پیش نویس:احسن در آیه ۵۵ سوره زمر
منظور از ﴿أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ﴾(زمر:۵۵) چیست؟ مگر می توان برخی آیات را احسن و برخی را غیر احسن دانست؟
مفسران در معنای جمله ﴿أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ﴾ اختلاف نظر دارند. شاید نوع دستوراتی که انسان را به ایجاد علقه بین خود و خدا، شناخت خویشتن و خدای خویش و اصلاح درون فرا میخواند مانند دستور به اخلاص در دین در زمینههای عقاید، اعمال و اخلاق و دیگر آموزههای دینی؛ مصداق جمله فوق باشد.
متن آیه
﴿ | وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ
و از نیکوترین چیزی که از طرف پروردگارتان به سوی شما نازل شده است پیروی کنید، پیش از آنکه ناگهان و در حالی که بی خبرید، عذاب به شما رسد. زمر:۵۵ |
﴾ |
بررسی معنای ﴿أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ﴾
خدا در این آیه دستور داده است که بهترین آن چه از ناحیه خدا نازل شده پیروی شود. در مقصود از ﴿أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ﴾ میان مفسرین اختلاف نظر وجود دارد.
- برخی مقصود از آن را محکمات قرآن، برخی احکام و حلال و حرام قرآن، بعضی دیگر ناسخ قرآن و بعضی خود قرآن را از میان سایر کتب آسمانی بهترین مصداق ﴿أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ﴾ دانستهاند.[۱][۲]
- بعضی دیگر خصوص واجبات و مستحبات یعنی طاعات را مصداق ﴿أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ﴾ دانسته است.[۳][۴][۵]
- عدهای دیگر گفتهاند معنای ﴿أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ﴾ این نیست که در قرآن نیکو و نیکوتر وجود داشته باشد بلکه تمام اوامر، نواهی، وعد، وعید، قصص و… در قرآن حسن و نیکو هستند اما این امور در مقایسه با ضد خودشان و کارهای انسان «احسن و نیکوتر» میباشند؛ مثلاً اگر به نواهی قرآن عمل شود احسن است اما ارتکاب آن چه قرآن از آن نهی کرده است از بدترین امور میباشد.[۶]
بهترین امری که میتوان با آن قرآن را تفسیر کرد، خود آیات قرآن است.[۷] جمله ﴿وَ أَسْلِمُوا لَهُ﴾ در آیه قبلی شامل همه مواردی میشود که مفسران گفتهاند، زیرا خدا با عبارت ﴿وَ أَسْلِمُوا لَهُ﴾تسلیم به همه اوامر و نواهی و وعد و عیدها و … را از انسانها خواسته است. حال اگر در آیه بعدی یعنی آیه ﴿أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ﴾منظور همه امور فوق یا یکی از اموری باشد که در اقوال آمده است، تکرار بی جهت لازم میآید. برای اجتناب از چنین تکراری باید گفت بعید نیست مراد از ﴿أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ﴾ خطابها و دستوراتی باشد که میخواهد مخاطب را به اصطلاح به باطن خود دعوت کند. فرمانهایی که با باطن انسانها سر و کار دارد و میخواهد آن را اصلاح کند. مانند دستور به تقوا، فراموشی و متقابلا استغراق در ذکر و یاد آوری خدا که در آیاتی همانند ۲۰۳ سوره بقره و ۹ سوره فتح و دستور به محبت ورزیدن به خدا که در آیاتی همانند ۳۱ سوره آل عمران و ترس از او و اخلاص در دین که در آیاتی همانند ۱۴ سوره زمر، ۲۹ سوره اعراف و ۱۴ سوره غافر آمده است. اعم از این که این دستورات مربوط به عقاید، اعمال یا اخلاق باشند؛ زیرا پیروی از این خطابها انسان را به حیاتی طیب زنده میکند و روح ایمان را در او میدمد و اعمالش را صالح ساخته و عامل را بالا برده و او را در ولایت خدا یعنی کرامتی که ما فوقش کرامتی نیست، داخل مینماید؛ لذا مراد آیه اصلاح ظاهر فقط و آوردن کالبد بیروح عمل که فقط نتیجه آن فراغت ذمه انسان و ساقط شدن تکلیف است، نمیباشد.[۸]
معنای سخن فوق این نیست که در قرآن غیر از آیات مذکور آیاتی وجود دارند که ما را به عمل بیروح دعوت کرده باشند، بلکه مراد این است که آن چه مهم و به تعبیر قرآن ﴿أَحْسَنَ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ﴾ است، خطابات و آیاتی است که ما را به اصلاح درون، تزکیه و تهذیب از راه عمل به دستورات شرع فرا خوانده است وگرنه اصل ایمان، اخلاص، تسلیم قلبی و… از یک طرف و کارهای خیر با همه مصادیق خود از طرف دیگر و ضرورت توأم بودن آنها برای انسان، نظیر دو بالی است که با آن میتوان تا عرش برین پرواز کرد. التبه تفاوت آن دو در این است که یکی از آن دو روح و جان و دیگری کالبد است و قرآن در آیه دهم سوره فاطر [یادداشت ۱] ضرورت توأم بودن آن دو را برای ترقی و عروج انسان به سوی کمال مطلق ضروری دانسته است؛ لذا اعمالی که از ریشه و اندیشه پاک برخاسته و سرچشمه گرفته باشند، میتوانند باعث نجات عامل آن باشند.[۹]
پانویس
- ↑ ثعلبی، الکشف والبیان فی تفسیر القرآن (تفسیر الثعلبی)، 8: 246.
- ↑ ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، 16: 340.
- ↑ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، 9: 38.
- ↑ آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، 12: 271.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، 8: 785.
- ↑ طبری، جامع البیان عن تاویل آی القرآن (تفسیر الطبری)، 20: 232.
- ↑ جوادی آملی، تسنیم، 1: 63.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 17: 281.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 17: 23.
یادداشتها
- ↑ ﴿مَنْ كانَ يُريدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَميعاً إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَ الَّذينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئاتِ لَهُمْ عَذابٌ شَديدٌ وَ مَكْرُ أُولئِكَ هُوَ يَبُورُ؛ هر كس سربلندى مىخواهد، سربلندى يكسره از آنِ خداست. سخنان پاكيزه به سوى او بالا مىرود، و كار شايسته به آن رفعت مىبخشد. و كسانى كه با حيله و مكر كارهاى بد مىكنند، عذابى سخت خواهند داشت، و نيرنگشان خود تباه مىگردد.﴾
منابع
- آلوسی، محمود بن عبدالله (۱۴۱۵). روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی. بیروت: دار الکتب العلمیة.
- ابوالفتوح رازی، حسین بن علی (۱۳۷۱). روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن. به کوشش ناصح، محمدمهدی - یاحقی، محمدجعفر. مشهد مقدس: آستان قدس رضوی. بنیاد پژوهشهای اسلام.
- ثعلبی، احمد بن محمد (۱۴۲۲). الکشف والبیان فی تفسیر القرآن (تفسیر الثعلبی). به کوشش ابن محمد ابن عاشور. بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
- جوادی آملی، عبدالله (۱۳۸۸). تسنیم. به کوشش علی اسلامی. قم: نشر اسراء.
- طباطبایی، محمد حسین (۱۳۵۲). المیزان فی تفسیر القرآن. بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات.
- طبرسی، فضل بن حسن (۱۴۰۸). مجمع البیان. بیروت: دار المعرفة.
- طبری، محمد بن حریر (۱۴۲۲). جامع البیان عن تاویل آی القرآن (تفسیر الطبری). قاهره: هجر.