۸٬۳۵۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ر. ک. ' به 'نگاه کنید به ') |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
== رفتار سیاسی امام علی بعد از پیامبر(ص) == | == رفتار سیاسی امام علی بعد از پیامبر(ص) == | ||
رفتار سیاسی امام علی(ع) در دوران سخت و طاقت فرسای حکومت ۲۵ ساله خلفاء همه جا نشان از هوشیاری و تقوای الهی دارد. هر چند برخی از مخالفان اسلام از جمله [[ابوسفیان]] درصدد برآمدند تا از شرایط بوجود آمده بهره جسته و کینه خود را از [[اسلام]] و مسلمین بازستانند، ولی امام دست ردّ بر سینه آنها زد.<ref> | رفتار سیاسی امام علی(ع) در دوران سخت و طاقت فرسای حکومت ۲۵ ساله خلفاء همه جا نشان از هوشیاری و تقوای الهی دارد. هر چند برخی از مخالفان اسلام از جمله [[ابوسفیان]] درصدد برآمدند تا از شرایط بوجود آمده بهره جسته و کینه خود را از [[اسلام]] و مسلمین بازستانند، ولی امام دست ردّ بر سینه آنها زد.<ref>نگاه کنید به مفید، الارشاد، مؤسسه آل بیت(ع)، داراحیاء التراث، ۱۴۱۳، هـ، ج۱، ص۱۹۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۷هـ، ج۲، ص۲۷۱.</ref> امام به دلیل رعایت حفظ وحدت مسلمین و جلوگیری از تزلزل عقیدتی تازه مسلمانها، راه سکوت بلکه مدارا با خلفاء را در پیش گرفت، تا آنجا که گمان شد امام(ع) از عمل آنها راضی است.<ref>لبیب بیضون، تصنیف نهج البلاغه، مرکز النشر مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۸، ج۱، ص۳۲۵.</ref> سکوت امام نه از سر ترس و عافیت طلبی بود، بلکه از آن رو بود که قیام و شهادت در آن شرایط خاص، تنها به زیان اسلام بود امام در دفاع از روش خردمندانه اش میفرماید: | ||
دیدم صبر بر آن بهتر از تفرقه میان مسلمین و ریختن خونشان است مردم تازه مسلمانند و دین مانند مشکی که تکان داده میشود، کوچکترین سستی آن را تباه میکند و کوچکترین فردی آن را وارونه مینماید.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ هـ، ج۱، ص۳۰۸.</ref> | دیدم صبر بر آن بهتر از تفرقه میان مسلمین و ریختن خونشان است مردم تازه مسلمانند و دین مانند مشکی که تکان داده میشود، کوچکترین سستی آن را تباه میکند و کوچکترین فردی آن را وارونه مینماید.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ هـ، ج۱، ص۳۰۸.</ref> | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
=== بیان دلایل برتری خویش === | === بیان دلایل برتری خویش === | ||
امام(ع) پس از آن که برخی با ابوبکر در [[سقیفه بنی ساعده]]، [[بیعت]] نموده و پس از آن بیعت عمومی خود با مردم را به انجام رساندند، به بیان حق مسلم خود درباره خلافت و نکوهش بیعت آنها پرداخت.<ref>مسعودی، مروج الذهب، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۳، ج۲، ص۳۰۷.</ref> و فضایل خود را برای مُحق بودن نسبت به خلافت برشمرد.<ref>ابن قتییه، الامامه و السیاسه، قم، انتشارات شریف الرضی، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۲۹.</ref> در [[نهج البلاغه]] درباره اولویت امام برای خلافت به سه اصل استدلال شده است: اوّل وصیت و نص رسول خدا (در خطبه شماره ۲)، دوّم شایستگی علی(ع) و اینکه جامه خلافت تنها زیبنده اندام اوست (در خطبه شماره ۳ معروف به شقشقیه) سوم روابط نزدیک نسبی و روحی آن حضرت با رسول خدا(ص) (در خطبه ۱۹۵).<ref> | امام(ع) پس از آن که برخی با ابوبکر در [[سقیفه بنی ساعده]]، [[بیعت]] نموده و پس از آن بیعت عمومی خود با مردم را به انجام رساندند، به بیان حق مسلم خود درباره خلافت و نکوهش بیعت آنها پرداخت.<ref>مسعودی، مروج الذهب، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۳، ج۲، ص۳۰۷.</ref> و فضایل خود را برای مُحق بودن نسبت به خلافت برشمرد.<ref>ابن قتییه، الامامه و السیاسه، قم، انتشارات شریف الرضی، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۲۹.</ref> در [[نهج البلاغه]] درباره اولویت امام برای خلافت به سه اصل استدلال شده است: اوّل وصیت و نص رسول خدا (در خطبه شماره ۲)، دوّم شایستگی علی(ع) و اینکه جامه خلافت تنها زیبنده اندام اوست (در خطبه شماره ۳ معروف به شقشقیه) سوم روابط نزدیک نسبی و روحی آن حضرت با رسول خدا(ص) (در خطبه ۱۹۵).<ref>نگاه کنید به مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، صدرا، ص۱۴۶.</ref> | ||
=== خودداری از بیعت === | === خودداری از بیعت === | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
=== اقدام عملی جهت بازگرداندن خلافت === | === اقدام عملی جهت بازگرداندن خلافت === | ||
امام جهت بازگرداندن خلافت به مسیر اصلی و احقاق حق خود، با بهرهگیری از شخصیت والای [[حضرت زهرا(س)]] شبانه به در خانه [[مهاجران]] و [[انصار]] رفته و پس از جلب نظرشان، از آنها میخواست تا سرهای خود را به نشانه بیعت و از جان گذشتگی تراشیده و سحر گاهان آمادگی خود را آشکار نمایند، امّا جز چند نفر انگشت شمار، کسی به پیمان خود وفا نکرد.<ref> | امام جهت بازگرداندن خلافت به مسیر اصلی و احقاق حق خود، با بهرهگیری از شخصیت والای [[حضرت زهرا(س)]] شبانه به در خانه [[مهاجران]] و [[انصار]] رفته و پس از جلب نظرشان، از آنها میخواست تا سرهای خود را به نشانه بیعت و از جان گذشتگی تراشیده و سحر گاهان آمادگی خود را آشکار نمایند، امّا جز چند نفر انگشت شمار، کسی به پیمان خود وفا نکرد.<ref>نگاه کنید به کتاب سلیم بن قیس هلالی، تحقیق موسوی، مؤسسه البعثه، ۱۴۰۷ هـ، و این واقعه با اندکی تفاوت در تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱ و ابن قتییه، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۲، آورده است.</ref> | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} |