trustworthy
۵۰۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
از موضوعاتی که در طول تاریخ بین همه مسلمانان رایج بوده، موضوع استغاثه و درخواست حاجت از اولیای الهی است که مورد قبول همه مسلمانان به جز وهابیت میباشد که این عمل را مشروع و جایز میدانند در حقیقت انسان با استغاثه نمودن، وجود مقدس پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) را واسطه فیض قرار میدهد و معتقد است همه امور تحت اختیار خداوند متعال میباشد و شخص، ائمه معصومین (ع) را واسطه بین خود و خداوند متعال قرار میدهد. ولی در عین حال، علمای وهابیت دارای نظریات خاصی میباشند و این عمل را جایز نمیدانند. | از موضوعاتی که در طول تاریخ بین همه مسلمانان رایج بوده، موضوع [[استغاثه]] و درخواست حاجت از اولیای الهی است که مورد قبول همه [[مسلمانان]] به جز [[وهابیت]] میباشد که این عمل را مشروع و جایز میدانند در حقیقت انسان با استغاثه نمودن، وجود مقدس [[پیامبر (ص)]] و [[ائمه معصومین (ع)]] را واسطه فیض قرار میدهد و معتقد است همه امور تحت اختیار خداوند متعال میباشد و شخص، ائمه معصومین (ع) را واسطه بین خود و خداوند متعال قرار میدهد. ولی در عین حال، علمای وهابیت دارای نظریات خاصی میباشند و این عمل را جایز نمیدانند. | ||
وهابیها درباره [[توسل]] دیدگاه ثابتی ندارند. [[محمد بن عبدالوهاب]] آن را به صورت مطلق ناقض اسلام میداند و آن را دلیل بر کفر میداند. اما توسل به اسماء و صفات خداوند و قرآن را جایز میدانند. وهابیهای معاصر درباره توسل قائل به تفصیل شدهاند. مسلمانان غیر وهابی درباره توسل نظر مخالف وهابیان را دارند. همچنین دلایلی بر جواز توسل هم در قرآن و هم در روایات و سخنان علما وجود دارد. | وهابیها درباره [[توسل]] دیدگاه ثابتی ندارند. [[محمد بن عبدالوهاب]] آن را به صورت مطلق ناقض اسلام میداند و آن را دلیل بر کفر میداند. اما توسل به اسماء و صفات [[خداوند]] و [[قرآن]] را جایز میدانند. وهابیهای معاصر درباره توسل قائل به تفصیل شدهاند. مسلمانان غیر وهابی درباره توسل نظر مخالف وهابیان را دارند. همچنین دلایلی بر جواز توسل هم در قرآن و هم در روایات و سخنان علما وجود دارد. | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
معنای توسل: | معنای توسل: | ||
در لغت از ماده «وسل» باب تفعل و به معنی تقرب و نزدیک شدن به وسیله عمل می دانند<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کتاب العین|سال=1409|نام=خلیل بن احمد|نام خانوادگی=فراهیدی|ناشر=مؤسسة دار الهجرة|جلد=1|صفحه=871}}</ref> فیومی در معنای آن می گوید: {{متن عربی|توسل الی ربه بوسیله تقرب الیه بعمل}} که منظور از {{متن عربی|توسل الی ربه}} بوسیله این است که توسط عملی به خداوند نزدیک شد،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المصباح المنير|سال=1428|نام=احمد بن محمد|نام خانوادگی=ابوالعباس فیومی|ناشر=المکتبة العصرية|جلد=2|صفحه=660}}</ref> که صاحب لسان العرب هم موافق این معنا است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|سال=1408|نام=محمد بن مکرم|نام خانوادگی=ابن منظور|ناشر=دار إحياء التراث العربي|جلد=11|صفحه=724}}</ref> | در لغت از ماده «وسل» باب تفعل و به معنی تقرب و نزدیک شدن به وسیله عمل می دانند<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کتاب العین|سال=1409|نام=خلیل بن احمد|نام خانوادگی=فراهیدی|ناشر=مؤسسة دار الهجرة|جلد=1|صفحه=871}}</ref> فیومی در معنای آن می گوید: {{متن عربی|توسل الی ربه بوسیله تقرب الیه بعمل}} که منظور از {{متن عربی|توسل الی ربه}} بوسیله این است که توسط عملی به خداوند نزدیک شد،<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المصباح المنير|سال=1428|نام=احمد بن محمد|نام خانوادگی=ابوالعباس فیومی|ناشر=المکتبة العصرية|جلد=2|صفحه=660}}</ref> که صاحب [[لسان العرب]] هم موافق این معنا است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|سال=1408|نام=محمد بن مکرم|نام خانوادگی=ابن منظور|ناشر=دار إحياء التراث العربي|جلد=11|صفحه=724}}</ref> | ||
در اصطلاح به معنای تقرب و نزدیکی جستن نهفته است زیرا غالبا توسل به این معنی است که عبد چیزی یا کسی را در پیشگاه خداوند واسطه کند تا خداوند دعای او را بپذیرد و او به مطلوب خویش برسد. لذا گفته اند در اصطلاح {{متن عربی|فالتوسل هو التوصل الی المراد و السعی فی تحقیقه}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اصول الایمان فی ضوء الکتاب و السنه|سال=1421|نام خانوادگی=نخبة من العلماء|ناشر=وزارة الشئون لاسلامیه و الاوقاف و الدعوه و الارشاد|جلد=1|صفحه=57}}</ref> و صاحب لزیارة و التوسل در تعریف آن مینویسد: بنده توسط چیزی که وسیله او برای بر آورده شدن دعا و رسیدن به خواسته میباشد به خداوند تقرب جوید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الزیارة و التوسل|سال=1421|نام=عبد الحمید|نام خانوادگی=صائب|ناشر=مرکز الرساله|صفحه=6|مکان=قم}}</ref> اما به این معنا نیست که چیزی را از شخص پیامبر یا امام به صورت مستقل تقاضا کنند، بلکه منظور این است با اعمال صالح یا پیروی از پیامبر و امام، یا شفاعت آنان یا سوگند دادن خداوند به مقام و مکتب آنها از خداوند پیزی بخواهد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|سال=1374|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|ناشر=دار الکتب الاسلامیه|جلد=4|صفحه=365|مکان=تهران}}</ref> | در اصطلاح به معنای تقرب و نزدیکی جستن نهفته است زیرا غالبا توسل به این معنی است که عبد چیزی یا کسی را در پیشگاه خداوند واسطه کند تا خداوند دعای او را بپذیرد و او به مطلوب خویش برسد. لذا گفته اند در اصطلاح {{متن عربی|فالتوسل هو التوصل الی المراد و السعی فی تحقیقه}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اصول الایمان فی ضوء الکتاب و السنه|سال=1421|نام خانوادگی=نخبة من العلماء|ناشر=وزارة الشئون لاسلامیه و الاوقاف و الدعوه و الارشاد|جلد=1|صفحه=57}}</ref> و صاحب [[لزیارة]] و [[التوسل]] در تعریف آن مینویسد: بنده توسط چیزی که وسیله او برای بر آورده شدن دعا و رسیدن به خواسته میباشد به خداوند تقرب جوید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الزیارة و التوسل|سال=1421|نام=عبد الحمید|نام خانوادگی=صائب|ناشر=مرکز الرساله|صفحه=6|مکان=قم}}</ref> اما به این معنا نیست که چیزی را از شخص پیامبر یا امام به صورت مستقل تقاضا کنند، بلکه منظور این است با [[اعمال صالح]] یا پیروی از پیامبر و امام، یا شفاعت آنان یا سوگند دادن خداوند به مقام و مکتب آنها از خداوند پیزی بخواهد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|سال=1374|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|ناشر=دار الکتب الاسلامیه|جلد=4|صفحه=365|مکان=تهران}}</ref> | ||
پس بین معنای لغوی و اصطلاحی توصل تناسب وجود دارد و در هر دو تقرب و رسیدن به مقصد لحاظ شده است. | پس بین معنای لغوی و اصطلاحی توصل تناسب وجود دارد و در هر دو تقرب و رسیدن به مقصد لحاظ شده است. | ||
==== 2. استغاثه ==== | ==== 2. استغاثه ==== | ||
استغاثه با توسل قرابت معنایی دارد و از ماده «غوث» و به معنای نصرت و یاری است<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=النهایه فی غریب الحدیث و الاثر|سال=1979|نام=مبارک بن محمد|نام خانوادگی=این اثیر جزری|ناشر=المکتبه العلمیه|جلد=3|صفحه=393|مکان=بیروت}}</ref> و زمانی که معنای طلب باب «استفعال» در آن به کار رود معنای یاری جستن میدهد و از این رو با توسل هم معنا می شود، همانطور که در حدیث نبوی «استغاثه» جای توسل به کار برده شده است: {{متن عربی|ان الشمس تدعوا یوم القیامة حتی یبلغ العرق نصف الاذن فبینما هم کذلک استغاثوا بآدم ثم موسی ثم بمحمد صلی الله علیه و السلم|ترجمه=در روز قیامت آفتاب به گونه ای نزدیک میشود که عرق به وسط گوش ها میرسد و مردم که از شدت تابش و گرمای خورشید بی تاب میشوند ابتدا به حضرت آدم و سپس به حضرت موسی و سپس به حضرت محمد (ص) متوسل میگردند.}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الجامع الصحیح|سال=1407|نام=محمد بن اسماعیل|نام خانوادگی=بخاری|ناشر=دار الکثیر|جلد=5|صفحه=474|مکان=بیروت}}</ref> | [[استغاثه]] با توسل قرابت معنایی دارد و از ماده «غوث» و به معنای نصرت و یاری است<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=النهایه فی غریب الحدیث و الاثر|سال=1979|نام=مبارک بن محمد|نام خانوادگی=این اثیر جزری|ناشر=المکتبه العلمیه|جلد=3|صفحه=393|مکان=بیروت}}</ref> و زمانی که معنای طلب باب «استفعال» در آن به کار رود معنای یاری جستن میدهد و از این رو با توسل هم معنا می شود، همانطور که در حدیث نبوی «استغاثه» جای توسل به کار برده شده است: {{متن عربی|ان الشمس تدعوا یوم القیامة حتی یبلغ العرق نصف الاذن فبینما هم کذلک استغاثوا بآدم ثم موسی ثم بمحمد صلی الله علیه و السلم|ترجمه=در روز قیامت آفتاب به گونه ای نزدیک میشود که عرق به وسط گوش ها میرسد و مردم که از شدت تابش و گرمای خورشید بی تاب میشوند ابتدا به حضرت آدم و سپس به حضرت موسی و سپس به حضرت محمد (ص) متوسل میگردند.}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الجامع الصحیح|سال=1407|نام=محمد بن اسماعیل|نام خانوادگی=بخاری|ناشر=دار الکثیر|جلد=5|صفحه=474|مکان=بیروت}}</ref> | ||
==== 3. شفاعت ==== | ==== 3. شفاعت ==== | ||
[[شفاعت]] از ماده «شفع»، که دالالت بر جفت شدن دو یا چند چیز با یکدیگر دارد. لذا معنایی که شفاعت دارد همان طلب و یاری از اولیاء و انبیاء در روز قیامت برای رهایی از [[دوزخ]] است که البته این نوعی توسل است؛ [[سهمودی]] می نویسد: {{متن عربی|التوسل به صلی الله تعالی علی و سلم فی عرصات القیامة فیشفع الی ربه تعالی|ترجمه=توسل به رسول خدا (ص) در عرصه قیامت نیز وجود دارد پس او نزد خداوند بلند مرتبه شفاعت میکند.}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی|سال=1419|نام=علی بن عبدالله|نام خانوادگی=سمهودی|ناشر=دارالکتب العلمیه|جلد=1|صفحه=196|مکان=بیروت}}</ref> | |||
شفاعت از ماده «شفع»، که دالالت بر جفت شدن دو یا چند چیز با یکدیگر دارد. لذا معنایی که شفاعت دارد همان طلب و یاری از اولیاء و انبیاء در روز قیامت برای رهایی از دوزخ است که البته این نوعی توسل است؛ سهمودی می نویسد: {{متن عربی|التوسل به صلی الله تعالی علی و سلم فی عرصات القیامة فیشفع الی ربه تعالی|ترجمه=توسل به رسول خدا (ص) در عرصه قیامت نیز وجود دارد پس او نزد خداوند بلند مرتبه شفاعت میکند.}}<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی|سال=1419|نام=علی بن عبدالله|نام خانوادگی=سمهودی|ناشر=دارالکتب العلمیه|جلد=1|صفحه=196|مکان=بیروت}}</ref> | |||
البته واژه شفاعت با این مفهموم گاهی نیز در معنای مطلق توسل به کار میرود. | البته واژه شفاعت با این مفهموم گاهی نیز در معنای مطلق توسل به کار میرود. | ||
خط ۴۱: | خط ۳۸: | ||
== توسل در مذهب وهابیت == | == توسل در مذهب وهابیت == | ||
=== دیدگاه | === دیدگاه وهابیت === | ||
برخی از وهابیها توسل را به مشروع و غیر مشروع تقسیم کردهاند. یکی از توسلهای مشروع توسل به [[فهرست اسماء الهی|اسماء]] و [[صفات الهی]] است؛ یعنی از نظر وهابیها توسل به خدا به وسیله اسماء و صفات خداوند جایز است، آیه شریفه که میفرماید «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بِهَا»<ref>اعراف: ۱۸۰.</ref> بر این مطلب دلالت دارد.<ref>أحمد بن علی الزاملی عسیری، منهج الشیخ عبد الرزاق عفیفی وجهوده فی تقریر العقیده والرد علی المخالفین، ریاض، جامعه الإمام محمد بن سعود الإسلامیه، کلیه أصول الدین، تحت إشراف: عبد الرحمن بن عبدالله بن عبد المحسن الترکی، ۱۴۳۱ق، ص۲۷۶.</ref> | برخی از وهابیها توسل را به مشروع و غیر مشروع تقسیم کردهاند. یکی از توسلهای مشروع توسل به [[فهرست اسماء الهی|اسماء]] و [[صفات الهی]] است؛ یعنی از نظر وهابیها توسل به خدا به وسیله اسماء و صفات خداوند جایز است، آیه شریفه که میفرماید «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بِهَا»<ref>اعراف: ۱۸۰.</ref> بر این مطلب دلالت دارد.<ref>أحمد بن علی الزاملی عسیری، منهج الشیخ عبد الرزاق عفیفی وجهوده فی تقریر العقیده والرد علی المخالفین، ریاض، جامعه الإمام محمد بن سعود الإسلامیه، کلیه أصول الدین، تحت إشراف: عبد الرحمن بن عبدالله بن عبد المحسن الترکی، ۱۴۳۱ق، ص۲۷۶.</ref> | ||
بنابراین وهابیها توسل به قرآن را از باب اینکه قرآن از صفات خداوند بهشمار میآید جایز میدانند. آنان میگویند که توسل به [[قرآن]] جایز است زیرا قرآن از حیث لفظ و معنا کلام خدا است و [[کلام خدا]] صفتی از صفات خدا است. پس توسل به قرآن توسل به صفتی از صفات خداوند به سوی خدا است. و این مسئله با توحید منافات ندارد و به شرک منجر نمیشود.<ref>اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه والإفتاء، فتاوی اللجنه الدائمه، المجموعه الأولی، عربستان، ریاض، رئاسه إداره البحوث العلمیه والإفتاء - الإداره العامه للطبع، جمع وترتیب: أحمد بن عبد الرزاق الدویش، ج۱، ص۵۱۹.</ref> | بنابراین وهابیها توسل به قرآن را از باب اینکه قرآن از صفات خداوند بهشمار میآید جایز میدانند. آنان میگویند که توسل به [[قرآن]] جایز است زیرا قرآن از حیث لفظ و معنا کلام خدا است و [[کلام خدا]] صفتی از صفات خدا است. پس توسل به قرآن توسل به صفتی از صفات خداوند به سوی خدا است. و این مسئله با توحید منافات ندارد و به شرک منجر نمیشود.<ref>اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه والإفتاء، فتاوی اللجنه الدائمه، المجموعه الأولی، عربستان، ریاض، رئاسه إداره البحوث العلمیه والإفتاء - الإداره العامه للطبع، جمع وترتیب: أحمد بن عبد الرزاق الدویش، ج۱، ص۵۱۹.</ref> | ||
اما توسل به اولیا، پیامبران و اهل بیت رسول خدا را جایز نمیدانند. محمد بن عبدالوهاب میگوید: اگر کسی بگوید ای خدا به وسیله پیغمبرت(ص) به تو متوسل میشوم که مرا مشمول رحمت خود قرار دهی، چنین شخصی به راه شرک رفته و عقیده او همان عقیده اهل شرک است.<ref>محمد بن عبدالوهاب، تطهیر الاعتقاد، بینا، بینا، ص۳۶؛ رسائل عملیه، بینا، بیتا، ص۱۴۵.</ref> | اما توسل به اولیا، پیامبران و اهل بیت رسول خدا را جایز نمیدانند. [[محمد بن عبدالوهاب]] میگوید: اگر کسی بگوید ای خدا به وسیله پیغمبرت(ص) به تو متوسل میشوم که مرا مشمول رحمت خود قرار دهی، چنین شخصی به راه [[شرک]] رفته و عقیده او همان عقیده اهل شرک است.<ref>محمد بن عبدالوهاب، تطهیر الاعتقاد، بینا، بینا، ص۳۶؛ رسائل عملیه، بینا، بیتا، ص۱۴۵.</ref> | ||
=== دیدگاه وهابیهای معاصر === | === دیدگاه وهابیهای معاصر === | ||
وهابیهای معاصر در این مسئله به دست و پا افتاده و توسل به اولیاء الهی را بر چند قسم تقسیم کردهاند: | وهابیهای معاصر در این مسئله به دست و پا افتاده و توسل به [[اولیاء الهی]] را بر چند قسم تقسیم کردهاند:<ref>رک: عسیری، أحمد بن علی الزاملی، منهج الشیخ عبد الرزاق عفیفی وجهوده فی تقریر العقیده والرد علی المخالفین، ص۲۷۴–۲۷۷.</ref> | ||
۱. یک نوع آن این است که انسان از ولی زنده خداوند بخواهد که او از خدا برایش مثلاً سعه رزق یا شفای مریض و امثال اینها را بخواهد این گونه توسل از نظر آنان جایز است. | ۱. یک نوع آن این است که انسان از ولی زنده خداوند بخواهد که او از خدا برایش مثلاً سعه رزق یا شفای مریض و امثال اینها را بخواهد این گونه توسل از نظر آنان جایز است. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۴: | ||
۳. نوع سوم توسل به اولیاء خداوند، توسل به جاه و مقام پیامبر و اولیاء خداوند است؛ مثلاً بگوید: {{متن عربی|اللهم إنی أسألك بجاه نبیك أو بجاه الحسین}}، این گونه توسل جایز نیست. این گونه توسل به دلیل اینکه بعد از وفات پیامبران و اولیاء انجام میگیرد هرچند مقام آنان بزرگ است جایز نیست. | ۳. نوع سوم توسل به اولیاء خداوند، توسل به جاه و مقام پیامبر و اولیاء خداوند است؛ مثلاً بگوید: {{متن عربی|اللهم إنی أسألك بجاه نبیك أو بجاه الحسین}}، این گونه توسل جایز نیست. این گونه توسل به دلیل اینکه بعد از وفات پیامبران و اولیاء انجام میگیرد هرچند مقام آنان بزرگ است جایز نیست. | ||
۴. نوع چهارم توسل به اولیاء الهی این است که به خود اولیاء متوسل شده و از خداوند حاجتش را بخواهد؛ مثلاً بگوید: {{متن عربی|اللهم إنی أسألک کذا بولیک فلان أو بحق نبیک فلان}} این نوع توسل نیز جایز نیست. وهابیها در عدم جواز آن میگوید که هیچ مخلوقی بر خداوند حق ندارد که خدا را به وسیله آن قسم داد تا حاجتی را برآورده کند. این نوع توسل از نظر وهابیان از موجبات واضح شرک است.<ref> | ۴. نوع چهارم توسل به اولیاء الهی این است که به خود اولیاء متوسل شده و از خداوند حاجتش را بخواهد؛ مثلاً بگوید: {{متن عربی|اللهم إنی أسألک کذا بولیک فلان أو بحق نبیک فلان}} این نوع توسل نیز جایز نیست. وهابیها در عدم جواز آن میگوید که هیچ مخلوقی بر خداوند حق ندارد که خدا را به وسیله آن قسم داد تا حاجتی را برآورده کند. این نوع توسل از نظر وهابیان از موجبات واضح شرک است. | ||
=== دیدگاه محمد بن عبدالوهاب === | |||
محمد بن عبدالوهاب توسل را از نواقض اسلام میداند. او میگوید اگر کسی بین خود و خدا وسائطی قرار دهد و از آنان [[شفاعت]] بخواهد موجب کفر میشود؛ یعنی اعتقاد به شفاعت و توسل از دیدگاه او کفر است و معتقد به آن را باید تکفیر کرد.<ref>محمد بن عبد الوهاب بن سلیمان تمیمی نجدی، مجموعه رسائل فی التوحید والإیمان، ریاض، جامعه الإمام محمد بن سعود، محقق: إسماعیل بن محمد الأنصاری، ج۱، ص۳۸۵.</ref> | |||
=== توسل امام شافعی به اهل بیت پیامبر(ص) === | === توسل امام شافعی به اهل بیت پیامبر(ص) === | ||
ابن حجر مکّی در صواعق المحرقه از امام شافعی پیشوای معروف اهل سنت نقل میکند که | [[ابن حجر مکّی]] در [[صواعق المحرقه]] از [[امام شافعی]] پیشوای معروف [[اهل سنت]] نقل میکند که امام شافعی به [[اهل بیت]] پیغمبر(ص) توسّل میجست و این شعر معروف را از او نقل میکند: | ||
{{شعر|آل النبی ذریعتی|و هم الیه وسیلتی|خاندان پیغمبر اکرم(ص) وسیله منند|آنها در پیشگاه او سبب تقرّب من هستند | {{شعر|آل النبی ذریعتی|و هم الیه وسیلتی|خاندان پیغمبر اکرم(ص) وسیله منند|آنها در پیشگاه او سبب تقرّب من هستند | ||
خط ۷۲: | خط ۷۰: | ||
=== دیدگاه مذهب شیعه === | === دیدگاه مذهب شیعه === | ||
[[توسل]] در لغت به معنای انتخاب وسیله، و وسیله به معنای چیزی است که انسان را به دیگری نزدیک کند، [[لسان العرب]] میگوید: توسل جستن به سوی خدا و انتخاب وسیله، این است که انسان عملی انجام دهد که او را به خدا نزدیک کند، و وسیله به معنای چیزی است که انسان به کمک آن به چیزی دیگر نزدیک میشود.<ref>ابن منظور، محمّد بن مکرم، لسان العرب، نشر ادب الحوزه، قم ۱۴۰۵، ج۸، ص۶۹.</ref> بنابراین وسیله هم به معنای تقرّب جستن است و هم به معنای چیزی است که باعث تقرب به دیگری میشود. | |||
اشتباه بزرگ وهابیان این است که در توسّل، اولیاءالله را برطرف کننده زیانها و آنان را مستقلاً سر چشمه قضای حاجات و دفع کربات میدانند، در حالی که معنای توسّل این نیست؛ زیرا وقتی که به پیغمبر اکرم متوسل میشویم، او را مستقل در تأثیر و کاشف الضر نمیدانیم، تا او را عبادت کنیم، توسّلی که قرآن به آن دعوت کرده این است که به وسیله او به خدا نزدیک شویم؛ یعنی او در پیشگاه خدا شفاعت میکند<ref>مکارم شیرازی، ناصر، شیعه پاسخ میگوید، قم، مدرسه الإمام علی بن ابی طالب «ع»، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۳.</ref> درست مثل این است که کسی میخواهد به در خانه شخص بزرگی برود که او را نمیشناسد، از شخصی که با آن شخص بزرگ آشنا است، خواهش کند که همراهش نزد او برود، تا او را به آن شخص بزرگ معرفی کند و از او برای این شخص کمک بگیرد، این کار نه عبودیّت است نه استقلال در تأثیر.<ref>شیعه پاسخ میگوید، ص۲۳۴.</ref> بنابراین ادّعای شرک بودن توسّل ادّعای بدون دلیل است. | اشتباه بزرگ [[وهابیان]] این است که در توسّل، اولیاءالله را برطرف کننده زیانها و آنان را مستقلاً سر چشمه قضای حاجات و دفع کربات میدانند، در حالی که معنای توسّل این نیست؛ زیرا وقتی که به پیغمبر اکرم متوسل میشویم، او را مستقل در تأثیر و کاشف الضر نمیدانیم، تا او را عبادت کنیم، توسّلی که قرآن به آن دعوت کرده این است که به وسیله او به خدا نزدیک شویم؛ یعنی او در پیشگاه خدا [[شفاعت]] میکند<ref>مکارم شیرازی، ناصر، شیعه پاسخ میگوید، قم، مدرسه الإمام علی بن ابی طالب «ع»، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۳.</ref> درست مثل این است که کسی میخواهد به در خانه شخص بزرگی برود که او را نمیشناسد، از شخصی که با آن شخص بزرگ آشنا است، خواهش کند که همراهش نزد او برود، تا او را به آن شخص بزرگ معرفی کند و از او برای این شخص کمک بگیرد، این کار نه عبودیّت است نه استقلال در تأثیر.<ref>شیعه پاسخ میگوید، ص۲۳۴.</ref> بنابراین ادّعای شرک بودن توسّل ادّعای بدون دلیل است. | ||
افزون بر آن این نظر وهابیها برخلاف آموزههای قرآنی است و لذا علمای سنی و شیعه آن را از اختراعات وهابیت شمرده و مردود میدانند. وهابیها برای اینکه مسلمانان را تکفیر کند به این گونه مطالب دامن میزنند و از آنها به نفع خود شان بهرهبرداری میکنند. | افزون بر آن این نظر وهابیها برخلاف آموزههای قرآنی است و لذا علمای [[سنی]] و [[شیعه]] آن را از اختراعات وهابیت شمرده و مردود میدانند. وهابیها برای اینکه مسلمانان را تکفیر کند به این گونه مطالب دامن میزنند و از آنها به نفع خود شان بهرهبرداری میکنند. | ||
سبکی یکی از علماء اهل سنت گفته است که توسل و استعانت و تشفّع به نبی(ص) به سوی خدا امر پسندیده است و هیچکسی از سلف و خلف آن را انکار نکرده تا اینکه ابن تیمیه آمد و آن را منکر شد و از صراط مستقیم عدول نمود و چیزی را بدعت کرد که هیچ عالمی آن را نگفته است و با این بدعت بین اهل اسلام شکاف ایجاد نمود.<ref>مناوی، عبدالرئوف، فیض القدیر شرح جامع الصغیر، ج۲، ص۱۳۵، مصر، المکتبه التجاریه الکبری، چ۱، ۱۳۵۶ق.</ref> | سبکی یکی از علماء اهل سنت گفته است که توسل و استعانت و تشفّع به نبی(ص) به سوی خدا امر پسندیده است و هیچکسی از سلف و خلف آن را انکار نکرده تا اینکه ابن تیمیه آمد و آن را منکر شد و از صراط مستقیم عدول نمود و چیزی را بدعت کرد که هیچ عالمی آن را نگفته است و با این بدعت بین اهل [[اسلام]] شکاف ایجاد نمود.<ref>مناوی، عبدالرئوف، فیض القدیر شرح جامع الصغیر، ج۲، ص۱۳۵، مصر، المکتبه التجاریه الکبری، چ۱، ۱۳۵۶ق.</ref> | ||
=== توسل در قرآن === | === توسل در قرآن === | ||
این عقیده وهابیت به صورت آشکار با شماری از آیات قرآن کریم منافات دارد در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که بر جواز توسل برای رفع حاجات و بخشش گناهان و تقرب به سوی خدا دلالت دارند. در اینجا به برخی از این آیات اشاره میکنیم: | این عقیده وهابیت به صورت آشکار با شماری از آیات [[قرآن کریم]] منافات دارد در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که بر جواز توسل برای رفع حاجات و بخشش گناهان و تقرب به سوی خدا دلالت دارند. در اینجا به برخی از این آیات اشاره میکنیم: | ||
۱. خداوند خطاب به مؤمنین میفرماید: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسیلَه وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ<ref>مائده، ۳۵.</ref>؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!» | ۱. خداوند خطاب به مؤمنین میفرماید: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسیلَه وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ<ref>مائده، ۳۵.</ref>؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!» |