trustworthy
۶۶۰
ویرایش
Mohammad7576 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammad7576 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
انسان دارای ظرفیتی به نام «آرزو» می باشد. این ظرفیت و قابلیت از جهت تعداد و از جهت کیفیت محدودیتی ندارد. | |||
== ظرفیت جسمانی و ظرفیت روحی و معنوی == | |||
انسان این ظرفیت و استعداد را دارد که آرزو ها و تمایلات گوناگونی داشته باشد. ظرفیت دو نوع است: ظرفیت جسمانی و فیزیکی و ظرفیت معنوی. ظرفیت جسمانی و فیزیکی مثل ظرفیتی که یک تانکر آب و یا حتی یک دریا و اقیانوس دارد. دریا و اقیانوس نیز گرچه بسیار ظرفیت بالایی دارد اما بالاخره اگر از جهت علمی مورد نظر قرار بگیرد معلوم می شود که محدود است و ابتدا و انتهایی دارد. اما ظرفیت های معنوی مخصوصاً ظرفیت های معنوی انسان محدودیت ندارند و نمی توان برای آن اندازه ای مشخص کرد. آرزو کردن انسان یکی از ظرفیت های انسان است که نمی توان آن را اندازه گیری کرد. یعنی آرزو کردن انسان از جهت کمیت و کیفیت محدودیت ندارد. | انسان این ظرفیت و استعداد را دارد که آرزو ها و تمایلات گوناگونی داشته باشد. ظرفیت دو نوع است: ظرفیت جسمانی و فیزیکی و ظرفیت معنوی. ظرفیت جسمانی و فیزیکی مثل ظرفیتی که یک تانکر آب و یا حتی یک دریا و اقیانوس دارد. دریا و اقیانوس نیز گرچه بسیار ظرفیت بالایی دارد اما بالاخره اگر از جهت علمی مورد نظر قرار بگیرد معلوم می شود که محدود است و ابتدا و انتهایی دارد. اما ظرفیت های معنوی مخصوصاً ظرفیت های معنوی انسان محدودیت ندارند و نمی توان برای آن اندازه ای مشخص کرد. آرزو کردن انسان یکی از ظرفیت های انسان است که نمی توان آن را اندازه گیری کرد. یعنی آرزو کردن انسان از جهت کمیت و کیفیت محدودیت ندارد. | ||
رسول اكرم | == افزایش دامنه آرزو ها == | ||
هر اندازه انسان به دنبال آرزو های خودش برود دامنه آرزو هایش بیشتر می شود و آرزو های جدیدتر و بیشتری را طلب می کند. همانند آتشی که هرچه هیزم و مواد سوختنی بیشتری به آن داده شود شعله ور تر گردد و خواهان هیزم بیشتری است. این پیشروی تا جایی است که انسان آرزو می کند دیگر آرزویی نداشته باشد. این حالت انسان یعنی این که آرزو کند دیگر آرزویی نداشته باشد به صلاح انسان هم نیست. زیرا انسان با آرزو حیات و زندگی دارد. انسانی که هیچ آرزویی ندارد حرکتی ندارد. رسول اكرم(ص) فرمود: فرزند آدم پير مىشود و درخت وجودش رو به خشكى مىرود اما دو شاخه از اين درخت روز به روز جوانتر و شادابتر مىشود: يكى حرص و ديگرى دامنه آرزوها. | |||
بنابراین راه صحیح این نیست که جلوی اصل قدرت آرزو کردن و آرزو پروری انسان گرفته شود. بلکه راه صحیح این است که اولاً آرزو ها منظم و دارای نظام گردد. یعنی آرزو ها پخش نباشند. یک محوری داشته باشند و آرزو های حول محور آن بچرخند. معنای تسلط بر نفس و غلبه بر هوا که مراد از آن آرزو های بی منطق است، همین می باشد. ثانیاً از طولانی شدن دامنه آرزوها و طولانی شدن و پشت سر یک دیگر آرزو کردن پرهیز شود. چون در این صورت به جایی می رسد که آرزو هایش خیالی و غیر واقعی و غیر قابل تحقق می گردند. ثالثاً انسان آرزو هایش را مترقی و عالی و روحانی نماید. آرزوهایی کند که کمال فردی و اجتماعی انسانی را به دنبال دارد. | بنابراین راه صحیح این نیست که جلوی اصل قدرت آرزو کردن و آرزو پروری انسان گرفته شود. بلکه راه صحیح این است که اولاً آرزو ها منظم و دارای نظام گردد. یعنی آرزو ها پخش نباشند. یک محوری داشته باشند و آرزو های حول محور آن بچرخند. معنای تسلط بر نفس و غلبه بر هوا که مراد از آن آرزو های بی منطق است، همین می باشد. ثانیاً از طولانی شدن دامنه آرزوها و طولانی شدن و پشت سر یک دیگر آرزو کردن پرهیز شود. چون در این صورت به جایی می رسد که آرزو هایش خیالی و غیر واقعی و غیر قابل تحقق می گردند. ثالثاً انسان آرزو هایش را مترقی و عالی و روحانی نماید. آرزوهایی کند که کمال فردی و اجتماعی انسانی را به دنبال دارد. |