گسترش آسمان بر اساس آیه ۴۷ سوره ذاریات

(تغییرمسیر از گسترش آسمان)
سؤال

در آیه ۴۷ سوره ذاریات، کلمه موسع به معنی گستراننده است. آیا موسع معنی استمرار و پیوستگی را می‌دهد یا خیر؟ منظور اینست که آسمان همواره در حال گسترش است یا اینکه آسمان یکبار خلق و گسترده شد و دیگر تمام؟ و این گسترش دیگر ادامه ندارد و فقط یکبار گستراندیم و به وجود آوردیم؟

گسترش آسمان یکی از وجوه مورد ترجمه و تفسیر آیه ۴۷ سوره ذاریات است. در این آیه به صراحت از موضوع گسترش آسمان سخن گفته شده است. بیشتر مفسران در گذشته به سبب تصور ایستا بودن جهان، واژه موسع در آیه را یا به معنای قدرتمند تفسیر می‌کردند یا اگر معنای توسعه و گسترش را برای آن اصل می‌دانستند، این توسعه را در چیزی غیر از آسمان، همانند رزق و روزی مردم در نظر می‌گرفتند. در این آیه و آیات همجوار سخنی از مسئله رزق و روزی نبوده و صرفاً به این دلیل که گسترش آسمان قابل تصور نبوده، مفسران مفعول محذوف موسع را به جای واژه «السماء» که در ابتدای همین آیه است، به واژه رزق که در ۲۵ آیه قبل ذکر شده، برگردانده‌اند. اما سایر مفسران و مترجمان قرآن، موسع را به معنای گسترش آسمان که داری استمرار نیز هست تفسیر نموده‌اند.

مفهوم شناسی

قرآن کریم ضمن پرداختن به مسئله پیدایش هستی از پدیده‌های متعددی نام می‌برد که هر یک نقش ویژه‌ای در شکل‌گیری و تکامل جهان هستی به عهده دارند. خداوند در مورد خلقت و گسترش آسمان در آیه ۴۷ سوره ذاریات می‌فرماید: ﴿وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ؛ و ما آسمان را با قدرت بنا کردیم، و همواره آن را وسعت می‌بخشیم!.

واژه «موسع» به معنای گسترش و توسعه دادن است[۱] و در مورد مسائل مادی و معنوی، هر دو استفاده می‌شود.[۲] بدین ترتیب می‌توان گفت به دلیل وجود اشتراک لفظی در واژه «موسع» که در ماده آن هم معنای قدرت و توانگری و هم معنای گسترش و انبساط آمده،[۳] دو معنای مستقل برای آیه در نظر گرفته شده است. اول اینکه خداوند آسمان را با قدرت بنا کرده و قدرتمند و توانگر است و دوم اینکه خداوند آسمان را با قدرت بنا کرده و گسترش دهنده آن است.

تفسیر آیه

عبارت «وَ إِنَّا لَمُوسِعُون» در این آیه با آراء مختلفی از سوی مفسران بیان شده است. این نظرات یا برگرفته از یکی از دو معنای اصلی «موسع» به معنای قدرتمند[۴] و گسترش دهنده‌است،[۵] یا دربردارنده تلفیقی از هر دو معناست.[۶]

هرچند برخی از مفسران معنای قدرتمند و توانا را برای واژه «موسع» به کار برده‌اند، اما بسیاری از مفسران نیز یا معنای گسترش و توسعه را به تنهایی برای این واژه مطرح کرده‌اند، یا سعی نموده‌اند که به نحوی معنای گسترش و قدرت را به هم آمیخته و به هر دو معنا در این واژه اشاره نمایند.

صورت‌های مسئله

نکته حائز اهمیت در این آیه آن است که اگر معنای قدرتمند را برای «موسع» در نظر بگیریم، مفهوم جمله «وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ» تکراری و بی‌فایده می‌گردد، زیرا در جمله قبل خداوند با واژه «اَید» بر قدرتمند بودن خود و با قدرت بنا کردن آسمان تأکید می‌نماید و دیگر ضرورت و نیازی به اضافه کردن این جمله که «ما قدرتمندیم» وجود ندارد؛ بنابراین به نظر می‌رسد در این آیه معنای اصلی واژه «موسع» یعنی گسترش دهنده مناسبت و هماهنگی بیشتری با سیاق داشته و مورد نظر است.

گسترش و توسعه آسمان و رزق

در صورتی که معنای گسترش دهنده را برای واژه "موسع"در نظر گرفته شود، این پرسش مطرح می‌شود که مفعولِ شبهِ فعل «موسِع» که در جمله حذف شده، چه بوده است. به عبارت دیگر، خداوند گسترش دهنده چه چیزی است؟ در پاسخ به این پرسش، مفسران عموماً دو دیدگاه را بیان کرده‌اند:

  • آسمان:[۷] این دیدگاه به این اعتبار مطرح شده که واژه «السماء» به عنوان مفعول فعل «بَنَیْنا»ی مقدّر در ابتدای آیه آمده است. از این رو، به سبب ذکر آن در جمله ابتدای آیه، در این جمله می‌تواند حذف شود.
  • رزق:[۸] این دیدگاه به این اعتبار است که در آیه ۲۲ همین سوره، خداوند اشاره دارد به این‌که رزق بندگان در آسمان قرار دارد.[۹] از این رو، برخی از مفسران پنداشته‌اند که توسعه در آیه ۴۷ نیز مربوط به رزقی می‌شود که در آسمان است.

نقد تفسیر گسترش رزق

دیدگاه دوم از دو جهت ضعف دارد:

  • نخست آنکه نمی‌توان مفعول حذف شده در این آیه را لفظی دانست که در ۲۵ آیه قبل آمده است، زیرا به دلیل فاصله زیاد آن با شبه فعل «موسِع»، مخاطب به سختی می‌تواند مفعول حذف شده را حدس بزند.
  • دوم این‌که بر فرض که بتوان مفعول حذف شده در این آیه را در آیه ۲۲ جستجو نمود، اما در آن آیه تنها بحث از این است که رزق بندگان در آسمان قرار دارد و نمی‌توان از این مطلب دلیلی یافت که مراد از توسعه و گسترشی که در آیه ۴۷ ذکر شده نیز توسعه رزق است. به عبارت دیگر، در آیه ۲۲ سخن از آسمان و رزق موجود در آن است و دلیلی وجود ندارد که در آیه ۴۷ که بحث از بنا کردن آسمان است، منظور از توسعه را توسعه رزق آن بدانیم. بدین ترتیب باید گفت که از دو دیدگاه مطرح درباره مفعول «موسِع»، دیدگاه اول قابل قبول‌تر است؛ زیرا مفعول حذف شده در انتهای آیه را می‌توان در ابتدای همان آیه مشاهده کرد.

نکته دیگری که در این آیه وجود دارد آن است که تعبیر به «إِنَّا لَمُوسِعُونَ: ما گسترش دهنده ایم» با استفاده از جمله اسمیه و اسم فاعل که دلالت بر استمرار دارد،[۱۰] نشان دهنده این امر است که گسترش آسمان همواره وجود داشته و همچنان ادامه خواهد داشت.

تصورات عمومی درباره ایستا بودن جهان تا پیش از عصر حاضر

برای هزاران سال، منجمین به دنبال یافتن اندازه و عمر جهان بوده‌اند. تا قبل از سال ۱۹۲۹ میلادی و گزارش مشاهدات تلسکوپ هابل، تصور درستی از جهان وجود نداشت. ۳۴۰ سال قبل از میلاد، ارسطو[۱۱] (۲۳۰–۳۱۰ ق م) فیلسوف یونانی، در کتاب خود به نام «درباره افلاک» نوشت که زمین جسمی کروی است و نه یک سطح صاف. ارسطو می‌اندیشید که زمین ثابت و خورشید، ماه، سیارات و ستارگان در مدارهای کروی گرد زمین می‌چرخند. وی معتقد بود که اندازه جهان محدود است و زمان آغاز و پایان ندارد و همیشه پایدار و ایستا است.[۱۲] تا قبل از ظهور دیدگاه‌های نوین درباره جهان، به علت اعتقادات مذهبی و تصوراتی که وجود داشت، بشر معتقد به جهان ایستا و پایدار بود. ویژگی‌های جهان ایستا شامل موارد زیر بود:

  • همگن بودن
  • نامحدود بودن (از نظر مکانی و زمانی)
  • گسترده نشدن.[۱۳]

یافته‌های جدید علمی

مشاهدات جدید، دیدگاه‌های قدیمی را متزلزل نمود و باعث به وجود آمدن تعارضاتی بین دانشمندان گشت:

  • اینشتین[۱۴] در سال ۱۹۱۶ میلادی، مقاله نسبیت عام[۱۵] را که مطالعه‌ای بر کل کیهان بود، ارائه نمود. بر اساس این تئوری، کائنات یا در حال گسترش هستند یا در حال انقباض. در آن سال دانشمندان مدارک قاطعی برای پذیرفتن هیچ‌یک از آن دو حالت در دست نداشتند. خود اینشتین چنان به ایستا بودن جهان اطمینان داشت که در معادلات خود، ثابتی به نام ثابت کیهان شناختی[۱۶] معرفی نمود که بر خلاف دیگر نیروها، از منبع خاصی ناشی نمی‌شد، بلکه در کالبد فضا زمان نهفته بود و باعث ایستا بودن جهان می‌شد. بعدها، (هنگامی که هابل در سال ۱۹۲۹ گسترش کهکشان‌ها و جهان را بیان نمود) وی از این کار خود به عنوان بزرگ‌ترین اشتباه زندگی‌اش یاد کرد.[۱۷]
  • ادوین هابل[۱۸] در سال ۱۹۲۹ با بررسی داده‌هایی از چند کهکشان متوجه شد که آنها با سرعت ده‌ها کیلومتر در ثانیه در حال دور شدن از یکدیگر هستند. این مشاهدات اثبات می‌کرد که جهان ایستا و پایا نیست و در حال گسترش یافتن است. این گسترش بدین معناست که با بازگشت به گذشته، به زمانی خواهیم رسید که همه کهکشان‌ها در یک نقطه قرار داشته‌اند. آن نقطه با جرم خیلی بزرگ و حجم خیلی کوچک منفجر و سپس گسترده شده که به آن لحظه مه‌بانگ می‌گویند. مدل استاندارد مه‌بانگ بیان می‌کند که جهان ناگهان از گسترش نقطه‌ای بسیار کوچک و فشرده به وجود آمده است.[۱۹]

منابع

  1. ابن فارس، مقاییس اللغه، ص۱۰۹۱.
  2. مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۳، ص۱۰۳.
  3. ابن فارس، مقاییس اللغه، ص۱۰۹۱؛ راغب، مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۷۰؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۸، ص۳۹۲؛ طریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۴۰۳؛ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۰۳.
  4. طبرسی، ج۹، ص۲۴۲؛ فخررازی، ج۲۸، ص۱۸۸؛ زمخشری، ج۴، ص۴۰۴؛ بیضاوی، ج۵، ص۱۵۰؛ ابوحیان، ج۹، ص۵۶۰؛ فیض کاشانی، ج۵، ص۷۳؛ قمی مشهدی، ج۱۲، ص۴۲۹؛ آلوسی، ج۱۴، ص۱۸.
  5. طوسی، ج۹، ص۳۹۵؛ طبرسی، ج۹، ص۲۴۳؛ زمخشری، ج۴، ص۴۰۴؛ ابوحیان، ج۹، ص۵۶۰؛ آلوسی، ج۱۴، ص۱۸؛ مغنیه، ج۷، ص۱۵۶؛ بیضاوی، ج۵، ص۱۵۰؛ فیض کاشانی، ج۵، ص۷۳؛ قمی مشهدی، ج۱۲، ص۴۲۹؛ شریف لاهیجی، ج۴، ص۲۶۶؛ طباطبایی، ج۱۸، ص۳۸۲؛ مکارم، ج۲۲، ص۳۷۳؛ مدرسی، ج۱۴، ص۶۱.
  6. مقاتل بن سلیمان، ج۴، ص۱۳۲؛ طوسی، ج۹، ص۳۹۵؛ طباطبایی، ج۱۸، ص۳۸۱.
  7. طوسی، ج۹، ص۳۹۵؛ بیضاوی، ج۵، ص۱۵۰؛ فیض کاشانی، ج۵، ص۷۳؛ قمی مشهدی، ج۱۲، ص۴۲۹؛ شریف لاهیجی، ج۴، ص۲۶۶؛ طباطبایی، ج۱۸، ص۳۸۲؛ مکارم، ج۲۲، ص۳۷۳؛ مدرسی، ج۱۴، ص۶۱.
  8. طوسی، ج۹، ص۳۹۵؛ طبرسی، ج۹، ص۲۴۳؛ فخررازی، ج۲۸، ص۱۸۸؛ زمخشری، ج۴، ص۴۰۴؛ بیضاوی، ج۵، ص۱۵۰؛ ابوحیان، ج۹، ص۵۶۰؛ آلوسی، ج۱۴، ص۱۸؛ قمی مشهدی، ج۱۲، ص۴۲۹؛ طباطبایی، ج۱۸، ص۳۸۱؛ مغنیه، ج۷، ص۱۵۶.
  9. «وَ فیِ السَّمَاءِ رِزْقُکمْ وَ مَا تُوعَدُونَ» (ذاریات:۲۲).
  10. مکارم، ج۲۲، ص۳۷۵؛ صادقی، ج۲۷، ص۳۳۵.
  11. Aristotle.
  12. Harrison, Cosmology: The Science of the Universe, pp۳۱–۳۳.
  13. Koupelis ,In Quest of the Universe, p۵۲۷.
  14. Einstein.
  15. General relativity.
  16. Cosmological constant.
  17. Backman & Seeds, Universe: Solar System, Stars, and Galaxies, p۴۴۵.
  18. Edwin Powell Hubble.
  19. Blanchard Edwards, What caused the big bang, p۱۷۲.