پرش به محتوا

نقد دیدگاه مصطفی ملکیان درباره ایمان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:


=== '''مقدمهٔ دوم''': ایمان مطلق‌انگارانه و تجربه‌باورانه  ===
=== '''مقدمهٔ دوم''': ایمان مطلق‌انگارانه و تجربه‌باورانه  ===
ویلیام جیمز (۱۸۴۲ –۱۹۱۰م)،روان‌شناس و فیلسوف امریکایی، معتقد است انسان‌ها دو گونه‌اند؛ انسان‌های مطلق‌انگار که معتقداند برای انسان امکان دسترسی به حقیقت وجود دارد و هر وقت به حقیقت دسترسی پیدا کرد، از این که به حقیقت دست یافته است باخبر می‌شود؛ «تجربه باور» که همانند دسته قبل به امکان دسترسی به حقیقت معتقدند اما آن‌گاه که به حقیقت دسترسی پیدا کردند، باخبر نمی‌شوند. ایمان، برای هر دو دسته ممکن است.<ref>ملکیان، «دویدن در پی آواز حقیقت»، کیان، ش۵۲، ص۲۳.</ref>
ویلیام جیمز (۱۸۴۲ –۱۹۱۰م)،روان‌شناس و فیلسوف امریکایی، معتقد است انسان‌ها دو گونه‌اند:
 
* انسان‌های مطلق‌انگار که معتقدند برای انسان امکان دسترسی به حقیقت وجود دارد و هر وقت به حقیقت دسترسی پیدا کرد، از این که به حقیقت دست یافته است باخبر می‌شود؛  
* انسان‌های تجربه‌باور که، همانند دسته قبل، به امکان دسترسی به حقیقت معتقدند اما زمانی که به حقیقت دسترسی پیدا کردند، باخبر نمی‌شوند. ایمان، برای هر دو دسته ممکن است.<ref>ملکیان، «دویدن در پی آواز حقیقت»، کیان، ش۵۲، ص۲۳.</ref>


=== '''مقدمهٔ سوم''': ایمان و عقیده ===
=== '''مقدمهٔ سوم''': ایمان و عقیده ===
خط ۵۲: خط ۵۵:
ملکیان بعد از ذکر این مقدمات چهارگانه ایمان را نوعی فرایند طلب حقیقت می‌داند، نه فرآورده‌ای که از پس حقیقت‌جویی به‌دست آید. از نظر او ایمان دینی غیر از اعتقاد دینی است؛ ایمان دینی توجه به فرایند حقیقت‌خواهی است؛ ولی اعتقاد دینی علاقهٔ کور به برخی فرآورده‌های حقایق دینی است. معتقد به یک دین خود را صاحب حقیقت می‌داند، اما مؤمن به دین خود را طالب حقیقت بر می‌شمارد. لازمهٔ طلب حقیقت رفتن است و نه ایستادن و همین باعث می‌شود که ایمان دینی موجب پویایی برای کشف حقیقت شود. در مقابل، اعتقاد دینی خمود، تصلب و کندی را به‌همراه دارد. از نظر او ایمان طلب واقعیت بی‌قرار و جستن بی‌قراری است. همچنین ملکیان، با الهام از شعری از شاعر معاصر سهراب سپهری (۱۳۰۷-۱۳۵۹ش)، ایمان دینی را دویدن در پی آواز حقیقت و نه چسبیدن به عقیده‌ای خاص تلقی می‌کند.<ref>ملکیان، «دویدن در پی آواز حقیقت»، کیان، ش۵۲، ص۲۵-۲۶.</ref>
ملکیان بعد از ذکر این مقدمات چهارگانه ایمان را نوعی فرایند طلب حقیقت می‌داند، نه فرآورده‌ای که از پس حقیقت‌جویی به‌دست آید. از نظر او ایمان دینی غیر از اعتقاد دینی است؛ ایمان دینی توجه به فرایند حقیقت‌خواهی است؛ ولی اعتقاد دینی علاقهٔ کور به برخی فرآورده‌های حقایق دینی است. معتقد به یک دین خود را صاحب حقیقت می‌داند، اما مؤمن به دین خود را طالب حقیقت بر می‌شمارد. لازمهٔ طلب حقیقت رفتن است و نه ایستادن و همین باعث می‌شود که ایمان دینی موجب پویایی برای کشف حقیقت شود. در مقابل، اعتقاد دینی خمود، تصلب و کندی را به‌همراه دارد. از نظر او ایمان طلب واقعیت بی‌قرار و جستن بی‌قراری است. همچنین ملکیان، با الهام از شعری از شاعر معاصر سهراب سپهری (۱۳۰۷-۱۳۵۹ش)، ایمان دینی را دویدن در پی آواز حقیقت و نه چسبیدن به عقیده‌ای خاص تلقی می‌کند.<ref>ملکیان، «دویدن در پی آواز حقیقت»، کیان، ش۵۲، ص۲۵-۲۶.</ref>


== نقد دیدگاه مصطفی ملکیان ==
== مناقشه در مقدمهٔ اول استدلال ملکیان: جای خالی باورهای استدلالی ==
 
برخی محققان بر مقدمه اول استدلال ملکیان دربارهٔ باور دینی مناقشه کرده‌اند.
تمام این مقدمات دارای پاسخی مناسب است؛
 
'''پاسخ مقدمه اول'''
 
* می‌توان قسم ششمی به طبقه‌بندی راکیچ افزود و آن «باورهای استدلالی» است. در دسته‌بندی راکیچ سخنی از گزاره‌ها و باورهایی که تنها از طریق استدلال حاصل می‌شود، نیست. بهترین نمونه و الگو در این زمینه باورهای ریاضی است. این‌گونه باورها در هیچ‌کدام از پنج طبقه راکیچ نمی‌گنجد. از سوی دیگر نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت. بنیادی‌ترین آموزه‌ها و باورهای دینی، یعنی اصول دین، نیز از این دسته‌اند. بهترین شاهد آن تلاش‌های فراوانی است که متکلمان و فلاسفه در دوره‌های مختلف صورت داده‌اند. مگر هدف ابن سینا، غزالی، خواجه طوسی، ملاصدرا و علامه طباطبایی جز این بود که یک «تبیین منطقی ـ استدلالی» برای آموزه‌ها و گزاره‌های اصلی دین ارائه دهند؟
 
* بخشی از این باورها تعبدی است، اما پیش از تعبد، گزاره‌های اساسی دین وجود دارند که حالت تعبد ندارند و نمی‌توانند داشته باشند. از شواهد جزئی، نظیر تأکید تمام مجتهدان بر تحقیقی بودن اصول دین در اولین مسئله رساله‌ها که بگذریم، بهترین شاهد و دلیل، تأکید قرآن بر مذمت و نفی تقلید در ایده‌ها و باورهای اصلی دین است. از جمله {{قرآن|وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ|سوره = بقره|آیه = ۱۷۰|ترجمه = و چون کفار را گویند پیروی از شریعت و کتابی که خدا فرستاده کنید، پاسخ دهند که ما پیرو کیش پدران خود خواهیم بود، آیا آنان باید تابع پدران باشند، در صورتی که آن پدران بی‌عقل و نادان بوده و هرگز به حق و راستی راه نیافته‌اند؟!}} حال چگونه با این تأکیدها می‌توان گفت باورهای اصلی دین تعبدی، تقلیدی و آتوریته است.
 
* این گفته که «معتقدات دینی نه قابل اثبات عقلانی‌اند و نه قابل نفی عقلایی»<ref>کیان، ش ۵۲، ص۲۲.</ref> دقیقاً سخن کانت است. وی معتقد بود که آموزه‌های الهی یعنی متافیزیک در محدوده عقل نظری جای ندارد و باید آن‌ها را از این خانه راند و درون عقل عملی جای داد. از سوی دیگر کانت با اصالت دادن به اخلاق، دین را در درجه دوم اهمیت قرار داد و به این صورت نگاهی اخلاقی به دین کرد. نگاه اخلاقی به دین، اساس تلقی تجربی، شهودی و درونی است که به تدریج، در قبال دین، ایمان و وحی، در غرب حاصل شد.  


دکتر ملکیان دلیلی برای خود اقامه نکرده‌اند، اما باید گفت آیات متعددی گواه آن است که بخش اساسی دین را اعتقادات تشکیل می‌دهد و تنها راه اثبات آن، استدلال‌های عقلی است. نمونه‌ای از آن این آیه معروف است که: {{قرآن|لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَه إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا|سوره = انبیاء|آیه = ۲۲|ترجمه = اگر در زمین و آسمان‌ها چندین اله غیر از الله بود هر آینه آن‌ها تباه می‌گشتند.}} از مجموع برخی آیات و روایات به دست می‌آید که عقاید و باورهای دینی، عقلانی و اثبات پذیرند.
* آنان معتقدند که می‌توان قسم ششمی به طبقه‌بندی راکیچ افزود و آن «باورهای استدلالی» است. در دسته‌بندی راکیچ سخنی از گزاره‌ها و باورهایی که تنها از طریق استدلال حاصل می‌شود نیست. بهترین نمونه و الگو در این زمینه باورهای ریاضی است. این‌گونه باورها در هیچ‌ کدام از پنج طبقهٔ راکیچ نمی‌گنجد. از سوی دیگر، نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت. بنیادی‌ترین باورهای دینی، یعنی اصول دین، نیز از این دسته‌اند. متکلمان و فیلسوفان دینی در دوره‌های مختلف تلاش فوق العاده برای تبیین نوعی «ایمان منطقی ـ استدلالی» کرده‌اند که خود دلیلی بر وجود چنین باوری است.<ref>ربانی گلپایگانی، علی، عقاید استدلالی، قم، مرکز نشر هاجر، ۱۳۹۶ش، ص۹-۱۲؛ نیز: مطهری، مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم (مقدمهٔ کتاب)، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۵ش، ج۵، ص۱۱-۳۴.</ref>


'''پاسخ مقدمه دوم'''
* بخشی از این باورهای دینی تعبدی هستند، ولی پیش از این گزاره‌های تعبدی، گزاره‌های اساسی دین وجود دارند که حالت تعبد نیستند. این گزاره‌های بنیادی غیر تعبدی همان مباحثی هستند که در زبان دین به‌عنوان تحقیقی‌بودن اصول دین از آنها یاد می‌شود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۲۸۱-۲۸۲.</ref>
* بسیاری از عقاید دینی درون‌مایه‌ای استدلالی دارند و باور به آنها نیازمند استدلال است.<ref>مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم (مقدمهٔ کتاب)، ج۵، ص۱۱-۳۴.</ref>


* آنچه میان انسان‌های مطلق‌انگار و تجربه‌باور مشترک بود «امکان دسترسی به حقیقت» است؛ و این با موضع شکاکانه ایشان سازگار نیست؛ زیرا شکاکیت دقیقاً به معنای نفی امکان کشف حقیقت است.<ref>درآمدی به معرفت‌شناسی دینی و معاصر، ص۱۳۸–۱۱۳.</ref>
== مناقشه در مقدمهٔ دوم استدلال ملکیان: شک و امکان کشف حقیقت ==
برخی محققان امکان دسترسی به حقیقت را چیزی می‌دانند که میان انسان‌های مطلق‌انگار و تجربه‌باور مشترک است. تصویری که در مقدمهٔ دوم از حقیقت ارائه می‌شود تصویری شکاکانه است. این تصویر با امکان دسترسی به حقیقت از سوی انسان‌های مطلق‌انگار و تجربه‌باور در تضاد است؛ زیرا شکاکیت دقیقاً به معنای نفی امکان کشف حقیقت است.<ref>فعالی، محمدتقی، «درآمدی به معرفت‌شناسی دینی و معاصر» فصلنامهٔ ذهن، ش۳، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۳-۱۳۸.</ref>


'''پاسخ مقدمه سوم'''
'''پ'''


تفکیک اعتقاد از ایمان، و اعتقاد را ثابت، و ایمان را پویا و بی‌قراری دانستن. در این‌باره می‌توان گفت:
تفکیک اعتقاد از ایمان، و اعتقاد را ثابت، و ایمان را پویا و بی‌قراری دانستن. در این‌باره می‌توان گفت:
۶٬۸۵۳

ویرایش