ویژگیهای جامعه مهدوی
(تغییرمسیر از ویژگی های جامعه مهدوی)
سؤال
جامعه مهدوی چه ویژگیها و خصویاتی دارد؟
جامعه مهدوی اصطلاحی است برای منتظران ظهور و برای جامعه دوران ظهور امام زمان(ع). انتظار، صبر و استقامت در راه دین، رشد تربیتی انسانها، برقراری عدالت، رشد عقلی، تکامل علم و حکومت مستضعفان از ویژگیهای این جامعه دانسته شده است.
ویژگیهای جامعه مهدوی
جامعه مهدوی را در یک نگاه کلی میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
- جامعه مهدوی قبل از ظهور که از حضور مستقیم حضرت مهدی(ع) محروم هستند.
- جامعه مهدوی بعد از ظهور یا جامعه دوران ظهور امام عصر(ع).
جامعه مهدوی قبل از ظهور
- انتظار: بارزترین خصوصیت جامعه قبل از ظهور امام عصر(ع)، انتظار میباشد. بیشترین اثرگذاری انتظار، در بُعد تعهدها، مسؤولیتهای اجتماعی و احساس دیگر خواهی و انسان دوستی، عینیت مییابد. امام موعود، غمگسار راستین غمزدگان و یار و یاور واقعی مظلومان و حامی حقیقی مستضعفان است. پس جامعه منتظِر و انسانهای دارای خصلت انتظار باید در زمینه خواستهها و هدفهای امامشان عمل کنند و اگر چنین شد، در قلمرو جامعه منتظر، محروم تهی دست و بیمار بی درمان و دلتنگ و افسرده و اندوهگین و گرفتاری باقی نخواهند ماند.[۱]
ظهور |
- صبر و پایداری: سیدالشهداء(ع) فرمود: «... آگاه باشید که صبرکننده در غیبت او بر اذیت و تکذیب (دشمنان) به منزله جهاد با شمشیر است در پیش روی پیغمبر(ص)»[۲] صبر و ثابت قدم بودن، خصوصیتی مهم برای جامعه مهدوی، میباشد، چرا که به سبب طولانی شدن غیبت امام، بسیاری ریزش کرده و دست از اعتقاد و دین خویش، میشویند.
- زمینهسازی برای ظهور: از دیگر خصوصیتهای جامعه مهدوی، زمینهسازی برای ظهور، دعا برای حفظ ایمان و دعا برای تعجیل فرج میباشد. از آنجا که روز به روز هجمه دشمنان و شبهه افکنیها علیه مذهب رو به افزایش است، چه بسیار از سست ایمانها از اعتقاد خود برگشته، منحرف میشوند؛ لذا در روایات، دعاهایی برای حفظ خود، از بلاهای زمانه وارد شده، همچنین، جامعه مهدوی، بی صبرانه مشتاق حضور امام(ع) در جامعه میباشد، چرا که با ظهور آن حضرت، تمام خوبیها و برکات از آسمان و زمین به سوی مردم، سرازیر میشود.[۳]
جامعه مهدوی بعد از ظهور
- رشد تربیت انسانی: جزء اصلی در تشکیل اجتماع صالح انسانی، خود انسان است. اصلاحات و تحولات و انقلابها، نخست باید از درون انسان آغاز گردد و سپس به برون جامعه سرایت کند. اقتصاد، سیاست، جنگ، صلح، اخلاق،... همه و همه به انسان برمیگردد. ازاینرو، ساختن انسان و پرورش و رشد انسانیت انسان و تربیت اصولی افراد مقدمه اصلی تشکیل هر نظام صالح و انسانی است؛ بنابراین یکی از مهمترین اهداف امام مهدی(ع) تربیت انسانهای صالح خواهد بود.[۴]
- مساوات: مساوات و برابری در نظام تکوین و آفرینش در هر رنگ، نژاد، زبان، شکل و… برابری در برابر قانون، برابری در بهرهبرداری از مواهب طبیعی (معادن، طبیعت، جنگلها،...) برابری در تقسیم بیتالمال،[۵] به نحوی که در همه زمینهها، جامعه از تبعیض و بی عدالتی خالی شده و مساوات برقرار میگردد.
- عدالت اجتماعی: انسانها، تشنه عدالت و خواهان آرمان و ایدئولوژی و مکتبی که این تشنگی را فرو بنشاند و آتش بیدادگری را خاموش کند و عدالت را عملاً در جامعه حاکم سازد. بر اصل عدل، آسمانها و زمین برپا شده است. عدالت، زمینه حیات اجتماعی تنها، در بخش ویژهای از جامعه نیست، بلکه در همه ابعاد حیات فردی و اجتماعی، عامل اصلی حیات و زندگی انسانی، اصل عدالت و عدل است[۶] و جامعه مهدوی از چنین اصل مهمی برخوردار میگردد.
- رفاه اقتصادی و معیشتی: جامعه مهدوی بعد از ظهور، از رفاه کامل اقتصادی برخوردار است. جامعه بشری واحدی، تشکیل میگردد که مانند خانوادهای زندگی میکنند و مسئله ناهنجار دستهبندی جوامع به جامعه پیشرفته و ابرقدرت، و جامعه در حال رشد، و جامعه عقب مانده و محروم، از میان میرود و بشریت بهطور کلی به رفاه اقتصادی و بینیازی دست مییابد و همین یگانگی زمینه رشد و تعالی معنوی و فکری انسان را میسازد.[۷]
- امنیت اجتماعی: امنیت اجتماعی، زمینه همه فعالیتهای درست و مفید اجتماعی است و شرط لازم رشد و تکامل فرد و جامعه با امنیت اجتماعی، منافع همه تأمین میشود و حق هر حقداری تأمین میگردد. تضاد و درگیری به حداقل میرسد، و در صورت بروز تضاد و درگیری، هر کس در محدوده حقوق خویش محدود میگردد و قانون مانع تجاوز و دست درازی اوست. جامعه مهدوی در اثر مدیریت بیبدیل امام معصوم پیاده شدن اصول انسانی و بر طرف شدن عوامل دلهره، نگرانی و ترس از امنیت اجتماعی در همه عرصهها بهرهمند میگردد.[۸]
- سامان یابی زندگی: اجتماعات انسانی پیش از ظهور، دارای چنین ویژگیهایی است: ۱. انحراف در شناخت حق. ۲. گسیختن روابط انسانی. ۳. گسستن روابط خانوادگی. ۴. انگیزههای غیرانسانی در روابط اجتماعی. ۵. روابط سودجویانه و استثماری. ۶. حاکمیت معیارهای سرمایهداری. ۷. تضییع عبادات. ۸. جدایی و تفرقه. ۹. کنار گذاشتن اصول و چنگ زدن به فروع. در چنین دوره و زمانه ناهنجار و آشفته، زندگی سراسر درد و رنج است که به دست امام منجی، همه این علل و عوامل و راه و روشهای مرگ آور و ویرانگر، نابود میگردد، و جامعه از اصول و آرمانهای حیات بخش بهرهمند میگردد.[۹]
- رشد عقلی و تکامل علم: در روزگار رستاخیز امام مهدی(ع) نقطههای ابهام و تردید و سرگردانی، محو میشود و انسان، دوران تکرار اشتباهها و تجربههای پیاپی را پشت سر میگذارد. هر روز به شناختهای تازه و اصیل، دست پیدا میکند و بدینسان، هر روز او و هر گام او در همه مسائل حیات و ابعاد زندگی، گامی به پیش است و واپس گرایی و تکرار در آن راه ندارد و در آن زمان است که بشر به مرز نهایی و آرمانی تکامل شناخت و خردورزی، دست مییابد.[۱۰]
- وحدت عقیدتی و مرامی: جهان بینیهای گوناگون و متضاد، بهطور قطع تفرقه و دوگانگی و ناسازگاری اجتماعی پدیدمیآورد، و از وحدت و یگانگی مردمان مانع میگردد. اما در دوران ظهور امام(ع)، جهان بینی واحدی بر جهان حاکم میگردد، و یکپارچگی و یگانگی واقعی در عقیده و مرام مردم، پدید میآید. و مردمان همه یک دل و یک زبان به سوی سعادت و صلاح، حرکت میکنند.[۱۱]
- حکومت مستضعفان: برای اجرای عدالت راستین، حاکمیت فرودستان محروم، ضرورت دارد، زیرا که در تمامی دوران گذشته تاریخ، مورد اصلی ظلم و بی عدالتی، طبقات محروم بودهاند و سرانجام باید پدیده ناهنجار و ضد بشری «استضعاف» از میان برود. روشن است که زورمندان و زر به دستان، دو عامل اصلی استضعاف بخشهای عظیم انسانی در گذشته و اکنون بودهاند و هستند. دفاع از حقوق پایمال شده فرودستان و مستضعفان آنگاه امکان دارد که حاکمیت به دست آنان سپرده شود. ازاینرو، حاکمیت مستضعفان، از شاخههای اصلی اجرای عدالت مطلق است و از ویژگیهای جامعه مهدوی، حاکمیت مستضعفان میباشد.[۱۲]
مطالعه بیشتر
- مکیال المکارم، سیدمحمدتقی موسوی اصفهانی، ترجمه سیدمهدی حائری قزوینی.
- ظهور نور، علی سعادت پرور، ترجمه: سیدمحمدجواد وزیری فرد.
منابع
- ↑ حکیمی، محمد، عصر زندگی، ص۹–۲۷۸ (با تلخیص و تصرف).
- ↑ خراسانی، محمدجواد، مهدی منتظر، ص۴۵۳.
- ↑ مهدی منتظر، ص۳–۴۶۲، (با تلخیص و تصرف).
- ↑ عصر زندگی، ص۶–۲۰۵، (با تلخیص و تصرف).
- ↑ حکیمی، عصر زندگی، ص۱۴۲–۱۳۳، (با تصرف).
- ↑ حکیمی، عصر زندگی، ص۳۳–۲۳ (با تصرف).
- ↑ حکیمی، عصر زندگی، ص۱۰۷.
- ↑ حکیمی، عصر زندگی، ص۱۹۹–۱۹۷ (با تلخیص و تصرف).
- ↑ حکیمی، عصر زندگی، ص۲۵۹–۲۳۸، (با تصرف و تلخیص).
- ↑ حکیمی، عصر زندگی، ص۱۹۰–۱۸۸، (با تصرف و تلخیص).
- ↑ حکیمی، عصر زندگی، ص۱۰۱–۹۹ (با تصرف و تلخیص).
- ↑ حکیمی، عصر زندگی، ۱۷۴–۱۷۳، (با تلخیص و تصرف).