سکر در عرفان: تفاوت میان نسخه‌ها

۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:


== تعریف و ویژگی‌ها ==
== تعریف و ویژگی‌ها ==
سُکر به معنای مستی است؛ اما در اصطلاح عرفا معنایی استعاری از آن مراد شده است. برخی سُکر را عبارت از ترک قیود ظاهری و باطنی و توجه به حق معنا کرده‌اند.<ref>سجادی، سید جعفر، فرهنگ لغات و اصطلاحات عرفانی، تهران، کتابخانهٔ طهوری، ۱۳۷۰ش، ص۴۶۸.</ref> از نظر عرفا، هنگامی که عشق و محبت به آخرین درجه برسد، بر قوای حیوانی و انسانی چیره می‌شود. در آن زمان حالت سکر و حیرت پدید می‌آید و سالک را مبهوت و سرگردان می‌کند. محمد بن یحیی لاهیجی، صوفی قرن نهم قمری، معتقد است که سکرْ حیرت است که از مشاهدهٔ جمال محبوب دست می‌دهد. گفته شده که مرحلهٔ بیخودی را مرحلهٔ سکر می‌گویند که در آن سالک نه در بند دین است و نه عقل و نه تقوی و نه ادراک و در مقام فنا و نیستی محو شده و از شراب طهور مست و حیران شده و سر به‌ خاک مذلت و نیستی نهاده است.<ref>سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، تهران، کومش، بی‌تا، ج۲، ص۱۰۰۷.</ref>  
سُکر به معنای مستی است؛ اما در اصطلاح عرفا معنایی استعاری از آن مراد شده است. برخی سُکر را عبارت از ترک قیود ظاهری و باطنی و توجه به حق معنا کرده‌اند.<ref>سجادی، سید جعفر، فرهنگ لغات و اصطلاحات عرفانی، تهران، کتابخانهٔ طهوری، ۱۳۷۰ش، ص۴۶۸.</ref> از نظر عرفا، هنگامی که عشق و محبت به آخرین درجه برسد، بر قوای حیوانی و انسانی چیره می‌شود. در آن زمان حالت سکر و حیرت پدید می‌آید و سالک را مبهوت و سرگردان می‌کند. محمد بن یحیی لاهیجی، صوفی قرن نهم قمری، معتقد است که سکرْ حیرت است که از مشاهدهٔ جمال محبوب دست می‌دهد. گفته شده که مرحلهٔ بیخودی را مرحلهٔ سکر می‌گویند که در آن سالک نه در بند دین است و نه عقل و نه تقوی و نه ادراک و در مقام فنا و نیستی محو شده و از شراب طهور مست و حیران شده و سر به‌ خاک مذلت و نیستی نهاده است.<ref>سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، تهران، کومش، بی‌تا، ج۲، ص۱۰۰۷.</ref>  


[[تصوف]] در دوره‌ای از نظر مشرب در دو مکتب عمده، یعنی مکتب خراسان (اهل سُکْر) و بغداد (اهل صَحْو)، خلاصه می‌شده است.<ref name=":0">ملازاده، محمدهانی، «حَلّاج، حسین بن منصور»، دانشنامهٔ جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۸۸، ج۱۳، ذیل مدخل.</ref> برخی بزرگانِ اهلِ معنا، که در عرفان کاملاً بر حفظ شریعت مقید هستند، می‌گویند شَطَحیاتی (حالات و سخنان خلاف ظواهر شریعت) که از حالت سُکر برای برخی سالکان طریقت پیش می‌آید در واقع از نقص در سلوک آنها ناشی می‌شود؛ یعنی، چون سلوک آنها کامل نیست، شطح می‌گویند و اگر سلوکشان کامل باشد، هرگز این‌گونه سخن نمی‌گویند و در مقام باطن ظواهر را کاملاً حفظ می‌کنند.<ref>موسوی خمینی، سید روح‌الله، مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، تهران، نشر پیام آزادی، ۱۳۶۰ ش، ص۲۰۷.</ref>
[[تصوف]] در دوره‌ای از نظر مشرب در دو مکتب عمده، یعنی مکتب خراسان (اهل سُکْر) و بغداد (اهل صَحْو)، خلاصه می‌شده است.<ref name=":0">ملازاده، محمدهانی، «حَلّاج، حسین بن منصور»، دانشنامهٔ جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۸۸، ج۱۳، ذیل مدخل.</ref> برخی بزرگانِ اهلِ معنا، که در عرفان کاملاً بر حفظ شریعت مقید هستند، می‌گویند شَطَحیاتی (حالات و سخنان خلاف ظواهر شریعت) که از حالت سُکر برای برخی سالکان طریقت پیش می‌آید در واقع از نقص در سلوک آنها ناشی می‌شود؛ یعنی، چون سلوک آنها کامل نیست، شطح می‌گویند و اگر سلوکشان کامل باشد، هرگز این‌گونه سخن نمی‌گویند و در مقام باطن ظواهر را کاملاً حفظ می‌کنند.<ref>موسوی خمینی، سید روح‌الله، مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، تهران، نشر پیام آزادی، ۱۳۶۰ ش، ص۲۰۷.</ref>
۶٬۷۱۶

ویرایش