trustworthy
۲۲۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
=== مذهب سلطان ولد (پسر مولوی) === | === مذهب سلطان ولد (پسر مولوی) === | ||
فرزند محبوب مولوی یعنی سلطان ولد نیز یک سنی متعصب بود. وقتی سلطان ولد مطلع میشود که سلطان محمد خدا بنده با روشنگریهای علامه حلی به مذهب تشیع گرویده و دستور داده که از خلفای اهل سنت بر روی منابر اسلامی یاد نشود، به شدت ناراحت میشود و به فرزندش عارف چلبی دستور میدهد که آماده سفر شده و خَربنده (به معنای بندهٔ خر)<ref>شیعیان بخاطر خدمتی که الجایتو نسبت به نشر تشیع کرده بود او را خدا بنده میخواندند و در مقابل اهل سنت از روی دشمنی و ناراحتی از تشیع وی، او را خربنده مینامند.</ref> را که گمراه شده و در مسیر جهنم به پیش رفته است، نصیحت نماید تا از این گمراهی نجات یابد. سلطان ولد (فرزند مولوی) در هنگام مرگ نیز به عارف چلپی توصیه میکند که خربنده خان را فراموش مکن و بر وی سهل مگیر! | فرزند محبوب مولوی یعنی سلطان ولد نیز یک سنی متعصب بود. وقتی سلطان ولد مطلع میشود که سلطان محمد خدا بنده با روشنگریهای علامه حلی به مذهب تشیع گرویده و دستور داده که از خلفای اهل سنت بر روی منابر اسلامی یاد نشود، به شدت ناراحت میشود و به فرزندش عارف چلبی دستور میدهد که آماده سفر شده و خَربنده (به معنای بندهٔ خر)<ref group="یادداشت">شیعیان بخاطر خدمتی که الجایتو نسبت به نشر تشیع کرده بود او را خدا بنده میخواندند و در مقابل اهل سنت از روی دشمنی و ناراحتی از تشیع وی، او را خربنده مینامند.</ref> را که گمراه شده و در مسیر جهنم به پیش رفته است، نصیحت نماید تا از این گمراهی نجات یابد. سلطان ولد (فرزند مولوی) در هنگام مرگ نیز به عارف چلپی توصیه میکند که خربنده خان را فراموش مکن و بر وی سهل مگیر! | ||
سلطان ولد درباره پدرش یعنی مولوی میگفت: حضرت پدرم از اول حال تا آخر عمر، عُمَر وار هرچه کرد برای خدا کرد.<ref>مناقب العارفین، ص۳۰۹</ref> | سلطان ولد درباره پدرش یعنی مولوی میگفت: حضرت پدرم از اول حال تا آخر عمر، عُمَر وار هرچه کرد برای خدا کرد.<ref>مناقب العارفین، ص۳۰۹</ref> |