مناسک حج اسلام و فرهنگ بودیسم

از ویکی پاسخ
سؤال

آیا به دلیل شباهت هایی مختصری که گفته می شود بین مناسک حج در اسلام و برخی اعمال و فرهنگ دینی آیین بودیسم وجود دارد، این مناسک از فرهنگ بودیسم گرفته شده اند؟


حج در دین اسلام ریشه در ادیان الهی دارد و پیش از اینکه بودیسم توسط بودا تأسیس شود مناسک حج از جمله طواف، در زمان حضرت ابراهیم(ع) انجام می‌شده است. دین اسلام دین وحیانی است و همه عبادات آن از سوی خداوند تشریع شده و از هیچ دین دیگری تأثیر نپذیرفته است.

وجود شباهت در برخی اعمال و رفتار پیروان ادیان مختلف دلیل منطقی بر این نیست که آنان از همدیگر تأثیر پذیرفته‌اند.

وجود مناسک حج پیش از آیین بودیسم

بیشتر مناسک حج از جمله طواف کعبه که امروزه انجام می‌شود به زمان حضرت ابراهیم بازمی‌گردد که بسیار پیش از بودا بوده است.

بودیسم یا آیین بودا مکتبی فلسفی است که بودا را بنیان‌گذار خود می‌داند. بودا که در قرن پنجم قبل از میلاد در هند شمالی می‌زیست و عضوی از جنبش گسترده‌ی مرتاضان و فرزانگان بی‌خانمان هند باستان بود.[۱] دین او از دین هندوئیسم متفرع و منشعب شده است. علت ظهور این آیین در آن زمان مقتضیات اجتماعی و ضرورت اوضاع بوده است. در آن عصر شدّت عمل هندوان در رعایت سیستم طبقاتی و اصنافی کاست(Caste) و برتری و خودخواهی طبقه برهمنان و افراط در تعدد اله متنوع در هندوستان، ظهور یک مصلح مذهبی را اقتضا می‌کرد، تا برخلاف موهومات و خرافات بت‌پرستی از یک‌سو و علیه تفوّق و استیلای برهمان از دیگر سو برخیزد و قواعد و قوانین مستقل فلسفی و اخلاقی وضع کند. در آن زمان در شبه‌قاره هند، افکاری علیه تعالیم برهمنان هندوئیسم انتشار یافت و پیشوایانی برای نشر این‌گونه تعالیم در گوشه و کنار آن سرزمین برخاست که یکی از آن جمله «گوتاما بودا» بود. او علیه ظاهرپرستی و دنیاطلبی قیام کرد و بعضی اصول خرافی وداها را منکر شد و اسلوب اخلاقی مستقلی ابداع کرد و نجات نفس را تنها در سایه سیر و سلوک در طلب حقیقت دانست.[۲]

اما مناسک حج از قبیل هفت بار طواف خانه خدا، سعی صفا و مروه، رمی جمرات با هفت‌سنگ ، نماز و به‌طورکلی حج با ارکان و اجزای خود، قرن‌ها پیش از آنکه بودیسم به وجود بیاید، در این سرزمین وجود داشته و انبیای الهی آن را انجام می‌داده‌اند.

هنگامی‌که از حضرت صادق (ع) سؤال نمودند آیا قبل از بعثت پیغمبر خاتم(ص) كسى از پیغمبران در خانه كعبه حج به عمل‌آورده است؟ حج را به بسیاری از پیامبران پیشین از جمله نوح و شعیب مستند کرده است.[۳]

روایت‌شده که منشأ قبول توبه حضرت آدم آن بود كه هفت بار طواف كعبه كرد و كعبه در آن روز تلى سرخ بود و دو ركعت نماز گذارد.[۴]

نبود رابطه منطقی بین مناسک حج در اسلام و فرهنگ بودیسم

دین اسلام از ادیان توحیدی و آسمانی است که به‌وسیله پیامبر اسلام(ص) برای هدایت بشر نازل‌شده است. تاریخ بعثت پیامبر اسلام(ص) و نزول قرآن بر آن حضرت به حدی روشن است که ریشه هر ابهامی را نسبت به دین اسلام می‌زداید. حتی دشمنان اسلام و معارضین به دلیل روشن بودن تاریخ اسلام و آموزه‌های توحیدی آن جرئت این سخن را ندارند که بگویند اسلام از ادیان مانند بودیسم و یا حتی مسیحت و یهودیت تأثیر پذیرفته است. دین اسلام حتی از دو دین هم‌خانواده خود یعنی مسیحیت و یهودیت نیز تأثیرپذیر نبوده تا چه رسد که از آیین بودیسم که فاصله‌ای زیادی با محل ظهور اسلام داشته است در آموزه‌های حج و امثال آن‌ها تأثیر پذیرفته باشد.

وجود ادیان دیگر و فرهنگ و تمدن در سرزمین‌های مختلف ازجمله بودیسم در شرق آسیا دلیل نمی‌شود كه دین اسلام از آن‌ها متأثر گردیده تا درنتیجه، وحی و نزول آن توسط جبرئیل امین بر محمد(ص) نفی گردد؛ زیرا اولاً هیچ رابطه منطقی بین این دو مطلب وجود ندارد و ثانیاً هیچ دلیلی تاریخی¬ای وجود ندارد كه بتواند این تأثیر و تأثر را ثابت كند.

اگر چنین تأثیرگذاری از سوی آیین بودیسم و هر آیین دیگر بر دین اسلام وجود می‌داشت، در همان زمانی که دین اسلام ظهور نمود و در برخی مناطق گسترش پیدا کرد، زمینه مساعدی برای نقد اسلام بود که از سوی مخالفین دین اسلام به آن دامن زده می‌شد؛ اما هیچ موردی در تاریخ ثبت‌نشده است که چنین ادعایی از سوی آنان مطرح‌شده باشد.

اگر اسلام در مسئله عبادت و حج از فرهنگ بودیسم متأثر می‌گردید لازم بود که در سایر عقاید نیز از این آیین تأثیر می‌پذیرفت درحالی‌که هیچ اثری از عقاید بی‌خدایی و شرک‌آلود بودیسم در آموزه‌های اسلام به چشم نمی‌خورد.

مناسک حج نمادی از بندگی و مبارزات حضرت ابراهیم(ع)

مراسم حج در حقیقت یك دوره كامل از صحنه‏ هاى مبارزات ابراهیم و منزلگاه‌های توحید و بندگى و فداكارى اخلاص را در خاطره ‏ها مجسم می‌‏سازد. ازاین‌رو هفت بار سعی بین صفا و مروه نیز ریشه در داستان حضرت اسماعیل(ع) دارد. هنگامی‌که حضرت ابراهیم(ع) به دستور خداوند حضرت اسماعیل و مادرش را در بیابان خشک و بی‌آب‌وعلف مکه گذاشت، طولى نكشید غذا و آب ذخیره مادر تمام شد و شیر در پستان او خشكید، بی‌‏تابى كودك شیرخوار و نگاه‌های تضرع‌آمیز او مادر را آن‌چنان مضطرب ساخت كه تشنگى خود را فراموش كرد و براى به دست آوردن آب به تلاش و كوشش برخاست، نخست به كنار كوه «صفا» آمد، اثرى از آب در آنجا ندید، برق سرابى از طرف كوه «مروه» نظر او را جلب كرد و به گمان آب به‌سوی آن شتافت و هفت بار این تلاش و كوشش براى ادامه‏ حیات و مبارزه با مرگ تكرار شد، در آخرین لحظات كه طفل شیرخوار شاید آخرین دقائق عمرش را طى می‌كرد از نزدیك پاى او - با نهایت تعجب - چشمه زمزم جوشیدن گرفت.[۵]

منابع

  1. جان آر. هینلز، فرهنگ ادیان جهان، سرویراستار: ع. پاشایی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان ئ مذاهب، چ1، 1385ش، ص 136.
  2. حکمت، علی اصغر، تاریخ ادیان، تهران، نشر پژواک، چ1، 1388ش، ص 148.
  3. بروجردى، سید محمد ابراهیم ، تفسیر جامع‏، تهران، انتشارات صدرا، چ6، 1366ش، ج1، ص259.
  4. كاشانى، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فى الزام المخالفین‏، تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی، 1336ش، ج1، ص165.
  5. رک: مكارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامیة، چ1، 1374ش، ج1، ص541.