثل آنکه جان، مال و ناموسش محترم است، و حکم [[کفّار]] را ندارد، اظهار توحید توسط [[منافقین]] که هیچ تأثیری در دل آنها ندارد، از این قبیل است. | # مرتبه اول توحید، قشرِ قشر است که فقط اقرار زبانی به کلمه توحید است. این توحید، هیچ نفع اخروی به حال صاحبش ندارد و او را به کمال معنوی و [[سعادت اخروی]] نمیرساند؛ اما این مقدار از توحید منافع دنیوی دارد مثل آنکه جان، مال و ناموسش محترم است، و حکم [[کفّار]] را ندارد، اظهار توحید توسط [[منافقین]] که هیچ تأثیری در دل آنها ندارد، از این قبیل است. | ||
خط ۲۳: | خط ۱۱: | ||
# مرتبه چهارم توحید، لُبّ لبّ است. در این مرتبه شخص، در همه چیز فقط جلوه و جمال حق تعالی را مشاهده میکند و فقط خدا را میبیند و عرفاء این مرتبه را فناء فی اللّه و فناء فی التوحید میگویند.<ref>نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، مؤسسه انتشارات هجرت، چاپ چهارم، ۱۳۷۶، ص۱۱۹.</ref> عارف در مرتبه چهارم، حتی خودش را هم در این میان نمیبیند، بلکه فقط جمال و جلال او را مشاهده میکند. در این مرتبه خداوند متعال آنچنان بندهاش را دوست دارد که چشم و گوش و زبان و دست او میشود. | # مرتبه چهارم توحید، لُبّ لبّ است. در این مرتبه شخص، در همه چیز فقط جلوه و جمال حق تعالی را مشاهده میکند و فقط خدا را میبیند و عرفاء این مرتبه را فناء فی اللّه و فناء فی التوحید میگویند.<ref>نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، مؤسسه انتشارات هجرت، چاپ چهارم، ۱۳۷۶، ص۱۱۹.</ref> عارف در مرتبه چهارم، حتی خودش را هم در این میان نمیبیند، بلکه فقط جمال و جلال او را مشاهده میکند. در این مرتبه خداوند متعال آنچنان بندهاش را دوست دارد که چشم و گوش و زبان و دست او میشود. | ||
[[امام خمینی]] در کتاب چهل حدیث روایتی را چنین نقل میکند: | [[امام خمینی]] در کتاب چهل حدیث روایتی را چنین نقل میکند: {{عربی|فاذا احببته کنت انا سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و لسانه الذی ینطق به و یده الذی یبطش بها ان دعانی اجبته و ان سألنی اعطیته|ترجمه=پس وقتی او را دوست داشتم، گوش او میشوم که با آن میشنود و چشمش که با آن میبیند و زبانش که با آن سخن میگوید و دستش که با آن اخذ میکند و اشیاء را میگیرد، اگر مرا بخواند به او جواب میدهم و اگر از من چیزی بخواهد به او عطا میکنم<ref>خمینی، سید روح الله، شرح چهل حدیث، روایت سی و چهارم، مرکز نشر فرهنگی رجاء، چاپ دوم، ۱۳۶۸.</ref> | ||
در این مرتبه چهارم، رتبه و درجاتی وجود دارد؛ زیرا [[اسماء|اسماء | در این مرتبه چهارم، رتبه و درجاتی وجود دارد؛ زیرا [[اسماء الهی|اسماء]] و [[صفات|صفات الهی]] بی نهایت هستند؛ در نتیجه شناخت و معرفت پیدا کردن نسبت به آنها نیز بینهایت خواهد بود. | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} |