automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۱۰۵
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
== معنای شفاعت == | == معنای شفاعت == | ||
اهل لغت، شفاعت را از شفع میدانند به معنای جفت. منضم کردن و جفت کردن چیزی به چیز دیگر. خلاف وتر که به معنای فرد است. شفاعت در لسان عامه به این گفته میشود که شخص شفیع از موقعیت و شخصیت و نفوذ خود استفاده کرده و نظر شخص صاحب قدرتی را در مورد مجازات زیردستان خود عوض کند.<ref>تفسیر نمونه، جلد۱، | اهل لغت، شفاعت را از شفع میدانند به معنای جفت. منضم کردن و جفت کردن چیزی به چیز دیگر. خلاف وتر که به معنای فرد است. شفاعت در لسان عامه به این گفته میشود که شخص شفیع از موقعیت و شخصیت و نفوذ خود استفاده کرده و نظر شخص صاحب قدرتی را در مورد مجازات زیردستان خود عوض کند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد۱، ص ۲۲۴.</ref> | ||
== نگاه قرآن به موضوع شفاعت == | == نگاه قرآن به موضوع شفاعت == | ||
شفاعت با مشتقات خود، سی و یک مرتبه در قرآن تکرار شده است و فقط در یک مورد معنای اصطلاحی خود را ندارد که به معنای زوج آمده است. در دوازده آیه، مورد مستقیم خطاب به کفار است. در سه مورد از قول کفار نقل میکند. در پنج مورد، خطاب عام است که تلویحاً به کفار توجه دارد یا درباره معاد صحبت میکند. در چهار مورد از خداوند صحبت میکند و تنها در یک مورد مؤمنان خطاب قرار میگیرند که درباره معاد است. شفاعت در قرآن، سه بار با کلمه «ولی» (سرپرست و یاور)، یک بار با «حمیم» (دوست)، و یک بار با «خُلة» (دوست) آمده است. | شفاعت با مشتقات خود، سی و یک مرتبه در قرآن تکرار شده است و فقط در یک مورد معنای اصطلاحی خود را ندارد که به معنای زوج آمده است. در دوازده آیه، مورد مستقیم خطاب به کفار است. در سه مورد از قول کفار نقل میکند. در پنج مورد، خطاب عام است که تلویحاً به کفار توجه دارد یا درباره معاد صحبت میکند. در چهار مورد از خداوند صحبت میکند و تنها در یک مورد مؤمنان خطاب قرار میگیرند که درباره معاد است. شفاعت در قرآن، سه بار با کلمه «ولی» (سرپرست و یاور)، یک بار با «حمیم» (دوست)، و یک بار با «خُلة» (دوست) آمده است. | ||
برخی با توجه با آیاتی که شفاعت را رد میکنند میگویند: «با باز بودن راه شفاعت آئین و شریعت در نظر عامه سست میشود و احکام دگرگون میگردد و این بر خلاف حکمت بعثت پیمبران و تشریع شرایع است بلکه منشأ اختلال نظم و ترویج گناه میگردد چنانکه در بعضی از امم که به این آرزوها مغرورند دیده میشود و چه بسا اینگونه مغروران از مردمی که دین بر آنها حاکم نیست و تنها قوانین و و جدان بر آنها حکومت میکند گناه و قانونشکنیشان بیشتر میگردد زیرا اینها به امید و اتکاء بشفاعت شافعین سد وجدان را مانند حدود دین درهم میشکنند و به هر گناهی خود را میآلایند و از هر اقدام بخیر و توجه بصلاح و اصلاحی وامانده میگردند. از سوی دیگر ناامیدی و یأس، مجرم و گناهکار را بیشتر بجرم و گناه میآلاید و از توجه بخیر بازمیدارد و بر شقاوتش میافزاید، گر چه در توبه بروی همه باز است، ولی توبه که برگشت و تحول و انقلاب کامل است برای همه یکباره آسان نیست مگر آنکه امید به دستگیری و کشش حق و نمایندگان او آهسته آهسته گناهکار را مستعد توبه گرداند، و در میان بیم و امید او را از یأس و تسلیم به شر و غرور و سرکشی بر خیر، بدارد، پس اصل شفاعت محدود، و نوید بآن از اصول خیر و رحمت و تربیت است.»<ref>پرتوی از قرآن، ج۱، ص۱۵۰</ref> | برخی با توجه با آیاتی که شفاعت را رد میکنند میگویند: «با باز بودن راه شفاعت آئین و شریعت در نظر عامه سست میشود و احکام دگرگون میگردد و این بر خلاف حکمت بعثت پیمبران و تشریع شرایع است بلکه منشأ اختلال نظم و ترویج گناه میگردد چنانکه در بعضی از امم که به این آرزوها مغرورند دیده میشود و چه بسا اینگونه مغروران از مردمی که دین بر آنها حاکم نیست و تنها قوانین و و جدان بر آنها حکومت میکند گناه و قانونشکنیشان بیشتر میگردد زیرا اینها به امید و اتکاء بشفاعت شافعین سد وجدان را مانند حدود دین درهم میشکنند و به هر گناهی خود را میآلایند و از هر اقدام بخیر و توجه بصلاح و اصلاحی وامانده میگردند. از سوی دیگر ناامیدی و یأس، مجرم و گناهکار را بیشتر بجرم و گناه میآلاید و از توجه بخیر بازمیدارد و بر شقاوتش میافزاید، گر چه در توبه بروی همه باز است، ولی توبه که برگشت و تحول و انقلاب کامل است برای همه یکباره آسان نیست مگر آنکه امید به دستگیری و کشش حق و نمایندگان او آهسته آهسته گناهکار را مستعد توبه گرداند، و در میان بیم و امید او را از یأس و تسلیم به شر و غرور و سرکشی بر خیر، بدارد، پس اصل شفاعت محدود، و نوید بآن از اصول خیر و رحمت و تربیت است.»<ref>طالقانی، محمود، پرتوی از قرآن، ج۱، ص۱۵۰.</ref> | ||
=== شفاعت منحصر به خداوند === | === شفاعت منحصر به خداوند === | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
=== شفیع در نگاه بتپرستان === | === شفیع در نگاه بتپرستان === | ||
بتپرستان و مشرکین بتها را شفیع خودشان میپنداشتند و اذعان داشتند که این بتها در روز قیامت شفیع آنان خواهد شد. در واقع اعتقاد به شفاعت بتها یکی از انگیزههای بتپرستی بود.<ref>تفسیر نمونه، جلد۸، | بتپرستان و مشرکین بتها را شفیع خودشان میپنداشتند و اذعان داشتند که این بتها در روز قیامت شفیع آنان خواهد شد. در واقع اعتقاد به شفاعت بتها یکی از انگیزههای بتپرستی بود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد۸، ص۲۵۰.</ref> | ||
{{قرآن|وَیَقُولُونَ هَـٰؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللَّـهِ|ترجمه=و میگویند: «اینها نزد خدا شفاعتگران ما هستند.»|سوره=یونس|آیه=۱۸}} | {{قرآن|وَیَقُولُونَ هَـٰؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللَّـهِ|ترجمه=و میگویند: «اینها نزد خدا شفاعتگران ما هستند.»|سوره=یونس|آیه=۱۸}} | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
نُه آیه در قرآن وجود دارد که شفاعت را منوط به اذن خداوند میداند: | نُه آیه در قرآن وجود دارد که شفاعت را منوط به اذن خداوند میداند: | ||
مفسرین با تمسک به این آیات، اصل را بر وجود شفاعت گذاشتهاند و وجود شفیع را از بدیهیات دین گرفتهاند. «شفاعت» در معنی صحیحش برای حفظ همین تعادل است، و وسیلهای است برای بازگشت گناهکاران و آلودگان، و در معنی غلط و نادرستش موجب تشویق و جرات بر گناه است.»<ref>تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۲۳</ref> | مفسرین با تمسک به این آیات، اصل را بر وجود شفاعت گذاشتهاند و وجود شفیع را از بدیهیات دین گرفتهاند. «شفاعت» در معنی صحیحش برای حفظ همین تعادل است، و وسیلهای است برای بازگشت گناهکاران و آلودگان، و در معنی غلط و نادرستش موجب تشویق و جرات بر گناه است.»<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۲۳.</ref> | ||
{{قرآن|مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ|ترجمه=کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟|سوره=بقره|آیه=۲۵۵}} | {{قرآن|مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ|ترجمه=کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟|سوره=بقره|آیه=۲۵۵}} |