پرش به محتوا

معنای اسطوره در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۳: خط ۱۳:
واژه اسطوره در قرآن نیامده است؛ اما واژه اساطیر که جمع اسطوره می‌باشد، ۹ بار در قرآن و همه جا به صورت تركيب «اساطير الاوّلين» به كار رفته است.<ref>سوره بقره، آیه۲۵. سوره انفال، آیه۳۱. سوره نحل، آیه۲۴. سوه مومنون، آیه۸۳. سوره فرقان، آیه۵. سوره نمل، آیه۶۸. سوره احقاف، آیه۱۷. سوره قلم، آیه۱۵. سوره مطففین، آیه۱۳.</ref>
واژه اسطوره در قرآن نیامده است؛ اما واژه اساطیر که جمع اسطوره می‌باشد، ۹ بار در قرآن و همه جا به صورت تركيب «اساطير الاوّلين» به كار رفته است.<ref>سوره بقره، آیه۲۵. سوره انفال، آیه۳۱. سوره نحل، آیه۲۴. سوه مومنون، آیه۸۳. سوره فرقان، آیه۵. سوره نمل، آیه۶۸. سوره احقاف، آیه۱۷. سوره قلم، آیه۱۵. سوره مطففین، آیه۱۳.</ref>


نسبت دادن اساطير به قرآن، در آغاز به وسيله نَضْربن حارِث و به دنبال او از سوى ديگر مشركان مطرح گرديد.<ref>جامع‏البيان، مج ۱۰، ج۱۸، ص۲۴۱؛ كشف‏الاسرار، ج۳، ص۳۲۶؛ مجمع البيان، ج۴، ص۴۴۲.</ref> وی از راه معاشرت با يهود و نصارا نسبت به سخنان مسجّع كاهنان و تلاوت انجيل و عبادت نصرانيان آگاه بود؛ ازاين‏رو هنگامى كه آيات قرآن را شنيد و ركوع و سجود پيامبر(ص) را ديد، گفت: اين سخنان را شنيده‏ايم و اگر بخواهيم مى‏توانيم همانند آن را بگوييم.<ref>جامع البيان، مج ۶، ج۹، ص۳۰۵.</ref>  
نسبت دادن اساطير به قرآن، در آغاز به وسيله نَضْربن حارِث و به دنبال او از سوى ديگر مشركان مطرح گرديد.<ref>طبری، محمد بن جریر، جامع ‏البيان، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۹، ص۱۵۲. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فی تفسیر القرآن، تهران، فراهانى، چاپ اول، ج۱۶، ص۱۸۱.</ref> وی از راه معاشرت با يهود و نصارا نسبت به سخنان آنها آگاه بود؛ ازاين‏رو هنگامى كه آيات قرآن را شنيد و ركوع و سجود پيامبر(ص) را ديد، گفت: اين سخنان را شنيده‏‌ايم و اگر بخواهيم مى‏‌توانيم همانند آن را بگوييم.<ref>طبری، محمد بن جریر، جامع ‏البيان، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۹، ص۱۵۲.</ref>  


هنگامى كه رسول خدا(ص) براى هدايت مردمان از خدا و سرنوشت اقوام گذشته و گرفتار شدن آنان به عذاب الهى سخن مى‌گفت، پس از رفتن آن حضرت، نضربن حارث بر جاى او نشسته، و مى‌‏گفت: اى جماعت قريش! به خدا من خوش سخن‏‌تر از او هستم. بياييد تا سخنانى زيباتر از سخنان او به شما بگويم؛ و آن‏گاه پس از حكايت سرگذشت پادشاهان ايران و رستم و اسفنديار مى‌‏گفت: با اين‏كه محمد(ص) خوش سخن‏‌تر از من نيست، من ادعاى نبوت نمى‏‌كنم مستند شود. گروهى از سران شرك مانند ابوسفيان، عتبه، شيبه، ابوجهل، وليدبن مغيره بر رسول خدا(ص) گرد آمده، به آياتى كه تلاوت مى‏‌كرد، گوش فرا دادند، آن‏گاه از نضربن حارث درباره سخنان پيامبر(ص) پرسيدند. او گفت: سوگند به كسى كه آن [كعبه‏] را خانه خود قرار داد، نمى‌‏دانم چه مى‏‌گويد! من فقط حركت لب‏‌هايش را مى‌‏بينم. چيزى جز اساطير الاولين نمى‏‌گويد؛ همانند سخنانى كه من از اعصار و قرون گذشته براى شما مى‌‏گفتم.<ref>مركز فرهنگ و معارف قرآن، دايره المعارف قرآن كريم، قم، بوستان كتاب قم، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۶۲۰.</ref>
هنگامى كه رسول خدا(ص) براى هدايت مردمان از خدا و سرنوشت اقوام گذشته و گرفتار شدن آنان به عذاب الهى سخن مى‌گفت، پس از رفتن آن حضرت، نضربن حارث بر جاى او نشسته، و مى‌‏گفت: اى جماعت قريش! به خدا من خوش سخن‏‌تر از او هستم. بياييد تا سخنانى زيباتر از سخنان او به شما بگويم؛ و آن‏گاه پس از حكايت سرگذشت پادشاهان ايران و رستم و اسفنديار مى‌‏گفت: با اين‏كه محمد(ص) خوش سخن‏‌تر از من نيست، من ادعاى نبوت نمى‏‌كنم مستند شود. گروهى از سران شرك مانند ابوسفيان، عتبه، شيبه، ابوجهل، وليدبن مغيره بر رسول خدا(ص) گرد آمده، به آياتى كه تلاوت مى‏‌كرد، گوش فرا دادند، آن‏گاه از نضربن حارث درباره سخنان پيامبر(ص) پرسيدند. او گفت: سوگند به كسى كه آن [كعبه‏] را خانه خود قرار داد، نمى‌‏دانم چه مى‏‌گويد! من فقط حركت لب‏‌هايش را مى‌‏بينم. چيزى جز اساطير الاولين نمى‏‌گويد؛ همانند سخنانى كه من از اعصار و قرون گذشته براى شما مى‌‏گفتم.<ref>مركز فرهنگ و معارف قرآن، دايره المعارف قرآن كريم، قم، بوستان كتاب قم، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۶۲۰.</ref>
۲٬۲۴۴

ویرایش