automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۱۰۵
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
}} | }} | ||
'''جواهر القرآن''' با نام کامل جواهر القرآن و دُرَرُه اثر ابوحامد محمد ( | '''جواهر القرآن''' با نام کامل جواهر القرآن و دُرَرُه اثر ابوحامد محمد غزالی(۴۵۰–۵۰۵ق) است. | ||
== معرفی == | == معرفی و جایگاه == | ||
جواهر القرآن | جواهر القرآن در چند سال آخر حیات غزالی نوشته شده است. وی در این اثر نگرشی خاص در مواجهه با قرآن کریم را نشان میدهد که پیش از نگارش این اثر تنها به صورت پراکنده در آثار و سخنان برخی از اهل عرفان مطرح شده بود و پس از ارائه همواره مورد توجه عارفان و عرفانپژوهان قرار گرفت و کمتر عارف، مفسر و حکیمی دیده شده که پس از غزالی از این اثر ـ چه به صورت مستقیم یا غیرمستقیم ـ تأثیر نگرفته باشد. عارفانی چون عینالقضات، ابن عربی، مولانا، سهروردی و ملاصدرا و مفسران بسیاری از این رساله تأثیر پذیرفته و در مواجهه با قرآن همانی راهی را رفتهاند که غزالی در این نوشته بیان کرده است.<ref>زارع کمپانی، مهدی، ترجمه، تحلیل و نقد جواهر القرآن غزالی به ضمیمه نگرش عینالقضات همدانی و مولانا جلالالدین به قرآن کریم، تهران، نگاه معاصر، ۱۳۹۴ش، ص۹.</ref> | ||
جواهرالقرآن در میان آثار غزالی از اهمیت خاصی برخوردار است؛ زیرا اولا بسیاری از نگرشهای او در این کتاب آشکار میشود و ثانیا این کتاب با کتب دیگر غزالی خصوصا کتاب احیاء علوم دین ارتباط مستقیم دارد. به همین دلیل در غزالیشناسی حتما به این کتاب می بایست توجه ویژه کرد.<ref>تاج مینوچهر، گوهر، غزالی و جواهر القرآن، تهران، خانه کتاب، ۱۳۹۲ش، ص۸. </ref> | |||
جواهر القرآن افزون بر اینکه سلوک الی الله از طریق قرآن را میآموزد، به یکی دیگر از دغدغه و طرحهای صوفیه و غزالی پاسخ میدهد و آن بیان نسبت عرفان با قرآن و دین است و او از این طریق آیههایی که استفادههایی عارفانه میتوان از آن کرد را برجسته نموده است.<ref>زارع کمپانی، مهدی، ترجمه، تحلیل و نقد جواهر القرآن غزالی به ضمیمه نگرش عینالقضات همدانی و مولانا جلالالدین به قرآن کریم، تهران، نگاه معاصر، ۱۳۹۴ش، ص۹.</ref> | |||
جواهر القرآن | === ترجمه فارسی === | ||
از جواهر القرآن غزالی تاکنون سه ترجمه به فارسی انجام شده اس: | |||
* ترجمه خدیوجم. | |||
* ترجمه مهدی کمپانی زارع: در این کتاب ترجمهای روان و دقیق از این رساله آورده شده است. در پایان نیز انتقادات درونمتنی و فرامتنیای که یکی از منتقدان معاصر یعنی نصر حامد ابوزید به این رساله کرده به اختصار بیان شده است.<ref>زارع کمپانی، مهدی، ترجمه، تحلیل و نقد جواهر القرآن غزالی به ضمیمه نگرش عینالقضات همدانی و مولانا جلالالدین به قرآن کریم، تهران، نگاه معاصر، ۱۳۹۴ش، ص۹.</ref> | |||
* ترجمه نشر احسان | |||
== نویسنده == | |||
ابوحامد محمدبن احمد طوسی معروف به غزالی در سال ۴۵۰ هجری در طوس متولد گردید.<ref>کیایینژاد، زینالدین، «غزالی و افکار او»، جلوه، شهریور ۱۳۲۴ش، منتخب شماره های ۱ و ۲ و ۳، ص۳۱. </ref> | |||
== محتوا == | |||
جواهر القرآن از آثار دورۀ دوم حیات فکری غزالی است. خود وی در رسالۀ «المنقذ من الضلال» به دو مرحلۀ عمدۀ فکری خود اشاره کرده است. در دورۀ نخست بیشتر به دنبال کلام و فقه است و در نقد و رد نوشتن بر فلاسفه و باطنیه و ... تلاشی بیتقفه دارد؛ اما در دورۀ دوم به گونۀ قابل توجهی شیفتۀ عرفان و تصوف است و همۀ حقایق را در آن میجوید و تمام دانشهای خود را ذیل آن مورد استفاده قرار میدهد و خود به سلک صوفیه درمیآید.<ref>زارع کمپانی، مهدی، ترجمه، تحلیل و نقد جواهر القرآن غزالی به ضمیمه نگرش عینالقضات همدانی و مولانا جلالالدین به قرآن کریم، تهران، نگاه معاصر، ۱۳۹۴ش، ص۹.</ref> | |||
عمدۀ مدعیات غزالی در جواهر القرآن را میتوان به این صورت بیان کرد: | |||
۱. در مواجهه با قرآن از ظاهرنگری پرهیز کرد و آن را مانند جهانی بیکران دانست که افزون بر ظاهر الفاظ و حروف، واجد باطن و مغز نیز هست و کسی که در آن باطن سیر کند، حقایقی را خواهد یافت که به هیچروی از جنس کلمات و حرف نیست و واقعیاتی عینی از ملکوت عالم است.ص۱۱. | |||
۲. سرّ و هدف عالی قرآن دعوت بندگان به جانب خدای متعال است و در این سیر صعودی پس از علم به مبدأ و خالق، باید سلوک الی الله را آغاز کرد. در واقع قرآن ریسمانی استوار است که ما را از خاک به افلاک میبرد و راهی است که ما در آن تا وصول الی الله حرکت میکنیم. | |||
۳. همۀ آیات قرآن را میتوان به شش نوع تقسیم کرد که همۀ دانشهای دینی از همین شش نوع منشعب میشوند.<ref>زارع کمپانی، مهدی، ترجمه، تحلیل و نقد جواهر القرآن غزالی به ضمیمه نگرش عینالقضات همدانی و مولانا جلالالدین به قرآن کریم، تهران، نگاه معاصر، ۱۳۹۴ش، ص۱۱.</ref> | |||
۴. غزالی اهل اسلام را به این توجه میدهد که در استفاده از اندیشۀ متکلمان طریق مبالغه نپیمایند و متذکر این باشند که جایگاه علم را در مقابله با خصم دین و اهل بدعت ببیند و نه بیشتر و از علم کلام به عنوان پاسبان و نگاهبان استفاده کنند و آن را دارو بدانند و نه غذا. | |||
۵. دانشهای عالی علوم مغز از نظر وی عبارتند از علم به خدا و روز قیامت و علم به صراط مستقیم و سلوک الی الله. او در این باب به ربع منجیات و مهلکات کتاب احیاء علوم الدین اشاره میکند و میگوید اصل در قرآن همین آیات است و مابقی در حکم مقدماتی برای معرفت و وصول به آنهاست. | |||
۶. از اینکه دیگر دانشهای بشری از جمله طب و نجوم را برگرفته از حقایق قرآنی بداند، ابایی ندارد و با ذکر نمونههایی از قرآن اهتمام کتاب خدا به علوم مختلف را نشان میدهد.<ref>زارع کمپانی، مهدی، ترجمه، تحلیل و نقد جواهر القرآن غزالی به ضمیمه نگرش عینالقضات همدانی و مولانا جلالالدین به قرآن کریم، تهران، نگاه معاصر، ۱۳۹۴ش، ص۱۳.</ref> | |||
۷. یکی از پرسشهای مهمی که غزالی در این رساله به آن پاسخ میدهد این است که چرا خداوند به جای بیان حقیقی واقعیات از بیان مجازی در تشریح آنها استفاده کرده است؟ و پاسخ مفصلی به این سؤال میدهد.<ref>مهدی زارع کمپانی، ترجمه، تحلیل و نقد جواهر القرآن غزالی به ضمیمه نگرش عینالقضات همدانی و مولانا جلالالدین به قرآن کریم، تهران، نگاه معاصر، ۱۳۹۴ش، ص۱۴.</ref> | |||
۸. او راهیافتگان به معرفت عارفان و سالکان هستند و غیر آنان را اشخاصی گرفتار در قشر و پوست به شمار میآورد. | |||
۹. او در برتر دانستن برخی آیات بر برخی دیگر و نیز گزیدهای که در پایان رساله از آیات قرآن فراهم آورده، توجه بیشتر خود را معطوف به آیاتی کرده که صوفیه از دیرباز محل توجه قرار دادهاند و آن را بنمایۀ آموزههای قرآن کریم و اصل مقاصد آن دانستهاند. | |||
۱۰. در گزیدۀ خود به دو دسته آیات توجه نموده است. دستهای که آنها را «جواهر» نامیده، بیانگر چگونگی دریافت انوار معرفت است و دستهای دیگر که «دُرَر» نامیده شدهاند به استقامت ورزیدن بر راه راست به وسیلۀ عمل ناظر است. دستۀ نخست آیات ناظر به دانش عرفانی است و دستۀ دوم ناظر به کنش عرفانی و چنانکه خود او گفته اصل ایمان، علم و عمل است.<ref>مهدی زارع کمپانی، ترجمه، تحلیل و نقد جواهر القرآن غزالی به ضمیمه نگرش عینالقضات همدانی و مولانا جلالالدین به قرآن کریم، تهران، نگاه معاصر، ۱۳۹۴ش، ص۱۵.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |