پیش نویس:بیتالمال
منظور از بیتالمال چیست؟ چه اموالی جزء بیتالمال محسوب میشود و استفاده از آنها در صلاحدید چه کسی است؟
بیتالمال به مکانی اطلاق میشود که در آن ذخایر و اموال عمومی حکومت اسلامی برای استفاده مسلمانان نگهداری میشود. این مفهوم به معنای خزانهداری کل و «بیت مال المسلمین» نیز شناخته میشود. با رشد جوامع بشری و تأسیس حکومتها، مرکزی به نام بیتالمال شکل گرفت که شامل اموال عمومی و شرعی است. این اموال به دو دسته تقسیم میشوند: اموال بدون مصارف خاص که متعلق به عموم مسلمانان است و در مصالح آنان صرف میشود، و اموال با مصارف خاص که شامل زکات و خمس میشود و برای مصارف مشخصی تعیین شدهاند.
منابع بیتالمال شامل درآمدهایی چون فیء، انفال، زکات و مالیاتها است. این اموال باید به گونهای مصرف شوند که به نفع جامعه مسلمانان باشد، از جمله تأمین امنیت، آبادانی کشور و کمک به نیازمندان. حاکم اسلامی مسئولیت دارد تا پس از جمعآوری مالیات، این منابع را در راستای مصالح عمومی صرف کند. به همین دلیل، برخی از هزینهها مانند تأمین نیازهای خانواده شهدا و تأمین هزینههای عمومی نیز از درآمدهای بیتالمال تأمین میشود. امام خمینی و دیگر فقها بر این باورند که بیتالمال باید در جهت رفاه و استقلال کشور و تأمین نیازهای عمومی مسلمانان صرف شود.
تعریف بیت المال
تعریف لغوی :
بیتالمال به مکانی گفته میشود که در آن ذخایر و اندوختههای حکومت اسلامی[۱]و اموال عمومی متعلق به همه مسلمانان، برای صرف در مصالح آنان[۲]نگهداری میشود. «بیت مال المسلمین» و «خزانهداری کل»، از دیگر عناوین گفته شده برای بیتالمال است[۳]؛ اما امروزه، به خود اموال یادشده نیز، بیتالمال گفته میشود.[۴]
تعریف اصطلاحی:
به همراه رشد جوامع بشری و تأسیس حکومت، مرکزی نیز برای جمع و نگهداری اموال عمومی با نام «خزانه دولت» و در اصطلاح اسلامی، بیتالمال شکل گرفت.[۵]اموال بیتالمال به معنای اموال عمومی و شرعی،[۶] اجمالاً در همه ادیان و امتهای گذشته ازجمله در مسیحیت وجود داشتهاست.[۷]
چه اموالی جزء بیت المال است؟
منابع بیتالمال بر دو نوع است:
اموال بدون مصارف خاص
منابعی که در شرع اسلامی، مصارف خاصی برای آنها تعیین نشده که خود بر دو نوعاند: الف) منابعی که متعلق به عموم مسلماناناند و در مصالح آنان صرف میشوند؛ مانند خراج و مقاسمه که درآمد حاصل از زمینهای فتحشده با قهر و غلبه است،[۸]سهم سبیل الله از زکات،[۹]جزیه، اموالی که وصیت شده در راه خیر صرف شوند و آنچه به عموم مسلمانان تعلق دارد.[۱۰]ب) منابعی که به لحاظ منصب رسالت یا امامت، ملک رسول خدا (ص) یا امامان معصوم (ع) است و درآمد حاصل از آن در اختیار آنان قرار میگیرد تا هر گونه که صلاح دیدند هزینه کنند، مانند انفال و سهم امام (ع) از خمس؛
منابع با مصارف خاص
منابعی که مصارف خاصی دارند، مثل سهم سادات از خمس و غیر از سهم سبیلالله از زکات.[۱۱]برخی از فقها این منابع را جزو بیتالمال ندانسته، معتقدند دیدگاه دیگر فقها هم همین است.[۱۲] امامخمینی جزیه، خراج، خمس، زکات[۱۳]و خراج اراضی خراجیه را از منابع مالی حکومت اسلامی بهشمار میآورد.[۱۴]
مهمترین درآمدهای بیت المال بدین شرح است:
- فیء (که مهمترین مصادیق آن، بنابر رأی مشهور، خراج و جزیه بوده است)
- انفال
- سرزمینهایی که بدون جنگ فتح شده یا صاحبان آن با میل خود تسلیم کردهاند (فیء)؛
- زمینهای موات؛
- سواحل دریاها و رودخانهها؛
- قلهها، کوهها و سنگهای موجود در آن و گیاهان؛
- اموال اختصاصی شاهان و اشیای گرانبها و برگزیده غنیمتهای جنگی؛
- ارث بدون وارث؛
- معادن بدون مالک[۱۵]
- زکات : زکات یکی از مالیاتهای ثابت اسلامی است که از نظر بیشتر فقها، به نُه چیز؛ شامل شتر، گاو، گوسفند، طلا، نقره، گندم، جو، خرما و کشمش تعلق میگیرد.[۱۶]
- خمس
- گمرکات (روایات دربارۀ جواز اخذ آن متفق نیستند و فقها نیز در میزان حق گمرکی مسلمان و ذمّی اتفاق نظر ندارند. هرچند یک چهارم حق گمرکی از مسلمانان و تمام آن از اهل ذمه گرفته میشده است.)[۱۷]
- مالیاتها و عوارض: مالیات نیز که در فقه اسلامی، گاهی با عنوان «ضرائب» از آن یاد میشود،[۱۸]یکی از منابع پذیرفتهشده در نظامهای اقتصادی برای تأمین بودجه و بیتالمال است و بعضی از روایات مرتبط با وضع زکات بر اسب در دوران حکومت امیرالمؤمنین (ع)، بر جواز آن دلالت دارد.[۱۹]امامخمینی[۲۰]و برخی دیگر از فقها[۲۱]بر مشروعیت و جواز گرفتن مالیات در صورت حکومت حاکم مشروع تأکید کردهاند. مالیات بر درآمد، از احکام اولیه اسلام نیست و نشانی از آن در فقه اسلامی دیده نمیشود؛ اما به مقتضای نیازهای حکومت و از باب ضرورت، حکومت اسلامی میتواند از مردم مالیات بگیرد.[۲۲]در نگاه کلی امامخمینی فقها از طرف امام معصوم(ع) حجت بر مردماند و امور مسلمانان ازجمله گرفتن و صرف درآمدهای عمومی، به آنان واگذار شدهاست[۲۳]
- درآمد اماکن عمومی: یکی از شیوههای درآمد دولت بنای اماکن عمومی همچون بازارها و کاروانسراها و میهمانخانهها بوده که درآمد آنها به بیت المال منتقل میشده است، از جمله ابوجعفر منصور عبّاسی بعداز اینکه بازارها را به دلایل امنیتی از شهر بغداد خارج کرد و در محلۀ کرخ بنا نهاد، براساس مساحت بازار از استفاده کنندگان از آن اجاره میگرفت؛[۲۴]
مصالح مصرف بیتالمال چیست و تشخیصش با کیست؟
بخش عمومی بیتالمال بنا به صلاحدید حاکم اسلامی باید در مصالح مسلمانان صرف شود. یکی از وظایف حاکم اسلامی، پس از جمعآوری مالیات، آبادکردن کشور است.[۲۵] علاوه بر این، در منابع فقهی، برخی موارد معین و مشخصی برای مصرف بیتالمال بیان شدهاست:
- متصدیان برقراری نظم و امنیت در جامعه مانند حاکمان و فرمانداران،[۲۶]قضات و منشیان آنان[۲۷] و رزمندگان[۲۸]
- اقامه و احیای شعائر و آموزههای دینی که شامل پرداخت مستمری به مؤذن،[۲۹] امام جماعت، معلم قرآن[۳۰]و پرداخت هزینه اعزام به حج و زیارت قبر پیامبر اسلام(ص) در صورت ناتوانی مالی مسلمانان و تعطیلی حج و زیارت[۳۱]
- نیازمندیهای مربوط به مصالح عمومی مسلمانان، مانند خرید ساز و برگ جنگی برای تقویت توان دفاعی مسلمانان[۳۲]و همچنین مصالح شخصی مربوط با مصالح عمومی مانند تأمین نیازهای خانواده شهدا[۳۳]و هزینه ازدواج نیازمندان.[۳۴]در مقطعی از صدر اسلام، بخشی از بیتالمال با عنوان «عطاء» میان همه مسلمانان به مساوات تقسیم میشد؛ همان گونه که بخشی از آن، برای تأسیسات عمومی مانند ساخت مسجدها، شهرها و کندن نهرها، خدمات عمومی و رسیدگی به محرومان و افراد نیازمند هزینه میشد.[۳۵]
فقها[۳۶]و ازجمله امامخمینی[۳۷]برای مصرف زکات بنابر قرآن کریم،[۳۸]هشت مصرف ذکر کردهاند:
- فقرا؛
- مساکین؛
- کارگزاران زکات؛
- مؤلفة القلوب؛
- بردگان؛
- بدهکاران؛
- فی سبیل الله؛
- درراهماندگان.
با این حال، امامخمینی معتقد است امروزه مصرف زکات منحصر در مصارف هشتگانه نیست و صدها مورد دیگر را نیز دربر میگیرد[۳۹]چنانکه ایشان بعید نمیدانست که مراد از «فی سبیل الله» که یکی از مصارف زکات است، مصالح عمومی اسلام و مسلمانان باشد.[۴۰]ایشان خاطرنشان کرده بیتالمال بهطور کلی باید در مصالح کشور مانند ادارهها، مراکز نظامی، معارف و فرهنگ و آبادانی و رفاه مردم و هزینههایی که برای اداره کشور یا حفظ عظمت و استقلال بینالمللی کشور ضروری است، صرف شود.[۴۱]
منابع
- ↑ انوری. فرهنگ بزرگ سخن. ج۲. ص۱۱۰۹.
- ↑ هاشمی شاهرودی. فرهنگ جامع فقه مطابق مذهب أهل بیت علیهم السلام. ج۲. ص۱۵۵.
- ↑ دجیلی. بیتالمال پیدایش و تحولات آن. ج۱. ص۱۶.
- ↑ دهخدا. لغتنامه دهخدا. ج۳. ص۳/۴۴۶۹.
- ↑ شبزندهدار. غارت بیتالمال. ج۱. ص۳۰۶.
- ↑ شیخ کلینی. اصول الکافی. ج۵. ص۴۴.
- ↑ منتظری. دراسات فی المکاسب المحرمه. ج۳. ص۸.
- ↑ کرکی. جامع المقاصد فی شرح القواعد. ج۱. ص۴۰۲.
- ↑ آشتیانی. کتاب القضاء. ج۱. ص۱۰۲.
- ↑ آشتیانی. کتاب القضاء. ج۱. ص۱۰۲.
- ↑ هاشمی شاهرودی. فرهنگ جامع فقه مطابق مذهب أهل بیت علیهم السلام. ج۲. صص۱۵۵–۱۵۶.
- ↑ آشتیانی. کتاب القضاء. ج۱. ص۱۰۳.
- ↑ امامخمینی. ولایت فقیه. ج۱. ص۲۸.
- ↑ امامخمینی. ولایت فقیه. ج۱. ص۵۲.
- ↑ امامخمینی. تحریر الوسیله. ج۱. صص۳۴۷–۳۴۸.
- ↑ یزدی طباطبایی. العروة الوثقی. ج۴. ص۲۸.
- ↑ تاریخ بیهقی. ج۹. ص۲۱۰. پارامتر
|first1=
بدون|last1=
در Authors list وارد شدهاست (کمک) - ↑ حکیم. مستمسک العروة الوثقی. ج۹. ص۱۸۱.
- ↑ شیخ کلینی. اصول الکافی. ج۳. ص۵۳۰.
- ↑ امامخمینی. البیع. ج۲. ص۶۲۶.
- ↑ کاشفالغطاء. کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء. ج۴. ص۳۳۳.
- ↑ نجومی. نظری فقهی بر مالیات. ج۱. ص۱۲۲.
- ↑ ولایت فقیه. ج۱. ص۸۲. پارامتر
|first1=
بدون|last1=
در Authors list وارد شدهاست (کمک) - ↑ فتوح البلدان. ج۱. ص۴۱۵. پارامتر
|first1=
بدون|last1=
در Authors list وارد شدهاست (کمک) - ↑ سیدجمالالدین دینپرور. نهج البلاغه ترجمه سیدجمالالدین دینپرور. جن۵۳. ص۴۵۲.
- ↑ المبسوط. ج۲. ص۷۵. پارامتر
|first1=
بدون|last1=
در Authors list وارد شدهاست (کمک) - ↑ نجفی. جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام. ص۵۱-۵۴.
- ↑ نجفی. جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام. ج۲۱. ص۲۱۴.
- ↑ نجفی. جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام. ج۴۰. صص۵۴.
- ↑ مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام. ج۱۳. ص۳۵۰. پارامتر
|first1=
بدون|last1=
در Authors list وارد شدهاست (کمک) - ↑ یزدی طباطبایی. العروة الوثقی. ج۴. ص۳۴۳.
- ↑ المبسوط. ج۲. ص۷۵. پارامتر
|first1=
بدون|last1=
در Authors list وارد شدهاست (کمک) - ↑ المبسوط. ج۲. ص۷۳. پارامتر
|first1=
بدون|last1=
در Authors list وارد شدهاست (کمک) - ↑ اردبیلی. مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان. ج۱۳. ص۳۶۱.
- ↑ دجیلی. بیتالمال پیدایش و تحولات آن،. ج۱. صص۱۱۰–۱۱۷.
- ↑ العروة الوثقی. ج۴. ص۹۴. پارامتر
|first1=
بدون|last1=
در Authors list وارد شدهاست (کمک) - ↑ تحریر الوسیله. ج۱. صص۳۱۸–۳۵۱. پارامتر
|first1=
بدون|last1=
در Authors list وارد شدهاست (کمک) - ↑ توبه، ۶۰.
- ↑ صحیفه امام. ج۲۱. ص۱۵۰. پارامتر
|first1=
بدون|last1=
در Authors list وارد شدهاست (کمک) - ↑ امامخمینی. تحریر الوسیله. ج۱. ص۳۱۹.
- ↑ امامخمینی. کشف اسرار. ج۱. ص۲۶۰.