پرش به محتوا

سکر در عرفان: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۴۳۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ فوریهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:


هنگامى كه عشق و محبت بآخرين درجه برسد و بر قواى حيوانى و انسانى چيره گردد حالت بهت و سكر و حيرت پديد آيد و سالك را مبهوت و متحير و سرگردان ميكند. لاهيجى گويد: سكر حيرت و دهش و وله و هيمان است كه از مشاهده جمال محبوب دست ميدهد. و گفته شده است كه: مرحله بيخودى را مرحله سكر گويند كه در آن مرحله سالك را نه دين است و نه عقل و نه تقوى و نه ادراك و در مقام فنا و نيستى محو گشته و از شراب طهور مست و حيران و سر بخاك مذلت و نيستى نهاده.  در شرح باباطاهر است كه سكر حقيقى آنست كه سالك در فنا مقام گيرد.<ref>سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى،‌ كومش‌، بی‌تا، بی‌جا، ج۲، ص۱۰۰۷.</ref>
هنگامى كه عشق و محبت بآخرين درجه برسد و بر قواى حيوانى و انسانى چيره گردد حالت بهت و سكر و حيرت پديد آيد و سالك را مبهوت و متحير و سرگردان ميكند. لاهيجى گويد: سكر حيرت و دهش و وله و هيمان است كه از مشاهده جمال محبوب دست ميدهد. و گفته شده است كه: مرحله بيخودى را مرحله سكر گويند كه در آن مرحله سالك را نه دين است و نه عقل و نه تقوى و نه ادراك و در مقام فنا و نيستى محو گشته و از شراب طهور مست و حيران و سر بخاك مذلت و نيستى نهاده.  در شرح باباطاهر است كه سكر حقيقى آنست كه سالك در فنا مقام گيرد.<ref>سجادی، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى،‌ كومش‌، بی‌تا، بی‌جا، ج۲، ص۱۰۰۷.</ref>
روش بایزید بسطامی «سُكر» (مستى) ناشى از دوستى و غلبه حق بر باطن سالك بود. وى با روش جنيد كه معتقد به «صحو» (هوشيارى) بود مخالفت مى‌ورزيد. اساس اين مكتب بر اين استوار است كه مستى والاتر از هوشيارى است؛ زيرا مستى خودخواهى آدمى را از ميان مى‌برد، و انسان را به فنا مى‌كشاند. حال سكر و غلبه بايزيد را در بسيارى از حكايت منسوب به وى به ويژه «شطحيات» او مى‌توان به روشنى يافت. از مناجات اوست كه: «بار خدايا كِىْ ميان من و تو منى و تويى بود، منى از ميان بردار تا منيّت من بتو باشد، تا من هيچ نباشم.».<ref>حسینی، عرفان اسلامى، ص۹۹.</ref>
روش جنید در سلوك برخلاف روش بايزيد تكيه بر صحو بود كه توفيق تأليف ميان شريعت و طريقت و جمع بين ظاهر و باطن است. عطار درباره روش وى گويد: بيشتر مشايخ بغداد در عصر او و بعد از وى مذهب او داشتند و طريق او طريق صحو است بخلاف طيفوريان كه اصحاب بايزيداند.<ref>حسینی، عرفان اسلامى، ص۹۹.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
۱۵٬۱۲۵

ویرایش