پرش به محتوا

هجوم به خانه حضرت فاطمه در منابع اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
*[[ابراهیم بن محمد جوینی]] (۷۳۰ق)، از علماء اهل سنت، در کتاب «[[فرائد المسطین]]» از [[رسول خدا(ص)]] نقل می‌نماید: {{متن عربی|أنبأنی الشیخ ابوطالب علی بن أنجب بن عبید الله بن الخازن عن کتاب الامام برهان الدین أبی الفتح ناصر بن أبی المکارم المطرزی عن أبی المؤید ابن الموفق، أنبانا علی بن أحمد بن موسی الدقاق قال: أنبانا محمد ابن أبی عبدالله الکوفی، قال: أنبانا موسى بن عمران النخعی، عن عمه الحسین بن یزید النوفلی، عن الحسن بن علی بن أبی حمزة، عن أبیه، عن سعید بن جبیر، عن ابن‌عباس، قال: إن رسول‌الله صلى الله علیه وآله قال: «... وأما ابنتی فاطمة، فإنها سیدة نساء العالمین من الاولین والآخرین، وهی بضعة منی، و… إنی لما رأیتها ذکرت ما یصنع بها بعدی، کأنی بها وقد دخل الذل بیتها، وانتهکت حرمتها، وغصبت حقها، ومنعت إرثها، وکسر جنبها، وأسقطت جنینها، وهی تنادی: یا محمداه، فلا تجاب، وتستغیث فلا تغاث، فلا تزال بعدی محزونة مکروبة باکیة،... ثم یبتدئ بها الوجع فتمرض… فتقول عند ذلک: یا رب، إنی قد سئمت الحیاة، وتبرمت بأهل الدنیا، فألحقنی بأبی. فیلحقها الله عز وجل بی، فتکون أول من یلحقنی من أهل بیتی، فتقدم علی محزونة مکروبة مغمومة مغصوبة مقتولة، فأقول عند ذلک: اللهم العن من ظلمها، وعاقب من غصبها، وأذل من أذلها، وخلد فی نارک من ضرب جنبها حتى ألقت ولدها، فتقول الملائکة عند ذلک: آمین…»|ترجمه=ابن‌عباس می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: و اما دخترم فاطمه، سرور زنان جهان هستی است از آغاز تا فرجام و پاره تن من است… چون او را می‌بینم که ذلت و خواری به خانه‌اش ره یافته، حرمتش شکسته، حقش غصب شده، از ارثش منع گشته، پهلویش شکسته، جنین او سقط می‌گردد و او ندا می‌دهد: وا محمدا! لیکن جوابی نمی‌شنود. دادرسی می‌طلبد، کسی به فریادش نمی‌رسد، او بعد از من همواره غمگین و گریان است… از اهل‌بیتم او نخستین کسی است که به من پیوندد. نزدم می‌آید در حالی که محزون، ناراحت غمدیده و حقش سلب شده و مقتول (شهید) است. در آن هنگام رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: هر که به او ظلم کرده، لعنت کن و هر که حق او غصب کرده، عذاب کن، آن که به او اهانت کرده، خوار ساز و آن که به پهلویش چنان زده که فرزند خویش افکنده، در آتشت جاودان ساز. ملائکه هم می‌گویند: آمین.}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فَرائدُ السِّمْطَیْن فی فَضائل المُرْتَضی و البَتول و السِّبْطَیْن و الأئمّة مِن ذُرّیتهم |سال=1428|نام=ابراهیم |نام خانوادگی=جوینی خراسانی|ناشر=دارالحبیب|جلد=2|صفحه=34|زبان=عربی|مکان=قم|ویرایش=|پیوند=}}</ref>
*[[ابراهیم بن محمد جوینی]] (۷۳۰ق)، از علماء اهل سنت، در کتاب «[[فرائد المسطین]]» از [[رسول خدا(ص)]] نقل می‌نماید: {{متن عربی|أنبأنی الشیخ ابوطالب علی بن أنجب بن عبید الله بن الخازن عن کتاب الامام برهان الدین أبی الفتح ناصر بن أبی المکارم المطرزی عن أبی المؤید ابن الموفق، أنبانا علی بن أحمد بن موسی الدقاق قال: أنبانا محمد ابن أبی عبدالله الکوفی، قال: أنبانا موسى بن عمران النخعی، عن عمه الحسین بن یزید النوفلی، عن الحسن بن علی بن أبی حمزة، عن أبیه، عن سعید بن جبیر، عن ابن‌عباس، قال: إن رسول‌الله صلى الله علیه وآله قال: «... وأما ابنتی فاطمة، فإنها سیدة نساء العالمین من الاولین والآخرین، وهی بضعة منی، و… إنی لما رأیتها ذکرت ما یصنع بها بعدی، کأنی بها وقد دخل الذل بیتها، وانتهکت حرمتها، وغصبت حقها، ومنعت إرثها، وکسر جنبها، وأسقطت جنینها، وهی تنادی: یا محمداه، فلا تجاب، وتستغیث فلا تغاث، فلا تزال بعدی محزونة مکروبة باکیة،... ثم یبتدئ بها الوجع فتمرض… فتقول عند ذلک: یا رب، إنی قد سئمت الحیاة، وتبرمت بأهل الدنیا، فألحقنی بأبی. فیلحقها الله عز وجل بی، فتکون أول من یلحقنی من أهل بیتی، فتقدم علی محزونة مکروبة مغمومة مغصوبة مقتولة، فأقول عند ذلک: اللهم العن من ظلمها، وعاقب من غصبها، وأذل من أذلها، وخلد فی نارک من ضرب جنبها حتى ألقت ولدها، فتقول الملائکة عند ذلک: آمین…»|ترجمه=ابن‌عباس می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: و اما دخترم فاطمه، سرور زنان جهان هستی است از آغاز تا فرجام و پاره تن من است… چون او را می‌بینم که ذلت و خواری به خانه‌اش ره یافته، حرمتش شکسته، حقش غصب شده، از ارثش منع گشته، پهلویش شکسته، جنین او سقط می‌گردد و او ندا می‌دهد: وا محمدا! لیکن جوابی نمی‌شنود. دادرسی می‌طلبد، کسی به فریادش نمی‌رسد، او بعد از من همواره غمگین و گریان است… از اهل‌بیتم او نخستین کسی است که به من پیوندد. نزدم می‌آید در حالی که محزون، ناراحت غمدیده و حقش سلب شده و مقتول (شهید) است. در آن هنگام رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: هر که به او ظلم کرده، لعنت کن و هر که حق او غصب کرده، عذاب کن، آن که به او اهانت کرده، خوار ساز و آن که به پهلویش چنان زده که فرزند خویش افکنده، در آتشت جاودان ساز. ملائکه هم می‌گویند: آمین.}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فَرائدُ السِّمْطَیْن فی فَضائل المُرْتَضی و البَتول و السِّبْطَیْن و الأئمّة مِن ذُرّیتهم |سال=1428|نام=ابراهیم |نام خانوادگی=جوینی خراسانی|ناشر=دارالحبیب|جلد=2|صفحه=34|زبان=عربی|مکان=قم|ویرایش=|پیوند=}}</ref>
*[[ابوالفداء]] (۷۳۲ق)، تاریخ‌نویس اهل‌سنت، درباره مسئله ماجرای بیعت گرفتن از [[حضرت علی(ع)]] چنین می‌نویسد: {{متن عربی|وکذلک تخلف عن بیعه أبی بکر أبو سفیان من بنی أمیه ثم إن أبا بکر بعث عمر بن الخطاب إِلى علی ومن معه لیخرجهم من بیت فاطمه رضی الله عنها، وقال: إِن أبوا علیک فقاتلهم. فأقبل عمر بشیء من نار على أن یضرم الدار، فلقیته فاطمه رضی الله عنها وقالت: إِلى أین یا ابن الخطاب؟ أجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم.|ترجمه=و از جمله کسانی که از بنی امیه با ابوبکر بیعت نکرد، ابوسفیان بود. ابابکر عمربن خطاب را مأمور کرد تا به جانب علی [علیه السلام] برود و او را به همراه یارانش، از خانه فاطمه زهرا(س) خارج کند. ابوبکر دستور می‌دهد، اگر آنها نپذیرفتند، با آنها پیکار و جنگ کن. سپس عمربن خطاب مشعلی را تهیه کرد تا با آن خانه را به آتش بکشد؛ و با این حال به درب منزل فاطمه زهرا [سلام الله علیها] آمد. در این هنگام فاطمه زهرا [سلام الله علیها] فرمودند: چه می‌کنی ای پسر خطاب؟ آیا می‌خواهی خانه ما [اهل بیت] را آتش بزنی؟ عمر گفت: بله!}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المختصر فی أخبار البشر|سال=|نام=|نام خانوادگی=أبو الفداء|ناشر=انتشارات المطبعه الحسینیه المصریه|جلد=1|صفحه=۱۶۴|زبان=عربی|مکان=قاهره|ویرایش=|پیوند=}}</ref>
*[[ابوالفداء]] (۷۳۲ق)، تاریخ‌نویس اهل‌سنت، درباره مسئله ماجرای بیعت گرفتن از [[حضرت علی(ع)]] چنین می‌نویسد: {{متن عربی|وکذلک تخلف عن بیعه أبی بکر أبو سفیان من بنی أمیه ثم إن أبا بکر بعث عمر بن الخطاب إِلى علی ومن معه لیخرجهم من بیت فاطمه رضی الله عنها، وقال: إِن أبوا علیک فقاتلهم. فأقبل عمر بشیء من نار على أن یضرم الدار، فلقیته فاطمه رضی الله عنها وقالت: إِلى أین یا ابن الخطاب؟ أجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم.|ترجمه=و از جمله کسانی که از بنی امیه با ابوبکر بیعت نکرد، ابوسفیان بود. ابابکر عمربن خطاب را مأمور کرد تا به جانب علی [علیه السلام] برود و او را به همراه یارانش، از خانه فاطمه زهرا(س) خارج کند. ابوبکر دستور می‌دهد، اگر آنها نپذیرفتند، با آنها پیکار و جنگ کن. سپس عمربن خطاب مشعلی را تهیه کرد تا با آن خانه را به آتش بکشد؛ و با این حال به درب منزل فاطمه زهرا [سلام الله علیها] آمد. در این هنگام فاطمه زهرا [سلام الله علیها] فرمودند: چه می‌کنی ای پسر خطاب؟ آیا می‌خواهی خانه ما [اهل بیت] را آتش بزنی؟ عمر گفت: بله!}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المختصر فی أخبار البشر|سال=|نام=|نام خانوادگی=أبو الفداء|ناشر=انتشارات المطبعه الحسینیه المصریه|جلد=1|صفحه=۱۶۴|زبان=عربی|مکان=قاهره|ویرایش=|پیوند=}}</ref>
* [[عمر رضا کحاله]] (۱۴۰۸ق) از محققین و نویسندگان مشهور اهل سنت است که کتاب ''[[اعلام النساء]]'' خود، روایت [[ابن قتیبه]] را که در کتاب ''[[الامامة و السیاسة]]'' نقل کرده است را، بیان می‌دارد، او می‌نویسد: {{متن عربی|وقال عمر: والذى نفس عمر بیده لتخرجنّ أو لأحرقنّها على من فیها! فقیل له: یا أباحفص إنّ فیها فاطمه!! فقال: وإن.|ترجمه=عمر گفت: قسم به کسی که جان عمر در دست اوست، یا بیرون می‌آیید یا خانه را با هرکس که در آن است، به آتش می‌کشم!» به او گفته شد: «ای اباحفص، در آن خانه فاطمه است!» او پاسخ داد: «حتی اگر فاطمه باشد!}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=أعلام النساء|سال=1283|نام=عمر رضا |نام خانوادگی=کحاله|ناشر=موسسه الرساله|جلد=۴|صفحه=۱۱۴|زبان=عربی|مکان=|ویرایش=|پیوند=}}</ref>
* [[عمر رضا کحاله]] (۱۴۰۸ق) از محققین و نویسندگان مشهور اهل سنت است در کتاب ''[[اعلام النساء]]'' خویش، بعد از نقل روایت [[ابن قتیبه]] در کتاب ''[[الامامة و السیاسة]]''، بیان می‌دارد: {{متن عربی|وقال عمر: والذى نفس عمر بیده لتخرجنّ أو لأحرقنّها على من فیها! فقیل له: یا أباحفص إنّ فیها فاطمه!! فقال: وإن.|ترجمه=عمر گفت: قسم به کسی که جان عمر در دست اوست، یا بیرون می‌آیید یا خانه را با هرکس که در آن است، به آتش می‌کشم!» به او گفته شد: «ای اباحفص، در آن خانه فاطمه است!» او پاسخ داد: «حتی اگر فاطمه باشد!}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=أعلام النساء|سال=1283|نام=عمر رضا |نام خانوادگی=کحاله|ناشر=موسسه الرساله|جلد=۴|صفحه=۱۱۴|زبان=عربی|مکان=|ویرایش=|پیوند=}}</ref>


==دیدگاه علمای اهل سنت ==
==دیدگاه علمای اهل سنت ==
trustworthy
۵۶۵

ویرایش