پرش به محتوا

عرضه حدیث به معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}


خط ۶: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
از آنجا که افراد سود جو پیدا می‌شدند و مطالبی را به اسم اسلام به دیگران می‌گفتند، بحث عرضه روایات و نوشته‌ها بر معصومین و علمای بزرگ پیش آمد. یعنی نوشته‌هایی به امام معصوم یا علما نشان می‌دادند تا از درستی آن مطمئن شوند و این یکی دیگر از شیوه‌هایی بود که برای تشخیص درستی و نادرستی روایات به کار می‌رفت که این هم باز به دستور ائمه اطهار(ع) بود چنانچه امام باقر(ع) می‌فرمود: هر کس گفته خود را {احادیثی که شنیده} به ما نشان دهد، سلامت می‌ماند.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۳۰، باب ۱۰، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۹ ه‍. ق.</ref>
عرضه [[حدیث]] یعنی نوشته‌هایی به [[امام معصوم]] یا [[علما]] نشان داده می‌شد تا از درستی آن مطمئن شوند. یکی از شیوه‌ها برای تشخیص درستی و نادرستی روایات این عمل بوده است. عرضه حدیث به دستور [[ائمه]](ع) بوده چنانچه [[امام باقر]](ع) می‌فرموند: هر کس گفته خود را {احادیثی که شنیده} به ما نشان دهد، سلامت می‌ماند.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۳۰، باب ۱۰، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۹ ه‍. ق.</ref> این عمل به دلیل وجود افراد سودجو یی که مطالبی را به اسم [[اسلام]] و در قالب سخنان [[پیامبر]] و معصومین به دیگران به مردم می‌گفتند، بحث عرضه روایات و نوشته‌ها بر معصومین و علمای بزرگ پیش آمد.


این نشان دادن‌ها توسط افراد مختلف به یکایک ائمه در تاریخ ثبت شده است که برای اختصار به چند نمونه اشاره می‌شود:
== پیدایش عرضه حدیث ==


۱. عرضه بر امیر المؤمنین(ع): یکی از صحابه پیامبر(ص) به نام ابو الطفیل عامر بن واثله روایات و نوشته‌هایش را بر امیر المؤمنین(ع) نشان داد و آن حضرت درستی آنها را تأیید کرد.<ref>کشی، محمد، رجال الکشی، ص۹۴، مشهد، دانشگاه.</ref>
عرضه حدیث توسط افراد مختلف به یکایک ائمه در تاریخ ثبت شده است؛


۲. عرضه بر امام کاظم(ع): اسحاق بن عمار روایاتی را که به امام صادق(ع) منسوب بود جمع‌آوری کرده و پیش امام کاظم(ع) آورد و آن حضرت علاوه بر درستی آن، توضیح بیشتری را در مورد روایات دادند.<ref>کلینی، محمد، کافی، ج۵، ص۴۲۸، حدیث ۱۰، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ه‍. ش.</ref>
* عرضه بر [[امیرالمؤمنین]](ع): یکی از [[صحابه]] پیامبر(ص) به نام ابو الطفیل عامر بن واثله روایات و نوشته‌هایش را بر امیرالمؤمنین(ع) نشان داد و آن حضرت درستی آنها را تأیید کرد.<ref>کشی، محمد، رجال الکشی، ص۹۴، مشهد، دانشگاه.</ref>


۳. عرضه بر امام عصر توسط نواب: در عصر غیبت صغری از طریق نائبان خاص امام عصر ارواحنا له الفداء، احادیث به آن حضرت نشان داده می‌شد و درستی یا نادرستی آن مورد تأیید امام زمان ارواحنا له الفداء قرار می‌گرفت.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۳۴۳، حدیث ۱، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ ه‍. ق.</ref>
* عرضه بر [[امام کاظم]](ع): اسحاق بن عمار روایاتی را که به [[امام صادق]](ع) منسوب بود جمع‌آوری کرده و پیش امام کاظم(ع) آورد و آن حضرت علاوه بر درستی آن، توضیح بیشتری را در مورد روایات دادند.<ref>کلینی، محمد، کافی، ج۵، ص۴۲۸، حدیث ۱۰، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ه‍. ش.</ref>


عصر غیبت کبری: در عصر غیبت کبری نیز این شیوه استمرار داشت که شیعیان از ائمه اطهار(ع) یادگرفته بودند چنانچه می‌بینیم حسین بن روح نوبختی نائب سوم امام عصر نوشته‌هایی را برای علمای قم می‌فرستاد و از آنها نیز می‌خواست.<ref>شیخ طوسی، محمد، الغیبه الطوسی، ص۳۹۰، قم، مؤسسه معارف اسلامی، ۱۴۱۱ ه‍. ق.</ref>
* عرضه بر [[امام عصر]] توسط [[نواب]]: در عصر [[غیبت صغری]] از طریق نائبان خاص امام عصر، احادیث به آن حضرت نشان داده می‌شد و درستی یا نادرستی آن مورد تأیید ایشان قرار می‌گرفت.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۳۴۳، حدیث ۱، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴ ه‍. ق.</ref>


راه کار دیگر برای حفظ احادیث، پایه‌گذاری اجازه حدیث بود که علمای بزرگ بعد از تربیت شاگردان برجسته و با تقوی به آنها اجازه می‌دادند تا روایاتی که از استادشان شنیده‌اند به دیگران نقل کنند و این کار هم باعث می‌شد که سلسله اسناد در روایت می‌آمد که موقع نقل می‌گفت از استادم شنیدم که او نیز از فلان تا می‌رسید به معصومین و از سویی فقط به افراد صلاحیت دار علمی و دینی این اجازه داده می‌شد و این کار جلوی انحرافات و سوء استفاده‌ها را می‌گرفت.<ref>فصلنامه علمی تخصصی علوم حدیث، ش ۱۱، بهار ۱۳۷۸ ه‍. ش، نویسنده مقاله: ابو الفضل حافظیان، ص۱۳۳.</ref>
* عصر غیبت کبری؛ در این دوره نیز این شیوه استمرار داشت. حسین بن روح نوبختی نائب سوم امام عصر نوشته‌هایی را برای علمای قم می‌فرستاد و علما در دوران غیبت کبری با توجه به شناخت روایت صحت روایت را تایید می‌کردند.<ref>شیخ طوسی، محمد، الغیبه الطوسی، ص۳۹۰، قم، مؤسسه معارف اسلامی، ۱۴۱۱ ه‍. ق.</ref>
 
راه‌کار دیگر برای حفظ احادیث، پایه‌گذاری اجازه حدیث بود. علمای بزرگ پس از تربیت شاگردان برجسته و با تقوی به آنها اجازه می‌دادند تا روایاتی که از استادشان شنیده‌اند برای دیگران نقل کنند. این کار نیز باعث می‌شد که سلسله اسناد در روایت می‌آمد که موقع نقل بیان می‌شد از استادم شنیدم که او نیز از فلان تا می‌رسید به معصوم و از سویی فقط به افراد صلاحیت‌دار علمی و دینی این اجازه داده می‌شد. این روش جلوی انحراف‌ها و سوء استفاده‌ها را می‌گرفت.<ref>فصلنامه علمی تخصصی علوم حدیث، ش ۱۱، بهار ۱۳۷۸ ه‍. ش، نویسنده مقاله: ابو الفضل حافظیان، ص۱۳۳.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر ==
== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر ==
۱. جامع الرواه، محمد بن علی اردبیلی، قم، مکتبه مرعشی نجفی، ۱۴۰۳ ه‍. ق.
* جامع الرواه، محمد بن علی اردبیلی، قم، مکتبه مرعشی نجفی، ۱۴۰۳ ه‍. ق.


۲. رجال العلامه، حسن بن یوسف معروف به علامه.
* رجال العلامه، حسن بن یوسف معروف به علامه.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


خط ۳۷: خط ۳۸:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه = -
  | تیترها =
  | تیترها = شد
  | ویرایش =
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =
  | ناوبری =
۱٬۴۰۷

ویرایش