automoderated، دیوانسالاران، مدیران
۷٬۲۳۰
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
طلاقهای زیاد امام حسن مجتبی(ع) از مسائلی است که برخی منابع | طلاقهای زیاد امام حسن مجتبی(ع) از مسائلی است که در برخی منابع اهل سنت مطرح شده و تا ۲۵۰ همسر برای امام ذکر نمودهاند. مخالفان، این اتهام را بی پایه دانسته و معتقدند این اتهام از طرف حاکمان بنی عباس در جهت بد نام کردن امام و جلوگیری از قیامهایی که نوادگان ایشان انجام میدادند، صورت گرفته است و در رد این اتهام، به اشکالاتی در سند و متن گزارش استناد کرده و راویان این گزارش ها را در منابع رجالی شیعه و اهل سنت، غیر قابل اعتماد دانستهاند. | ||
===عدم وثاقت راویان=== | |||
====روایات شیعه==== | |||
* حدیث اول: در سلسله رجال سند این حدیث دو نفر به نامهای حمید بن زیاد و حسن بن محمد بن سماعه واقع شدهاند که هر دو واقفی مذهب،<ref>موسوی خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، منشورات مدینه العلم، ج۵، ص۱۱۶ و ج۶، ص۲۸۷ به نقل از نجاشی.</ref> و غیرقابل اعتماد هستند. | |||
=== | |||
حدیث اول: در سلسله رجال سند این حدیث دو نفر به نامهای حمید بن زیاد و حسن بن محمد بن سماعه واقع شدهاند که هر دو واقفی مذهب،<ref>موسوی خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، منشورات مدینه العلم، ج۵، ص۱۱۶ و ج۶، ص۲۸۷ به نقل از نجاشی.</ref> و غیرقابل اعتماد هستند. | |||
اردبیلی درباره روایات حمید بن زیاد میگوید: به نظر من احادیث حُمید بن زیاد پذیرفتنی است به شرط این که خالی از معارض باشد؛<ref>اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواه، مکتبه المحمدی، ج۱، ص۲۸۴.</ref> میدانیم روایات متعددی که بر نکوهش طلاق دلالت دارند همگی معارض با این روایت است. پس این روایتها غیرقابل قبولند. | اردبیلی درباره روایات حمید بن زیاد میگوید: به نظر من احادیث حُمید بن زیاد پذیرفتنی است به شرط این که خالی از معارض باشد؛<ref>اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواه، مکتبه المحمدی، ج۱، ص۲۸۴.</ref> میدانیم روایات متعددی که بر نکوهش طلاق دلالت دارند همگی معارض با این روایت است. پس این روایتها غیرقابل قبولند. | ||
حدیث دوم: راوی آن یحیی بن أبی العلاء رازی است که | * حدیث دوم: راوی آن یحیی بن أبی العلاء رازی است که مجهول است.<ref>معجم رجال الحدیث، همان، ج۲۰، ص۲۵.</ref> | ||
نکته دیگر این که: به احتمال قوی حدیث اول و دوم بیان گر یک واقعه هستند که با دو سند ذکر شده و مرد به پا خاسته در حدیث دوم همان رجل «همدانی» است. | نکته دیگر این که: به احتمال قوی حدیث اول و دوم بیان گر یک واقعه هستند که با دو سند ذکر شده و مرد به پا خاسته در حدیث دوم همان رجل «همدانی» است. | ||
حدیث سوم: مأخذ این حدیث محاسن برقی است، نجاشی درباره برقی چنین آورده است: احمد بن محمد بن خالد بن عبدالرحمان برقی، اهل کوفه و ثقه است ولی از ضعفا روایت میکند و احادیث مرسله زیادی دارد.<ref>النجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، بیروت، دار الاضواء، بیروت، چاپ اول، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۰۴–۲۰۵.</ref> | * حدیث سوم: مأخذ این حدیث محاسن برقی است، نجاشی درباره برقی چنین آورده است: احمد بن محمد بن خالد بن عبدالرحمان برقی، اهل کوفه و ثقه است ولی از ضعفا روایت میکند و احادیث مرسله زیادی دارد.<ref>النجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، بیروت، دار الاضواء، بیروت، چاپ اول، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۰۴–۲۰۵.</ref> | ||
از این رو اعتماد به روایت برقی با توجه به تعارض آن با احادیثی که در مذمت طلاق وارد شده، مشکل است. | از این رو اعتماد به روایت برقی با توجه به تعارض آن با احادیثی که در مذمت طلاق وارد شده، مشکل است. | ||
* در یک مورد اختلاف عقیده سبب شد امام یکی از همسران خود را که از طایفه بنی شیبان بود طلاق دهد؛ به امام(ع) خبر دادند که او عقیده خوارج را دارد؛ امام حسن(ع) او را طلاق داد و فرمود: خوش ندارم که قطعه آتشی از آتشهای جهنم را در کنار خود ببینم.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق، ج۱۶، ص۲۱.</ref> | |||
====روایات اهل سنت==== | |||
* آنچه را که بلاذری در کتاب خود آورده، سند آن در نهایت به «ابو صالح» میرسد که نام وی «باذام» است، و در کتب رجالی اهل سنت تضعیف شده.<ref>ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۶ق، ج۲، ص۳–۴، ش۱۱۲۳.</ref> یعنی خبرش غیرقابل قبول و اعتماد است. | |||
* ابو طالب مکی صاحب قوت القلوب نیز، در میان اهل سنت فاقد اعتبار است، درباره کتاب قوت القلوب او گفتهاند: در این کتاب مطالب ناشناخته و منکری را آورده است.<ref>خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتاب العربی، ج۳، ص۸۹.</ref> | |||
با بررسی محتوی و اسناد احادیث شیعه و اهل سنت، به این نتیجه میرسیم: «کثیر الطلاق» بودن حضرت مجتبی(ع) بی اساس و دروغ و دور از شأن آن بزرگوار است که در راستای تخریب شخصیت آن حضرت از سوی دشمنان اهل بیت جعل گردیده، چنانکه درباره امیر مؤمنان نیز امویان روایات مذمومی ساختند. | |||
==اشکال در متن گزارش ها== | ===اشکال در متن گزارش ها=== | ||
در این روایات امام مجتبی(ع) با واژه «مطلاق» زیاد طلاق دهنده توصیف شده است. در | در این روایات امام مجتبی(ع) با واژه «مطلاق» زیاد طلاق دهنده توصیف شده است. در اینباره توجه به چند نکته ضروری است: | ||
الف) به یقین طلاقهای زیاد لازمه ازدواجهای زیاد است، مورخان در این زمینه هم نسبتهایی به آن حضرت دادهاند، برخی تعداد همسران آن حضرت را هفتاد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، همان، ج۱۶، ص۲۲.</ref> و برخی نود<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، کتاب جمل من انساب الاشراف، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۲۷۷.</ref> و بعضی دیگر تا سیصد<ref>ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، قم، انتشارات علامه، ج۴، ص۳۰.</ref> همسر برای امام مجتبی(ع) گفتهاند، نقلهای دیگری هم در کتب تاریخی و روایی آمده که از نظر متن و مفهوم با همدیگر مغایر و مباین هستند؛ که طرح آنها ضرورتی ندارد. | الف) به یقین طلاقهای زیاد لازمه ازدواجهای زیاد است، مورخان در این زمینه هم نسبتهایی به آن حضرت دادهاند، برخی تعداد همسران آن حضرت را هفتاد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، همان، ج۱۶، ص۲۲.</ref> و برخی نود<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، کتاب جمل من انساب الاشراف، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۲۷۷.</ref> و بعضی دیگر تا سیصد<ref>ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، قم، انتشارات علامه، ج۴، ص۳۰.</ref> همسر برای امام مجتبی(ع) گفتهاند، نقلهای دیگری هم در کتب تاریخی و روایی آمده که از نظر متن و مفهوم با همدیگر مغایر و مباین هستند؛ که طرح آنها ضرورتی ندارد. | ||
===دلایل مردود بودن=== | ===دلایل مردود بودن=== | ||
تضاد فاحش در نقلهای متفاوت خود دلالت بر کذب آنها و سیاسی بودن ماجرا دارد و میتوان گفت که این تهمتها در راستای از بین بردن شخصیت آن امام همام(ع) بوده است: | |||
* برای نمونه، ابن ابی الحدید | * برای نمونه، ابن ابی الحدید میگوید: امام حسن(ع) زیاد ازدواج میکرد و در جای دیگر میگوید: وقتی همسران آن حضرت را شمردند به هفتاد تن رسید؛<ref>شرح نهج البلاغه، همان، ج۱۶، ص۲۲.</ref> ولی در هنگام بیان اسامی همسران آن امام تنها نام یازده نفر را میبرد و در معرفی برخی از این یازده تن نیز تنها نام قبیله آنان را میبرد.<ref>شرح نهج البلاغه، همان، ج۱۶، ص۲۱.</ref> برخی از محققان تعداد همسران امام(ع) را هیجده تن گفتهاند.<ref>زمانی، احمد، حقایق پنهان، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش، ص۳۳۸–۳۴۰.</ref> به راستی اگر همسران آن حضرت زیادتر از این اندازه بودهاند، چرا نامی از آنان در کتابها دیده نمیشود و اگر طلاقهای آن حضرت زیاد بود چرا در منابع تاریخی نمونههایی از آنها ذکر نشده است. | ||
===فرزندان کم=== | ===فرزندان کم=== | ||
کسی که در زندگی با ازدواجها و طلاقهای زیادی سرگرم باشد باید دارای فرزندان زیادی باشد، در حالی که آمار فرزندان آن حضرت را حداکثر بیست و دو پسر و دختر ذکر کردهاند؛<ref>القرشی، باقر شریف، حیاه الامام الحسن بن علی، بیروت، دارالبلاغه، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۴۴۹.</ref> و همینطور باید دامادهای زیادی داشته باشد در حالی که تنها از سه نفر به عنوان داماد آن حضرت نام برده شده است: | |||
* حضرت زین العابدین شوهر أمّ عبدالله؛ | |||
* عبدالله بن زبیر شوهر أمّ الحسن؛ | |||
* عمرو بن منذر شوهر أمّ سلمه.<ref>همان، ص۴۴۹–۴۵۰.</ref> | |||
===فرصت کم=== | ===فرصت کم=== | ||
خط ۵۵: | خط ۵۶: | ||
آیا برای کسی که با خدای خود آن گونه ارتباط دارد و رسیدگی به امور مردمی را سرلوحهٔ اعمال خود قرار میدهد این نسبتهای ناروا سازگار است؟ روشن است که این نسبتها چیزی جز بهتان و کذب محض به ساحت مقدس آن حضرت نیست که در راستای تخریب شخصیت آن حضرت توسط امویان و عباسیان جعل شده است. | آیا برای کسی که با خدای خود آن گونه ارتباط دارد و رسیدگی به امور مردمی را سرلوحهٔ اعمال خود قرار میدهد این نسبتهای ناروا سازگار است؟ روشن است که این نسبتها چیزی جز بهتان و کذب محض به ساحت مقدس آن حضرت نیست که در راستای تخریب شخصیت آن حضرت توسط امویان و عباسیان جعل شده است. | ||
== | === علل سیاسی === | ||
== | |||
بررسیهای تاریخی نشان میدهد که این اتهام ناروا در آغاز خلافت بنی عباس نمودار شده است، منصور عباسی بعد از تکیه بر مسند خلافت سیاستهای خصمانه را درباره اهل بیت(ع) در پیش گرفت، او برای مقابله و سرکوب قیام سادات حسنی که در جای جای جهان اسلام حکومت تازه تأسیس عباسیان را تهدید میکردند، به تخریب بنیان مشروعیت آنان پرداخت. پس از اوجگیری نهضت سادات حسنی به رهبری محمد بن عبدالله (نفس الزکیه) بن حسن بن حسن(ع) که تا مرز سرنگونی حکومت منصور پیش رفت، منصور دستور داد عبدالله پدر محمد و عده ای از همراهان او را زندانی کردند؛ سپس در «هاشمیه»<ref>شهری درعراق در نزدیکی انبار است. المنجد بخش اعلام، واژه هاشمیه.</ref> برای مردم خطبه ای ایراد کرد؛ در بخشی از آن خطبه گفت: شما از پیروان و یاوران ما هستید که دعوت ما را پذیرفتید، اگر با غیر ما بیعت میکردید (سادات حسنی) بهتر از ما نبودند، ما خلافت را برای فرزندان ابوطالب گذاشتیم و نسبت به خلافت آنان کمترین مخالفتی نکردیم؛ علی(ع) بر مسند خلافت نشست و چندان پیش نبرد و سرانجام به حکمیت تن داد که موجب اختلاف امت شد، سپس شیعیان و یاران و معتمدانش بر وی هجوم برده و او را کشتند، بعد از او حسن(ع) خلیفه شد ولی مرد این کار نبود؛ خلافت را در برابر اموال پیشنهادی رها کرد… و به زنان روی آورد. امروز با یکی ازدواج میکرد و فردا دیگری را طلاق میداد و همواره چنین بود تا از دنیا رفت.<ref>المسعودی، علی بن الحسین بن علی، مروج الذهب، بیروت، دار المعرفه، ج۳، ص۳۱۱.</ref> | بررسیهای تاریخی نشان میدهد که این اتهام ناروا در آغاز خلافت بنی عباس نمودار شده است، منصور عباسی بعد از تکیه بر مسند خلافت سیاستهای خصمانه را درباره اهل بیت(ع) در پیش گرفت، او برای مقابله و سرکوب قیام سادات حسنی که در جای جای جهان اسلام حکومت تازه تأسیس عباسیان را تهدید میکردند، به تخریب بنیان مشروعیت آنان پرداخت. پس از اوجگیری نهضت سادات حسنی به رهبری محمد بن عبدالله (نفس الزکیه) بن حسن بن حسن(ع) که تا مرز سرنگونی حکومت منصور پیش رفت، منصور دستور داد عبدالله پدر محمد و عده ای از همراهان او را زندانی کردند؛ سپس در «هاشمیه»<ref>شهری درعراق در نزدیکی انبار است. المنجد بخش اعلام، واژه هاشمیه.</ref> برای مردم خطبه ای ایراد کرد؛ در بخشی از آن خطبه گفت: شما از پیروان و یاوران ما هستید که دعوت ما را پذیرفتید، اگر با غیر ما بیعت میکردید (سادات حسنی) بهتر از ما نبودند، ما خلافت را برای فرزندان ابوطالب گذاشتیم و نسبت به خلافت آنان کمترین مخالفتی نکردیم؛ علی(ع) بر مسند خلافت نشست و چندان پیش نبرد و سرانجام به حکمیت تن داد که موجب اختلاف امت شد، سپس شیعیان و یاران و معتمدانش بر وی هجوم برده و او را کشتند، بعد از او حسن(ع) خلیفه شد ولی مرد این کار نبود؛ خلافت را در برابر اموال پیشنهادی رها کرد… و به زنان روی آورد. امروز با یکی ازدواج میکرد و فردا دیگری را طلاق میداد و همواره چنین بود تا از دنیا رفت.<ref>المسعودی، علی بن الحسین بن علی، مروج الذهب، بیروت، دار المعرفه، ج۳، ص۳۱۱.</ref> | ||