trustworthy
۵۰۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
{{پایان سوال}}{{درگاه|واژهها}}{{درگاه|قرآن}}{{پاسخ}} | {{پایان سوال}}{{درگاه|واژهها}}{{درگاه|قرآن}}{{پاسخ}} | ||
[[وهابیت]] میباشد که این عمل را مشروع و جایز میدانند در حقیقت انسان با استغاثه نمودن، وجود مقدس [[پیامبر (ص)]] و [[ائمه معصومین (ع)]] را واسطه فیض قرار میدهد و معتقد است همه امور تحت اختیار خداوند متعال میباشد و شخص، ائمه معصومین (ع) را واسطه بین خود و خداوند متعال قرار میدهد. ولی در عین حال، علمای وهابیت دارای نظریات خاصی میباشند و این عمل را جایز نمیدانند. | توسل به [[پیامبران]] و اهل بیت (ع) در مذهب [[شیعه]] به عنوان یک عمل مشروع و مؤثر شناخته میشود. مؤمنان بر این باورند که اهل بیت (ع) به عنوان واسطههایی بین خدا و بندگان، میتوانند در دنیا و آخرت شفاعت کنند و در زمانهای سخت به دعاها و خواستههای مؤمنان پاسخ دهند. این عمل به عنوان یک وسیله برای نزدیک شدن به خداوند و برآورده شدن دعاها تلقی میشود. | ||
تجربیات تاریخی نشان میدهد که در زمانهای مختلف، مؤمنان به [[اهل بیت (ع)]] توسل جسته و از آنها یاری طلبیدهاند. زیارتهای معروف مانند زیارت عاشورا و زیارت جامعه کبیره نمونههایی از توسل در دعاها و زیارتها هستند که در آنها به شفاعت و یاری اهل بیت (ع) اشاره شده است. این عمل به تقویت ایمان و نزدیکی به خداوند کمک میکند. | |||
از موضوعاتی که در طول تاریخ بین همه مسلمانان رایج بوده، موضوع [[استغاثه]] و درخواست حاجت از اولیای الهی است که مورد قبول همه [[مسلمانان]] به جز [[وهابیت]] میباشد که این عمل را مشروع و جایز میدانند در حقیقت انسان با استغاثه نمودن، وجود مقدس [[پیامبر (ص)]] و [[ائمه معصومین (ع)]] را واسطه فیض قرار میدهد و معتقد است همه امور تحت اختیار خداوند متعال میباشد و شخص، ائمه معصومین (ع) را واسطه بین خود و خداوند متعال قرار میدهد. ولی در عین حال، علمای وهابیت دارای نظریات خاصی میباشند و این عمل را جایز نمیدانند. | |||
وهابیها درباره [[توسل]] دیدگاه ثابتی ندارند. [[محمد بن عبدالوهاب]] آن را به صورت مطلق ناقض اسلام میداند و آن را دلیل بر کفر میداند. | وهابیها درباره [[توسل]] دیدگاه ثابتی ندارند. [[محمد بن عبدالوهاب]] آن را به صورت مطلق ناقض اسلام میداند و آن را دلیل بر کفر میداند. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۵: | ||
برخی از وهابیها توسل را به مشروع و غیر مشروع تقسیم کردهاند. یکی از توسلهای مشروع توسل به [[فهرست اسماء الهی|اسماء]] و [[صفات الهی]] است؛ یعنی از نظر وهابیها توسل به خدا به وسیله اسماء و صفات خداوند جایز است، آیه شریفه که میفرماید:{{قرآن|وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بِهَا|سوره=اعراف|آیه=180}} بر این مطلب دلالت دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=منهج الشیخ عبد الرزاق عفیفی وجهوده فی تقریر العقیده والرد علی المخالفین|سال=1431|نام=أحمد بن علی|نام خانوادگی=الزاملی عسیری|ناشر=جامعه الإمام محمد بن سعود الإسلامیه|صفحه=276|مکان=ریاض|کوشش=عبد الرحمن بن عبدالله بن عبد المحسن الترکی}}</ref> و طبق بعضی از آیات قرآن چون: «و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا»، «قل لله الشفاعه جمیعا»، «ویعبدون من دون الله ما لا یضرهم ولا ینفعهم ویقولون هؤلاء شفعاؤنا عند الله قل اتنبئون الله بما لا یعلم فی السموات ولا فی الارض سبحانه وتعالی عما یشرکون» هر گونه واسطه قرار دادن بین خداوند و انسان شرک است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه المؤلفات|نام خانوادگی=محمد بن عبد الوهاب|صفحه=385}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه المؤلفات|نام خانوادگی=محمد بن عبد الوهاب|صفحه=9|جلد=6}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه المؤلفات|نام خانوادگی=محمد بن عبد الوهاب|صفحه=68|جلد=6}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه المؤلفات|نام خانوادگی=محمد بن عبد الوهاب|صفحه=213|جلد=6}}</ref> | برخی از وهابیها توسل را به مشروع و غیر مشروع تقسیم کردهاند. یکی از توسلهای مشروع توسل به [[فهرست اسماء الهی|اسماء]] و [[صفات الهی]] است؛ یعنی از نظر وهابیها توسل به خدا به وسیله اسماء و صفات خداوند جایز است، آیه شریفه که میفرماید:{{قرآن|وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بِهَا|سوره=اعراف|آیه=180}} بر این مطلب دلالت دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=منهج الشیخ عبد الرزاق عفیفی وجهوده فی تقریر العقیده والرد علی المخالفین|سال=1431|نام=أحمد بن علی|نام خانوادگی=الزاملی عسیری|ناشر=جامعه الإمام محمد بن سعود الإسلامیه|صفحه=276|مکان=ریاض|کوشش=عبد الرحمن بن عبدالله بن عبد المحسن الترکی}}</ref> و طبق بعضی از آیات قرآن چون: «و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا»، «قل لله الشفاعه جمیعا»، «ویعبدون من دون الله ما لا یضرهم ولا ینفعهم ویقولون هؤلاء شفعاؤنا عند الله قل اتنبئون الله بما لا یعلم فی السموات ولا فی الارض سبحانه وتعالی عما یشرکون» هر گونه واسطه قرار دادن بین خداوند و انسان شرک است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه المؤلفات|نام خانوادگی=محمد بن عبد الوهاب|صفحه=385}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه المؤلفات|نام خانوادگی=محمد بن عبد الوهاب|صفحه=9|جلد=6}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه المؤلفات|نام خانوادگی=محمد بن عبد الوهاب|صفحه=68|جلد=6}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه المؤلفات|نام خانوادگی=محمد بن عبد الوهاب|صفحه=213|جلد=6}}</ref> | ||
بنابراین وهابیها توسل به قرآن را از باب اینکه قرآن از صفات خداوند بهشمار میآید جایز میدانند. آنان میگویند که توسل به | بنابراین وهابیها توسل به [[قرآن]] را از باب اینکه قرآن از صفات خداوند بهشمار میآید جایز میدانند. آنان میگویند که توسل به قرآن جایز است زیرا قرآن از حیث لفظ و معنا کلام خدا است و [[کلام خدا]] صفتی از صفات خدا است. پس توسل به قرآن توسل به صفتی از صفات خداوند به سوی خدا است. و این مسئله با توحید منافات ندارد و به شرک منجر نمیشود.<ref>اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه والإفتاء، فتاوی اللجنه الدائمه، المجموعه الأولی، عربستان، ریاض، رئاسه إداره البحوث العلمیه والإفتاء - الإداره العامه للطبع، جمع وترتیب: أحمد بن عبد الرزاق الدویش، ج۱، ص۵۱۹.</ref> | ||
اما توسل به | اما توسل به [[اولیا]]، [[پیامبران]] و [[اهل بیت]] رسول خدا را جایز نمیدانند. [[محمد بن عبدالوهاب]] میگوید: اگر کسی بگوید ای خدا به وسیله پیغمبرت(ص) به تو متوسل میشوم که مرا مشمول رحمت خود قرار دهی، چنین شخصی به راه [[شرک]] رفته و عقیده او همان عقیده اهل شرک است.<ref>محمد بن عبدالوهاب، تطهیر الاعتقاد، بینا، بینا، ص۳۶؛ رسائل عملیه، بینا، بیتا، ص۱۴۵.</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تطهیر الاعتقاد|نام خانوادگی=محمد بن عبدالوهاب ص۳۶|صفحه=36}}</ref> | ||
=== دیدگاه وهابیهای معاصر === | === دیدگاه وهابیهای معاصر === | ||
وهابیهای معاصر در این مسئله به دست و پا افتاده و توسل به | وهابیهای معاصر در این مسئله به دست و پا افتاده و توسل به اولیاء الهی را بر چند قسم تقسیم کردهاند:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=منهج الشیخ عبد الرزاق عفیفی وجهوده فی تقریر العقیده والرد علی المخالفین|نام=أحمد بن علی الزاملی|نام خانوادگی=عسیری|صفحهها=۲۷۴–۲۷۷}}</ref> | ||
۱. یک نوع آن این است که انسان از ولی زنده خداوند بخواهد که او از خدا برایش مثلاً سعه رزق یا شفای مریض و امثال اینها را بخواهد این گونه توسل از نظر آنان جایز است. | ۱. یک نوع آن این است که انسان از ولی زنده خداوند بخواهد که او از خدا برایش مثلاً سعه رزق یا شفای مریض و امثال اینها را بخواهد این گونه توسل از نظر آنان جایز است. | ||
۲. نوع دوم توسل به اولیاء خداوند این گونه است که خدا را منادا قرار دهد و به حب و دوستی بین خود و پیامبر یا بین خود و اولیاء الهی متوسل شود، این گونه توسل نیز جایز است؛ مثلاً بگوید: {{متن عربی|اللهم إنی أسألك بحبی لنبیك واتباعی له وبحبی لأولیائك أن تعطینی كذا}}. | ۲. نوع دوم توسل به اولیاء خداوند این گونه است که خدا را منادا قرار دهد و به [[حب]] و دوستی بین خود و پیامبر یا بین خود و اولیاء الهی متوسل شود، این گونه توسل نیز جایز است؛ مثلاً بگوید: {{متن عربی|اللهم إنی أسألك بحبی لنبیك واتباعی له وبحبی لأولیائك أن تعطینی كذا}}. | ||
۳. نوع سوم توسل به اولیاء خداوند، توسل به جاه و مقام پیامبر و اولیاء خداوند است؛ مثلاً بگوید: {{متن عربی|اللهم إنی أسألك بجاه نبیك أو بجاه الحسین}}، این گونه توسل جایز نیست. این گونه توسل به دلیل اینکه بعد از وفات پیامبران و اولیاء انجام میگیرد هرچند مقام آنان بزرگ است جایز نیست. | ۳. نوع سوم توسل به اولیاء خداوند، توسل به جاه و مقام پیامبر و اولیاء خداوند است؛ مثلاً بگوید: {{متن عربی|اللهم إنی أسألك بجاه نبیك أو بجاه الحسین}}، این گونه توسل جایز نیست. این گونه توسل به دلیل اینکه بعد از وفات پیامبران و اولیاء انجام میگیرد هرچند مقام آنان بزرگ است جایز نیست. | ||
۴. نوع چهارم توسل به اولیاء الهی این است که به خود اولیاء متوسل شده و از خداوند حاجتش را بخواهد؛ مثلاً بگوید: {{متن عربی|اللهم إنی أسألک کذا بولیک فلان أو بحق نبیک فلان}} این نوع توسل نیز جایز نیست. وهابیها در عدم جواز آن میگوید که هیچ مخلوقی بر خداوند حق ندارد که خدا را به وسیله آن قسم داد تا حاجتی را برآورده کند. این نوع توسل از نظر وهابیان از موجبات واضح شرک است. | ۴. نوع چهارم توسل به اولیاء الهی این است که به خود اولیاء متوسل شده و از خداوند حاجتش را بخواهد؛ مثلاً بگوید: {{متن عربی|اللهم إنی أسألک کذا بولیک فلان أو بحق نبیک فلان}} این نوع توسل نیز جایز نیست. وهابیها در عدم جواز آن میگوید که هیچ مخلوقی بر خداوند حق ندارد که خدا را به وسیله آن قسم داد تا حاجتی را برآورده کند. این نوع توسل از نظر وهابیان از موجبات واضح [[شرک]] است. | ||
=== دیدگاه محمد بن عبدالوهاب === | === دیدگاه محمد بن عبدالوهاب === | ||
[[محمد بن عبدالوهاب]] توسل را از نواقض اسلام میداند. او میگوید اگر کسی بین خود و خدا وسائطی قرار دهد و از آنان [[شفاعت]] بخواهد موجب کفر میشود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه رسائل فی التوحید والإیمان|نام=محمد بن عبد الوهاب|نام خانوادگی=سلیمان تمیمی نجدی|ناشر=جامعه الإمام محمد بن سعود|صفحه=385|مکان=ریاض|کوشش=إسماعیل بن محمد الأنصاری}}</ref> | [[محمد بن عبدالوهاب]] توسل را از نواقض اسلام میداند. او میگوید اگر کسی بین خود و خدا وسائطی قرار دهد و از آنان [[شفاعت]] بخواهد موجب کفر میشود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجموعه رسائل فی التوحید والإیمان|نام=محمد بن عبد الوهاب|نام خانوادگی=سلیمان تمیمی نجدی|ناشر=جامعه الإمام محمد بن سعود|صفحه=385|مکان=ریاض|کوشش=إسماعیل بن محمد الأنصاری}}</ref> | ||
== رد دیدگاه وهابیت توسط اهل سنت == | |||
نخستین ردی که از طرف علما اهل سنت بر محمد بن عبد الوهاب صورت گرفت کتاب [[الصواعق الاهیه فی الرد علی الوهابیه]] به نگارش [[سلیمان بن عبد الوهاب]] برادر محمد بن عبد الوهاب است. انحراف وهابیت در توسل همیشه مورد انتقاد اهل سنت بوده است مانند کلام سلامی که به آن اشاره کرده است: {{متن عربی|القول بجواز التوسل و استجابه هو قول جمهور علماء اهل السنه و الجماعه، بل هو قول المسلمین بجمیع فرقهم و مذاهبهم الا المذهب الذی ینتسب الیه مدعو السلفیه}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حقیقه الحوار مع الشیخ الجعفری|تاریخ=1415|نام=عبد الرحمن|نام خانوادگی=سلامی|ناشر=الدعوة و الارشاد|صفحه=85|مکان=عربستان سعودی}}</ref> | |||
[[سقاف القرشی]] می گوید: طلب یاری و شفاعت به وسیله پیامبر (ص) از خدای او را هیچ کدم از پیشینیان و پسینیان انکار ننمونده اند تا اینکه این تیمیه آمد و آن را انکار نمود و از راه راست عدول نمود و آن چه که قبل از او هیچ عالمی نگفته بود را [[ابداع]] کرد. اگر حرف این تیمیه صحیح است پس چرا پیامبر (ص) به مردی میآموزد که توسط او به خدا متوسل شود: {{متن عربی|اللهم إنی أتوجه الیک بنبیک محمد نبی الرحمة}} پس با وجود توصل، شرک به خدای بزرگ است؟ و آیا پیامبر (ص) آنچه را که مردم را به شرک میاندازد، آموزش میدهد؟ منزه باد خدا که این سخن بهتان بزرگی است. | |||
=== توسل امام شافعی به اهل بیت پیامبر(ص) === | === توسل امام شافعی به اهل بیت پیامبر(ص) === | ||
خط ۸۷: | خط ۹۵: | ||
=== توسل در روایت === | === توسل در روایت === | ||
در منابع [[شیعه]] موضوع توسل به قدری واضح و روشن است که نیاز به نقل حدیث ندارد و ما به عنوان نمونه به چند روایت که در کتابهای معروف [[اهل تسنن]] نقل شده، اشاره میکنیم: | |||
==== 1. توسل به پیامبر برای قحطی ==== | |||
افزون بر اینکه هیچ شائبه شرک و کفر در توسل وجود ندارد، توسل به پیغمبر اکرم(ص) بعد از وفات او دلیل روشنی بر جواز این نوع توسل است. نقل شده است که قحطی شدیدی در مدینه پیش آمد. گروهی از مردم نزد عایشه رفته و چاره جویی خواستند، [[عایشه]] گفت: بروید کنار قبر پیغمبر(ص)، سوراخی در بالای سقف بالای قبر بکنید به طوری که آسمان از آنجا دیده شود و منتظر نتیجه باشید، رفتند و آن سقف را سوراخ کردند به طوری که آسمان دیده میشد، باران فراوانی به باریدن گرفت به قدری که بعد از مدّتی بیابانها سر سبز شد و شتران چاق و فربه شدند.<ref>دارمی عبدالله بن بهرام، سنن دارمی، ج۱، ص۴۴، مطبعه الإعتدال، دمشق، ۱۳۴۹.</ref> | افزون بر اینکه هیچ شائبه شرک و کفر در توسل وجود ندارد، توسل به پیغمبر اکرم(ص) بعد از وفات او دلیل روشنی بر جواز این نوع توسل است. نقل شده است که قحطی شدیدی در مدینه پیش آمد. گروهی از مردم نزد عایشه رفته و چاره جویی خواستند، [[عایشه]] گفت: بروید کنار قبر پیغمبر(ص)، سوراخی در بالای سقف بالای قبر بکنید به طوری که آسمان از آنجا دیده شود و منتظر نتیجه باشید، رفتند و آن سقف را سوراخ کردند به طوری که آسمان دیده میشد، باران فراوانی به باریدن گرفت به قدری که بعد از مدّتی بیابانها سر سبز شد و شتران چاق و فربه شدند.<ref>دارمی عبدالله بن بهرام، سنن دارمی، ج۱، ص۴۴، مطبعه الإعتدال، دمشق، ۱۳۴۹.</ref> | ||
==== 2. توسل مرد نابینا به پیامبر ==== | |||
[[احمد بن حنبل]] در مسند خود از [[عثمان بن حنیف]]، چنین روایت میکند:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المسند|نام=احمد بن حنبل|نام خانوادگی=ابن حنبل|جلد=28|صفحه=478|فصل=حکایت 17240}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سنن النسائی الکبری|نام=احمد بن شعیب|نام خانوادگی=نسائی|جلد=9|صفحه=244|فصل=حکایت 10419}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سنن ابن ماجه|نام=محمد بن یزید|نام خانوادگی=ابن ماجه قزوینی|صفحه=441|فصل=کتاب الصلاة، باب ۱۸۹، حدیث ۱۳۸۵}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=السنن الترمذی|نام=أبو عیسی|نام خانوادگی=ترمذی|جلد=5|صفحه=569|فصل=کتاب الدعوات، باب ۱۱۹، ح ۳۵۷۸}}</ref> | |||
«مردی نابینا نزد پیامبر گرامی آمد و گفت: از خدا بخواه تا مرا عافیت بخشد، پیامبر فرمود: اگر میخواهی دعا نمایم و اگر مایل هستی به تاخیر میاندازم و این بهتر میباشد. مرد نابینا عرض کرد: دعا بفرما. پیامبر گرامی او را فرمان داد تا وضو بگیرد و در وضوی خود دقت نماید و دو رکعت نماز بگذارد و این چنین دعا کند: پروردگارا! من از تو درخواست میکنم و به وسیله محمد، پیامبر رحمت به تو روی میآورمای محمد من در مورد نیازم به وسیله تو به پروردگار خویش متوجه میشوم تا حاجتم را برآورده فرمایی، خدایا او را شفیع من گردان». | |||
==== 3. توسل عمربن خطاب ==== | |||
[[انس]] میگوید: {{متن عربی|ان عمر بن الخطاب کان اذا قحطوا استسقی بالعباس بن عبدالمطلب، فقال: اللهم انا کنا نتوسل الیک بنبینا فتسقینا، و انا نتوسل الیک بعم نبینا فاسقنا، قال: فیسقون|ترجمه=هرگاه قحطی رخ میداد، عمر بن خطاب به وسیله عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبر (ع) طلب باران مینمود و میگفت: خدایا! در زمان حیات پیامبر به او متوسل میشدیم و باران رحمت خود را بر ما نازل میفرمودی. اکنون به عموی پیامبر تو متوسل میشویم تا ما را سیراب کنی و سیراب میشدند}}.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صحیح البخاری|نام=محمد بن إسماعیل|نام خانوادگی=بخاری|جلد=2|صفحه=27|فصل=کتاب الاستسقاء، باب ۳، ح ۱۰۱۰}}</ref> | |||
==== 4. دعای پیامبر برای فاطمه بنت اسد ==== | |||
و در روایات دیگر میخوانیم: «هنگامی که فاطمه دختر اسد درگذشت، رسول خدا (ص) پس از اطلاع از مرگ وی، بر بالینش نشست و فرمود: ای مادرم پس از مادرم، خدا تو را رحمت کند. سپس [[اسامه]] و [[ابوایوب]] و [[عمر بن خطاب]] و غلام سیاهی را خواست که قبری آماده سازند، وقتی قبر آماده شد، پیامبر خدا (ص) لحدی ساخت و خاک آن را با دست خود در آورد و در قبر، رو به پهلو دراز کشید و اینگونه دعا کرد: خدایی که زنده میکند و میمیراند و او زنده است و نمیمیرد، مادرم فاطمه دختر اسد را بیامرز و جایگاه او را وسیع و فراخ گردان، به حق پیامبرت و به حق پیامبرانی که پیش از من بودند»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء|نام=احمد بن عبدالله|نام خانوادگی=اصفهانی|جلد=3|صفحه=121}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معجم الکبیر|نام=سلیمان بن احمد|نام خانوادگی=طبرانی|جلد=24|صفحه=351|فصل=باب الفاء}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجمع الزوائد ومنبع الفوائد|سال=1408|نام=علی بن ابی بکر|نام خانوادگی=هیثمی|ناشر=دار الکتب العلمیه|صفحه=257|مکان=بیروت}}</ref> | |||
=== ۱.۱ - توبه حضرت آدم === | |||
گروهی از مفسران و محدثان و مورخان اهل سنت با سندی از عمر بن خطاب نقل کردهاند که پیامبر (ص) فرمود: | |||
«وقتی [[آدم و حوا در حدیث ۳۰۸ روضه کافی|آدم]] مرتکب [[گناه|گناهی]] شد، سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! تو را به حق محمد سؤال میکنم که مرا ببخشی، خدا به او وحی نمود که محمد کیست؟ آدم پاسخ داد: وقتی مرا آفریدی، سر به عرش بلند نمودم در این هنگام در آن نوشتهای دیدم که مکتوب شده بود (معبودی جز خدا نیست و محمد پیامبر خدا است) با خود گفتم محمد بزرگترین مخلوق اوست که خدا نام او را در کنار خود آورده است، در این هنگام به او وحی شد که او آخرین پیامبر از ذریه توست، و اگر او نبود، تو را خلق نمیکردم».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجمع الزوائد ومنبع الفوائد|نام=علی بن ابی بکر|نام خانوادگی=هیثمی|ناشر=دارالکتب العلمیه|جلد=8|صفحه=253|مکان=بیروت}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معجم الاوسط|نام=سلیمان بن احمد|نام خانوادگی=طبرانی|جلد=6|صفحه=313|فصل=حکایت 6502}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کنز العمال|نام=علی بن حسام|نام خانوادگی=متقی هندی|جلد=11|صفحه=455|فصل=حکایت 32138}}</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |