trustworthy
۹۳۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
لذت گرایی یا اصالت لذت یعنی غایت انسان در اعمال و کردارش لذت بردن محض است؛ لذا باید | لذت گرایی یا اصالت لذت یعنی غایت انسان در اعمال و کردارش لذت بردن محض است؛ لذا باید به هر شکل و به هر طریقی که میتواند از مدت زمان محدود عمر خود برای لذت بردن استفاده کند؛ هدف مکاتب لذت گرا آن است که لذت بردن ارزش ذاتی دارد. | ||
انسان براي انجام هر عملي نيازمند آگاهي و انگيزه است آگاهي انسان مراتب مختلفي دارد. مراتب نازل آگاهي در گياهان و حيوانات نيز وجود دارد هر موجودي به استعدادهاي دروني خود و کمال آن ها آگاهي اجمالي يا تفصيلي دارد به همين دليل گياهان و حيوانات به طور غريزي اسباب کمال خويش را فراهم مي کنند. قواي شهواني و غضبي انسان نيز هر يک به کمال خاص خود آگاهي اجمالي دارند. قوه شهوي ادراک لذات حسي را کمال خود مي شناسد و قوه غضبي از قهر و غلبه بر ديگران لذت مي برد و آن را کمال خويش مي داند. به عبارت ديگر هر يک از اين قوه کمالي واقعي دارند که در مورد انسان نيز چنين است؛ ما بسياري از چيزها را دوست داريم ولي اين چيزها وقتي براي ما مطلوب است که خود ما باشيم که از آن ها لذت ببريم. اگر خودمان نباشيم چه لذتي از آن ها براي ما حاصل مي شود؟ بنابر اين، حيات، سلامتي و تکامل وجود از هر چيزي مطلوب تر است. لذا، مي بينيم که اگر به کسي توهين کنند، که مثلاً، «فهم نداري» يا «شعور نداري» يا مانند آن، گاهي چنان دچار ناراحتي مي شودکه ممکن است براي مقابله با اين حرف، جنگ به پا کند و خون ها بريزد. اين به دليل آن است که انسان کمال خود را دوست دارد. بنابر اين، اگر در مقام اثبات، کسي به او بگويد که «کمال نداري» ناراحت مي شود. حتي اگر به جاهلي بگويند که «علم نداري» ناراحت مي شود، با اين که خودش هم مي داند که جاهل است؛ ولي از اين که نقص او ظهور پيدا کند رنج مي برد؛ زيرا فطرتا نقص براي انسان نا مطلوب است و از آن تنفر دارد. | == مفهوم لذتگرایی == | ||
یکی از اصول اخلاقی که با بیشترین شهرت و گستردگی مورد اعتقاد واقع شده است، لذتگرایی است؛ لذتگرایی یعنی این اصل که چیزی به جز لذت خوب نیست.مراد از لذتگرایی این است که لذت تنها خوبی به عنوان غایت است؛<sup>[۱]</sup> | |||
این که لذت در کنار دیگر اشیا به عنوان غایت خوب مطرح است نمیتوان لذتگرایی دانست.باز این نظر که اشیائی هستند که، به عنوان وسیله خوب هستند، منافی با لذتگرایی نیست.بنابراین شاخصی که تفکری را در زمره لذتگرایان قرار میدهد این است که «لذت، تنها خوب به عنوان غایت یا خوب فی نفسه است». به این معنا که تنها خوبی که انسانها باید به منزله غایات کردارهای خویش برگزینند، لذت است. | |||
لذتگرایی بر آن است که لذت بردن فاعل عمل ارزش ذاتی دارد، و به عبارت دیگر سعادت عبارت است از برخورداری هرچه بیشتر فرد از لذت.استدلال پیروان این مکتب اخلاقی برای اثبات ارزش ذاتی لذت این است که انسان طبیعتاً طالب لذت است و از رنج و درد میگریزد.برای هر فرد خوشی و لذت خود او مطلوب است و هیچ کس رنج و ناراحتی خود را نمیخواهد.بر این پایه ارزش ذاتی و منشأ مطلوبیت لذت خود فرد است.در نتیجه کاری که برای فاعل اخلاقی لذتبخش باشد ارزش غیری مثبت دارد و باید صورت گیرد و کاری که برای فاعل وی رنجآور است ارزش غیری منفی دارد و نباید انجام گیرد.<sup>[۲]</sup> | |||
انسان براي انجام هر عملي نيازمند آگاهي و انگيزه است آگاهي انسان مراتب مختلفي دارد. مراتب نازل آگاهي در گياهان و حيوانات نيز وجود دارد هر موجودي به استعدادهاي دروني خود و کمال آن ها آگاهي اجمالي يا تفصيلي دارد به همين دليل گياهان و حيوانات به طور غريزي اسباب کمال خويش را فراهم مي کنند. قواي شهواني و غضبي انسان نيز هر يک به کمال خاص خود آگاهي اجمالي دارند. | |||
قوه شهوي ادراک لذات حسي را کمال خود مي شناسد و قوه غضبي از قهر و غلبه بر ديگران لذت مي برد و آن را کمال خويش مي داند. به عبارت ديگر هر يک از اين قوه کمالي واقعي دارند که در مورد انسان نيز چنين است؛ ما بسياري از چيزها را دوست داريم ولي اين چيزها وقتي براي ما مطلوب است که خود ما باشيم که از آن ها لذت ببريم. اگر خودمان نباشيم چه لذتي از آن ها براي ما حاصل مي شود؟ بنابر اين، حيات، سلامتي و تکامل وجود از هر چيزي مطلوب تر است. لذا، مي بينيم که اگر به کسي توهين کنند، که مثلاً، «فهم نداري» يا «شعور نداري» يا مانند آن، گاهي چنان دچار ناراحتي مي شودکه ممکن است براي مقابله با اين حرف، جنگ به پا کند و خون ها بريزد. اين به دليل آن است که انسان کمال خود را دوست دارد. بنابر اين، اگر در مقام اثبات، کسي به او بگويد که «کمال نداري» ناراحت مي شود. حتي اگر به جاهلي بگويند که «علم نداري» ناراحت مي شود، با اين که خودش هم مي داند که جاهل است؛ ولي از اين که نقص او ظهور پيدا کند رنج مي برد؛ زيرا فطرتا نقص براي انسان نا مطلوب است و از آن تنفر دارد. | |||
نظریات و دیدگاههای لذتگرایانه از جملة كهنترین، و در عین حال، جذابترین و عامهپسندترین، دیدگاهها درباره منشأ ارزش اخلاقی هستند. عموم لذتگرایان، كه طیف وسیع و گستردهای را شامل میشوند، بر این باورند كه یگانه معیاری كه میتوان با آن ارزش افعال آدمی را محاسبه كرد، لذت است. به عبارت دیگر، لذتگرایی اخلاقی مدعی است كه فقط حالات خوشایند یا ناخوشایند نفس را میتوان دارای مطلوبیت یا نامطلوبیت ذاتی دانست.بنابراین، اصل بنیادین لذتگرایی را میتوان چنین صورتبندی كرد كه «عمل و رفتار درست عملی است كه دست كم به اندازه هر بدیل دیگری غلبة لذت بر الم را در پی داشته باشد.<ref>فلسفة اخلاق، ویلیام كی. فرانكنا، ترجمة هادی صادقی، (قم: طه،۱۳۷۶)، ص۱۷۹.</ref> | نظریات و دیدگاههای لذتگرایانه از جملة كهنترین، و در عین حال، جذابترین و عامهپسندترین، دیدگاهها درباره منشأ ارزش اخلاقی هستند. عموم لذتگرایان، كه طیف وسیع و گستردهای را شامل میشوند، بر این باورند كه یگانه معیاری كه میتوان با آن ارزش افعال آدمی را محاسبه كرد، لذت است. به عبارت دیگر، لذتگرایی اخلاقی مدعی است كه فقط حالات خوشایند یا ناخوشایند نفس را میتوان دارای مطلوبیت یا نامطلوبیت ذاتی دانست.بنابراین، اصل بنیادین لذتگرایی را میتوان چنین صورتبندی كرد كه «عمل و رفتار درست عملی است كه دست كم به اندازه هر بدیل دیگری غلبة لذت بر الم را در پی داشته باشد.<ref>فلسفة اخلاق، ویلیام كی. فرانكنا، ترجمة هادی صادقی، (قم: طه،۱۳۷۶)، ص۱۷۹.</ref> |