۳۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
{{پیش نویس|ویرایش}}تفسیر ناصح امین معنای لغوی نصح و امین | {{پیش نویس|ویرایش}}تفسیر ناصح امین معنای لغوی نصح و امین | ||
== آیه == | == متن و ترجمه آیه == | ||
{{درگاه|قرآن}}{{قرآن بزرگ|أُبَلِّغُكُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّي وَأَنَا۠ لَكُمۡ نَاصِحٌ أَمِينٌ | {{درگاه|قرآن}}{{قرآن بزرگ|أُبَلِّغُكُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّي وَأَنَا۠ لَكُمۡ نَاصِحٌ أَمِينٌ | ||
| سوره = اعراف | | سوره = اعراف | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
}} | }} | ||
==ناصح امین== | ==ناصح امین در نگاه مفسران== | ||
=== معنای لغوی === | === معنای لغوی === | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
=== تفسیر آیه === | === تفسیر آیه === | ||
سبحانی، از مراجع تقلید قرن ۱۵ق، در تفسیر آیه مینویسد: حضرت هود(ع) خود را رسول خداوند معرفی میکند و بعد دو صفت از اخلاق مومنین را درباره خود میگوید: امانت و نصیحت. شخص امین دروغ نمیگوید و شخص نصیحت کننده خیانت نمیکند. هود(ع) از باب مدح کردن و تعریف از خود، این دو صفت را برای خود ذکر نمیکند، بلکه زیرا فرستاده خداوند است برای اتمام حجت با مخاطب خود صفات خود را معرفی میکند.<ref> تفسیر ایت الله سبحانی(منیة الطالبین) ج۱۱ ص ۲۶۳</ref> | |||
مکارم شیرازی، از مراجع تقلید قرن ۱۵ق، تفسیر آیه مینویسد: هود(ع) به قوم خود میفرماید که من وظیفه دارم رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ کنم و دستور هایی که ضامن سعادت و خوشبختی شما و نجات از گرداب شرک و فساد است در اختیار شما بگذارم، آن هم در نهایت دلسوزی و خیرخواهی و در نهایت امانت و درستکاری. ناصح امین به معنای شخصی است که در نهایت دلسوزی و خیرخواهی است و در نهایت امانت و درستکاری است.<ref>تفسیر نمونه ج۶ ص ۲۲۸</ref> | |||
شیخ طوسی (۴۶۰ق)، شیخ الطائفة، در تفسیر آیه میفرماید: منظور از ناصح امین این است که من در دعوت کردن شما به اطاعت و عبادت خدا، نصیحت کننده و دلسوز شما هستم. برخی هم گفته اند منظور این است که من قبل از اینکه پیامبر شوم، در بین شما به امین بودن شناخته میشدم. نصح به معنای این است که در معامله شخص از احتمال فساد در نیت پاک و خالص باشد. همچنین آیه دلالتی نیز دارد بر این مطلب که زمانی که نیاز باشد انسان می تواند برای معرفی، خودش را مدح و تعریف کند.<ref>التبیان شیخ طوسی ج۴ ص ۴۴۳</ref> | |||
قرائتی، مفسر معاصر، اینکه هود(ع) خود را به عنوان ناصح و امین معرفی میکند را به خاطر این میداند که دو شرط اصلی تربیت و تبلیغ، دلسوزی و امانت داری است. اگر دلسوزی و ناصح بودن همراه با امانت داری نباشد، خطرناک است، زیرا به خاطر دلسوزی شاید حقوقی نادیده گرفته شود یا قوانینی زیر پا قرار گیرد. از طرفی آیه نشان دهنده این است که در موارد ضرورت و آنجا که برای دیگران سازنده باشد، بیان ویژگی های مثبت خود مانعی ندارد.<ref>قرائتی نور ج۳ ص ۹۴</ref> | |||
طباطبایی (۱۳۶۰ش)، فیلسوف و مفسر قرآن، در تفسیر آیه مینویسد: منظور هود از این کلام این است که من از جهت اينكه فرستادهاى هستم به سوى شما، كارى جز تبليغ پيامهاى پروردگارم ندارم، و از آنچه شما در بارهام مىپنداريد، بكلى منزه هستم. آرى، من در آنچه شما را به سوى آن مىخوانم حيلهگر نبوده، نسبت به آن دين حقى كه به آن مبعوث شدهام، خائن نيستم، و چيزى از آن را زير و رو نكردم. جز تدين شما را به دين توحيد يعنى دينى كه نفع و خير شما در آن است چيز ديگرى نمىخواهم. هود(ع) در برابر اينكه آنان او را دروغگو شمردند، خود را "امين" ناميد.<ref>المیزان ج۸ ص ۱۷۸</ref> | |||
فخر رازی (۶۰۶ق)، فقیه و فیلسوف و مفسر اهل سنت، در تفسیر آیه مینویسد: هود(ع) خود را با صفت ناصح معرفی میکند، که مشابه این کلام از نوح(ع) هم ذکر شده است، با این تفاوت که هود(ع) خود را ناصح معرفی میکند که بر وزن اسم فاعل میباشد اما نوح(ع) در یک جمله فعلیه میگوید «انصح لکم». شاید دلیل تفاوت در این است که نوح(ع) خطاب به خداوند میفرماید که خدایا من قومم را هر روز و هر شب دعوت نمودم، و به دلیل اینکه فعل دلالت بر این دارد که نصیحت به صورت هر روز و هر شب تکرار میشده است، با فعل آمده است، اما اسم فاعل دلالت بر این تجدید و تکرار هر روز و هر شب ندارد بلکه دلالت دارد بر اینکه شخص بر این کار ثابت قدم بوده و نصحیت کننده بودن درباره او استقرار دارد اما نه به صورت تکرار هر روزه و هر لحظهای این نصحیت و دعوت.<ref>تفسیر کبیر فخر رازی ج۴ ص ۳۰۰</ref> هود(ع) همچنین خود را به عنوان امین معرفی میکند که منظور از ان چند امر است: اول) در جواب به اینکه کفار گفتند به گمان ما تو دروغگو هستی، دوم) ملاک و مدار رسالت و تبلیغ از جانب خداوند امانت داری است، به همین خاطر ایشان خود را امین مینامد تا رسالت و نبوت خود را تقریر و تحکیم کند. سوم) هود(ع) به کفار می گوید من قبل از ادعای نبوت در نزد شما به امین بودن و امانت داری شناخته می شدم و شما از من هیچ مکر و حیله و دروغی مشاهده نکردید و خودتان اعتراف داشتید که من امین هستم، حالا چرا بعد از رسالتم به من نسبت دروغگویی میزنید؟<ref>تفسیر کبیر فخر رازی ج۴ ص ۳۰۱</ref> | |||
ت | ت |
ویرایش