trustworthy
۴۷۰
ویرایش
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
با توجه به مطالبی که بیان شد روشن است که کارکرد معجزات و کرامات در پیشبرد زندگی شخصی نیست. بله البته در جایی که بقای اصل دین در گرو انجام معجزه یا کرامتی باشد و مصلحت الهی در انجام آن باشد، این امر رخ میدهد. به یک نمونه از این کرامات که در کتب روایی آمده است اشاره میشود: | با توجه به مطالبی که بیان شد روشن است که کارکرد معجزات و کرامات در پیشبرد زندگی شخصی نیست. بله البته در جایی که بقای اصل دین در گرو انجام معجزه یا کرامتی باشد و مصلحت الهی در انجام آن باشد، این امر رخ میدهد. به یک نمونه از این کرامات که در کتب روایی آمده است اشاره میشود: | ||
از امام باقر(ع) نقل شده است که وقتی حسین بن علیّ(ع) به شهادت رسید، محمّدبنحنفیّه کسی را بدنبال امام سجّاد(ع) فرستاده و به او گفت: ای پسر برادر، تو خود میدانی که رسول خدا(ص) وصیّت و امامت پس از خود را به علیّ بن ابی طالب(ع) نهاد، سپس به حسن(ع)، و بعد هم به حسین(ع)، حال پدرت به شهادت رسیده و بر کسی وصیّت نکره، و من عموی تو و هم ریشه توأم، و من در این سنّ و قدمت از تو در این سنّ جوانی به آن مقام شایستهترم، پس در مسئله وصیّت و امامت با من منازعه و مخالفت مکن. حضرت علیّ بن الحسین(ع) به او گفت: ای عمو، رعایت تقوای الهی را نموده و ادّعای چیزی که حقّ تو نیست را مکن، ... ای عمو، بدرستی که پدرم (ع) پیش از آنکه آهنگ عراق را کند به من وصیّت نمود و ساعتی پیش از شهادت با من در این باره عهد بست، و سلاح رسول خدا(ص) نزد من است، پس متعرّض آن مشو | از امام باقر(ع) نقل شده است که وقتی حسین بن علیّ(ع) به شهادت رسید، محمّدبنحنفیّه کسی را بدنبال امام سجّاد(ع) فرستاده و به او گفت: ای پسر برادر، تو خود میدانی که رسول خدا(ص) وصیّت و امامت پس از خود را به علیّ بن ابی طالب(ع) نهاد، سپس به حسن(ع)، و بعد هم به حسین(ع)، حال پدرت به شهادت رسیده و بر کسی وصیّت نکره، و من عموی تو و هم ریشه توأم، و من در این سنّ و قدمت از تو در این سنّ جوانی به آن مقام شایستهترم، پس در مسئله وصیّت و امامت با من منازعه و مخالفت مکن. حضرت علیّ بن الحسین(ع) به او گفت: ای عمو، رعایت تقوای الهی را نموده و ادّعای چیزی که حقّ تو نیست را مکن، ... ای عمو، بدرستی که پدرم (ع) پیش از آنکه آهنگ عراق را کند به من وصیّت نمود و ساعتی پیش از شهادت با من در این باره عهد بست، و سلاح رسول خدا(ص) نزد من است، پس متعرّض آن مشو ... خداوند متعال عهد کرده که امامت و وصیّت را فقط در نسل حسین(ع) قرار دهد، اگر قبول نداری بیا برویم نزد حجرالأسود تا از آن طلب حکم کنیم. حضرت سجّاد(ع) به محمّدبنحفیّه گفت: ابتدا شما به درگاه خداوند ناله و ابتهال کرده و بخواه که حجر الأسود را برایت به نطق آورد ... . محمّد چنین کرد ولی هیچ جوابی از حجرالأسود نشنید. حضرت فرمود: ای عمو بیشکّ اگر تو وصیّ و امام بودی حتماً جوابت میداد... پس آن حضرت دست بدرگاه خداوند شد سپس خطاب به حجرالأسود گفت: تو را قسم به آن خدایی که در تو میثاق انبیا و اوصیا و همه مردم را قرار داد که با زبان عربی مبین بگویی وصیّ پس از حسین بن علیّ(ع) کیست؟ پس حجرالأسود آنچنان به جنبش آمد که نزدیک بود از جا کنده شود سپس خداوند آن را به زبان عربیّ مبین گویا فرمود پس گفت: خداوندا بدرستی وصیّت و امامت پس از حسین بن علیّ(ع) به علیّ فرزند حسین پسر علیّ بن أبی طالب؛ و فرزند فاطمه زهرا دخت رسول خدا(ص) میرسد. پس محمّد ابن حنفیّه بازگشته و پس از آن معتقد به ولایت آن حضرت شد.<ref>طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ترجمه: جعفری، بهراد، ج2، ص 140 – 142، اسلامیه، چاپ اول، تهران،1381 ش.</ref> | ||
مطلب آخر اینکه گاه تصور میشود ائمه اطهار برای پیشبرد اهداف الهی و مطیع و منقاد کردن مردم باید از کرامات و خوارق عادات استفاده نمایند؛ در حالی که اینگونه | مطلب آخر اینکه گاه تصور میشود ائمه اطهار(ع) برای پیشبرد اهداف الهی و مطیع و منقاد کردن مردم باید از کرامات و خوارق عادات استفاده نمایند؛ در حالی که اینگونه نیست؛ چرا که کرامات برای هدف دیگری است و مشکل اصلی مردم در ابهام و مشخص نبودن دین حق یا پیامبر و کتاب حق یا امام بر حق نیست، بلکه در تبعیت از هوا و هوسهایی است که مانع از قبول حقیقت است. حتی در زمان پیامبر اکرم(ص) و آوردن معجزات مکرر توسط وی، یهودیان و نصاری دین و پیامبر حق که خود به تصریح قرآن منتظر آن بودند، را قبول نکرده و به مخالفت و جنگ با او پرداختند؛ بنابراین اگر بر فرض قرار باشد خداوند توسط معجزه یا کرامت هر روز هم برای مردم اتمام حجت نماید، باز عده ای که این راه حقیقت را مخالف با مطامع و منافع دنیوی خویش میبینند، دست به انکار و مقابله با حقیقت میزنند. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |