automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
| آیات مرتبط = آیه ۳ سوره طلاق | | آیات مرتبط = آیه ۳ سوره طلاق | ||
}} | }} | ||
'''حَسْبُنَا اللَّهُ | '''حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ''' بخشی از آیه ۱۷۳ آلعمران، به «خدا ما را بس است و چه نیکو یاوری است.» معنا شده است. | ||
== بیان آیه == | == بیان آیه == | ||
این آیه درباره کسانی است که | این آیه درباره کسانی است که منافقین به منظور اینکه مسلمانان را هم از رفتن به جنگ باز بدارند و سست کنند<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۴.</ref> به آنها گفتند: لشکر دشمن، اجتماع کرده و آماده حملهاند، از آنها بترسید اما آنها نه تنها نترسیدند، بلکه بهعکس بر ایمان آنها افزوده شد و گفتند: خدا ما را کافی است و او بهترین حامی است. به دنبال این استقامت و ایمان و پایمردی آشکار، قرآن، (در آیه بعد) نتیجه عمل آنها را بیان کرده و میگوید: «آنها از این میدان، با نعمت و فضل پروردگار برگشتند.» در واقع آنان بدون وارد شدن، در یک برخورد خطرناک با دشمن، دشمن از آنها گریخت و سالم و بدون درد سر به مدینه مراجعت نمودند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۱۷۷.</ref> | ||
گفته شده «وَ قالُوا حَسْبُنَا» یعنی خدای تعالی برای ما کافی است و اکتفای ما به خدا است به حسب ایمان است نه به حسب اسباب خارجی که سنت الهیه آن را جاری ساخته است. کلمه وکیل در «نِعْمَ الْوَکِیلُ» به معنای کسی است که امر انسان را به نیابت از انسان تدبیر میکند.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۴.</ref> | |||
مضمون آیه را مرتبط به معنای آیه ۳ سوره طلاق: «و هر كس بر خدا اعتماد كند او براى وى بس است. خدا فرمانش را به انجامرساننده است.» دانستهاند<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۴.</ref> | |||
== متن و ترجمه آیه == | == متن و ترجمه آیه == | ||
خط ۴۲: | خط ۴۰: | ||
حَسْب (بر وزن فلس) بمعنی کفایت استعمال میشود (مفردات) وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ آل عمران: ۱۷۳ گفتند خدا ما را بس است و بهتر وکیل است این ماده بدین معنی ده بار در کلام اللَّه آمده است.<ref>قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳۱.</ref> | حَسْب (بر وزن فلس) بمعنی کفایت استعمال میشود (مفردات) وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ آل عمران: ۱۷۳ گفتند خدا ما را بس است و بهتر وکیل است این ماده بدین معنی ده بار در کلام اللَّه آمده است.<ref>قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۳۱.</ref> | ||
معنای عمومی «وکیل» نیز همین است، یعنی نمایندهای که عهدهدار انجام دادن کارهای کسی باشد (کارگزار) و کلمهٔ وکیل از اسمای حسنای الهی است.<ref>شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، ج۴، ص۷۲۳.</ref> | |||
یعنی گفتند که خداوند کفایت کننده و ولی و حافظ و متولی امور ماست و نیکو وکیل یعنی نیکو کفایت کننده و نیکو پناه و معتمدی است که امور باو واگذار شود.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۸۹.</ref> | یعنی گفتند که خداوند کفایت کننده و ولی و حافظ و متولی امور ماست و نیکو وکیل یعنی نیکو کفایت کننده و نیکو پناه و معتمدی است که امور باو واگذار شود.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۸۸۹.</ref> | ||
اگر وکالتهای عرفی به معنی، نائبگیری یا اعتماد به دیگری است، ولی وکیل گرفتن خدا، معنی بالاتر از این دارد و آن واگذاری کار به او است به هر صورتی که بخواهد.<ref>سبحانی، شیخ جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق (علیه السلام)، ج۲، ص۳۸۷.</ref> | |||
متولی ما یعنی کسی که به حفظ ما برپا خاست و همین معنای وکیل بر مال و ثروت میباشد و گاهی به معنای معتمد و ملجا و توکل و اعتماد و التجا نیز میآید و گفتند یعنی کسی که متکفل ارزاق بندگان است و مصالح ایشان را برمیآورد و میفرماید حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ[۲] یعنی در امور ما خوب کفیلی است امور را برمیآورد.<ref>ابن فهد حلی، احمد بن محمد؛ مترجم محمدحسین نائیجی، آداب راز و نیاز به درگاه بینیاز (ترجمه عدة الداعی)، تهران، کیا، ۱۳۸۱ش، ص۲۹۶.</ref> | متولی ما یعنی کسی که به حفظ ما برپا خاست و همین معنای وکیل بر مال و ثروت میباشد و گاهی به معنای معتمد و ملجا و توکل و اعتماد و التجا نیز میآید و گفتند یعنی کسی که متکفل ارزاق بندگان است و مصالح ایشان را برمیآورد و میفرماید حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ[۲] یعنی در امور ما خوب کفیلی است امور را برمیآورد.<ref>ابن فهد حلی، احمد بن محمد؛ مترجم محمدحسین نائیجی، آداب راز و نیاز به درگاه بینیاز (ترجمه عدة الداعی)، تهران، کیا، ۱۳۸۱ش، ص۲۹۶.</ref> | ||
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: روزی که میخواستند ابراهیم را به آتش افکنند، او را به سوی آتش بردند. چون چشمش به آتش افتاد، فرمود: خداوند ما را کافی است و او نیکو حمایتگری است.<ref>المحمدی الری شهری، الشیخ محمد، میزان الحکمه، ج۱۱، ص۳۱۳.</ref> | |||
پیامبر خدا | پیامبر خدا(ص): روزی که میخواستند ابراهیم را به آتش افکنند، او را به سوی آتش بردند. چون چشمش به آتش افتاد، فرمود: خداوند ما را کافی است و او نیکو حمایتگری است.<ref>المحمدی الری شهری، الشیخ محمد، میزان الحکمه، ج۱۱، ص۳۱۳.</ref> | ||
گفته شده «وکیل» یعنی «کفیل» بر روزی بندگان و کسی که به مصالح آنان قیام نموده است.<ref>ابن فهد حلی؛ مترجم حسین غفاری ساروی، آیین بندگی و نیایش (ترجمه عدة الداعی)، قم، بنیاد معارف اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۵۸۴.</ref> | گفته شده «وکیل» یعنی «کفیل» بر روزی بندگان و کسی که به مصالح آنان قیام نموده است.<ref>ابن فهد حلی؛ مترجم حسین غفاری ساروی، آیین بندگی و نیایش (ترجمه عدة الداعی)، قم، بنیاد معارف اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۵۸۴.</ref> | ||
خط ۵۸: | خط ۵۵: | ||
از قرآن کریم: حسبنا الله و نعم الوکیل برای محفوظ بودن از بدان و از بیم و بدی آنان.<ref>حسنزاده آملی، حسن، نامهها و برنامهها، انتشارات قیام، ۱۳۷۳ش، ص۱۵.</ref> | از قرآن کریم: حسبنا الله و نعم الوکیل برای محفوظ بودن از بدان و از بیم و بدی آنان.<ref>حسنزاده آملی، حسن، نامهها و برنامهها، انتشارات قیام، ۱۳۷۳ش، ص۱۵.</ref> | ||
امام صادق(ع) فرمودند: «تعجّب میکنم از کسی که میترسد و به گفتهٔ خداوند «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» پناه نمیبرد. قویترین اهرم در برابر تهدیدات دشمن، ایمان و توکّل به خداست.<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۶۵۳.</ref> | |||
=== معنای توکل === | === معنای توکل === | ||
حقیقت امر در مسئله توکل، این است که به کرسی نشستن اراده انسان و دست یافتن به هدف و مقصد در این عالم (که عالم ماده است) احتیاج به اسبابی طبیعی و اسبابی روحی دارد، و چنان نیست که اسباب طبیعی تمام تأثیر را داشته باشد، پس اگر انسان بخواهد وارد در امری شود که بسیار مورد اهتمام او است، و همه اسباب طبیعی آن را که آن امر نیازمند به آن اسباب است فراهم کند، و با این حال به هدف خود نرسد، قطعاً اسباب روحی و معنوی (که گفتیم دخالت دارند) تمام نبوده، و همین تمام نبودن آن اسباب نگذاشته است که وی به هدف خود برسد.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۶۵.</ref> | |||
از پیامبر(ص) روایت شده است که از جبرئیل پرسید: «توکّل بر خداوند عزّ وجلّ چیست؟ او عرض کرد: آگاهی از این که مخلوق نه میتواند زیانی برساند نه میتواند سودی بدهد و نه میتواند به کاری وادارد و نه میتواند از کاری بازدارد و نومیدی از خلق خدا که اگر بنده این چنین باشد دیگر برای احَدی جز خدا نخواهد کوشید و از جز خدا نه امیدی خواهد برد و نه خواهد هراسید و طمعی از جز خدا به دل راه نمیدهد و این همان توکّل است.<ref>مدرسی، سید محمد تقی، ایمان زیربنای شریعت، قم، انتشارات محبین، ۱۳۸۳ش، ص۵۸۲.</ref> | از پیامبر(ص) روایت شده است که از جبرئیل پرسید: «توکّل بر خداوند عزّ وجلّ چیست؟ او عرض کرد: آگاهی از این که مخلوق نه میتواند زیانی برساند نه میتواند سودی بدهد و نه میتواند به کاری وادارد و نه میتواند از کاری بازدارد و نومیدی از خلق خدا که اگر بنده این چنین باشد دیگر برای احَدی جز خدا نخواهد کوشید و از جز خدا نه امیدی خواهد برد و نه خواهد هراسید و طمعی از جز خدا به دل راه نمیدهد و این همان توکّل است.<ref>مدرسی، سید محمد تقی، ایمان زیربنای شریعت، قم، انتشارات محبین، ۱۳۸۳ش، ص۵۸۲.</ref> | ||