automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
در قرآن کریم «حیات طیبه» تنها در یک سوره آمده است. آنجا که میفرماید: {{قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ | در قرآن کریم «حیات طیبه» تنها در یک سوره آمده است. آنجا که میفرماید: {{قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ۖ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ|ترجمه=هر کس عمل صالح انجام دهد، در حالی که مؤمن است، خواه مرد باشد یا زن، به او حیات پاکیزه میبخشیم، و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام دادند خواهیم داد.|سوره=نحل|آیه=۹۷}} | ||
مفسران در معنی حیات طیبه (زندگی پاکیزه) تفسیرهای متعددی آوردهاند: | |||
* بعضی آن را به معنی روزی حلال تفسیر کردهاند؛ | * بعضی آن را به معنی روزی حلال تفسیر کردهاند؛ | ||
* | * | ||
خط ۲۹: | خط ۱۷: | ||
* و بعضی به توفیق بر اطاعت فرمان خدا و مانند آن تفسیر کردهاند. | * و بعضی به توفیق بر اطاعت فرمان خدا و مانند آن تفسیر کردهاند. | ||
* | * | ||
ولی مفهوم حیات طیبه آن چنان وسیع است که همه این موارد را شامل میشود.<ref>ر. ک. تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۳۹۴.</ref> علامه طباطبایی در تفسیرالمیزان چنین گفته است: حیات، به معنای جان بخشیدن به چیزی و افاضه حیات به آن است. پس لفظ این جمله با صراحت دلالت دارد بر این که خدای تعالی مؤمنی را که عمل صالح انجام دهد به حیات جدیدی غیر آن حیاتی که به دیگران نیز داده، زنده میکند و مقصود این نیست که حیاتش را تغییر میدهد، مثلا حیات خبیث او را مبدل به حیات طیبی میکند که اصل حیات همان حیات عمومی باشد و صفتش را تغییر دهد، زیرا اگر مقصود این بود کافی بود که بفرماید: «ما حیات او را طیب میکنیم» ولی اینطور نفرمود، بلکه فرمود: «ما او را به حیاتی طیب زنده میسازیم.» | ولی مفهوم حیات طیبه آن چنان وسیع است که همه این موارد را شامل میشود.<ref>ر. ک. تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۳۹۴.</ref> [[علامه طباطبایی]] در تفسیرالمیزان چنین گفته است: حیات، به معنای جان بخشیدن به چیزی و افاضه حیات به آن است. پس لفظ این جمله با صراحت دلالت دارد بر این که خدای تعالی مؤمنی را که عمل صالح انجام دهد به حیات جدیدی غیر آن حیاتی که به دیگران نیز داده، زنده میکند و مقصود این نیست که حیاتش را تغییر میدهد، مثلا حیات خبیث او را مبدل به حیات طیبی میکند که اصل حیات همان حیات عمومی باشد و صفتش را تغییر دهد، زیرا اگر مقصود این بود کافی بود که بفرماید: «ما حیات او را طیب میکنیم» ولی اینطور نفرمود، بلکه فرمود: «ما او را به حیاتی طیب زنده میسازیم.» | ||
در | لذا روشن میشود که حیات طیب در این دنیا آشکار است. یعنی، خدای تعالی حیاتی ابتدائی و جداگانه و جدید به او افاضه میفرماید؛ و این آیه با آیه ۱۲۲ سوره انعام روشن و تبیین خواهد شد که میفرماید: {{قرآن|أَوَمَنْ کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا کَذَلِکَ زُیِّنَ لِلْکَافِرِینَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ}} آیا کسی که مرده بود، سپس او را زنده کردیم، و نوری برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود، همانند کسی است که در ظلمتها باشد و از آن خارج نگردد؟! این گونه برای کافران، اعمال [زشتی] که انجام میدادند، تزیین شده [و زیبا جلوه کرده] است.<ref>طباطبایی، سید محمد حسینی، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه، جلد۱۲، ص۴۹۱.</ref> | ||
در | هر که ایمان به خدا و معاد داشته باشد، مرد باشد یا زن در صورتی که نیکوکار باشد در دنیا زندگی دلچسپ و در آخرت بهتر از آنچه کرده، پاداش خواهد دید؛ و مشخص شد که حیات طیبه میتواند مفاهیم بسیار وسیعی را داشته باشد؛ با توجه به این که در دنباله حیات طیبه در آیه، سخن از جزای الهی به نحو احسن به میان آمده، استفاده میشود که حیات طیبه میتواند یک مصداقی مربوط به دنیا باشد و جزای احسن مربوط به آخرت. | ||
[[امام سجاد(ع)]] میفرماید: «خدایا مرا با زندگی پاکیزه (حیات طیبه) زنده بدار که به آنچه میخواهم پیوسته شود و به آنچه دوست دارم پایان یابد در صورتی که آنچه را نمیپسندی بجا نیاورم و آنچه را نهی کردهای مرتکب نشوم.»<ref>صحیفه کامله سجادیه، با ترجمه و شرح سید علی نقی فیض، دعای عرفه، (۴۷)، رقم ۱۱۸.</ref> | |||
<span></span> | |||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
خط ۵۳: | خط ۳۶: | ||
۴. سید علی اکبر قرشی، تفسیر احسن الحدیث، ناشر. انتشارات بنیاد بعثت تهران، ۱۳۷۰ ش، جلد ۵، ص۴۹۶. | ۴. سید علی اکبر قرشی، تفسیر احسن الحدیث، ناشر. انتشارات بنیاد بعثت تهران، ۱۳۷۰ ش، جلد ۵، ص۴۹۶. | ||
<span></span> | |||
== منابع == | == منابع == |