automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۱۰۵
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
معروف و مشهور در میان مفسران این است که «یقین» در آیه | |||
== متن آیه == | |||
{{قرآن بزرگ|وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّىٰ يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ | |||
| سوره = حجر | |||
| آیه = ۹۹ | |||
| ترجمه = و پروردگارت را پرستش كن تا اينكه مرگ تو فرا رسد. | |||
}} | |||
== معنای یقین == | |||
معروف و مشهور در میان مفسران این است که «یقین» در آیه ۹۹ سوره حجر به معنای «مرگ» است و به این جهت مرگ یقین نامیده شده که یک امر مسلم است و هر کس در هر چیز شک کند نمیتواند در هنگام مرگ تردید به خود راه دهد، زیرا در آن هنگام پردهها کنار میرود و حقایق در برابر چشم انسان آشکار میشود و حالت یقین برای او پیدا میگردد. | |||
اطلاق مرگ بر یقین به جهت انکشاف واقع بوسیله آن است یعنی تا آنگاه که واقع منکشف شود و حقایق ایمان و کفر آشکار گردد پروردگارت را عبادت کن.<ref>قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ هفتم، سال ۱۳۷۶، ج۷، ص۲۷۰. | اطلاق مرگ بر یقین به جهت انکشاف واقع بوسیله آن است یعنی تا آنگاه که واقع منکشف شود و حقایق ایمان و کفر آشکار گردد پروردگارت را عبادت کن.<ref>قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ هفتم، سال ۱۳۷۶، ج۷، ص۲۷۰. | ||
و مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ شانزدهم، ۱۳۷۶، ج۱۱، ص۱۴۲.</ref> شاهد قرآنی بر این مدعا آیات سوره مدثر است که از قول دوزخیان میخوانیم: {{قرآن|وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ حَتَّی أَتَانَا الْیَقِینُ | و مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ شانزدهم، ۱۳۷۶، ج۱۱، ص۱۴۲.</ref> شاهد قرآنی بر این مدعا آیات سوره مدثر است که از قول دوزخیان میخوانیم: {{قرآن|وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ حَتَّی أَتَانَا الْیَقِینُ|سوره=مدثر|آیه=۴۶ ۴۷|ترجمه=ما همواره رستاخیز را تکذیب میکردیم تا اینکه «یقین» (مرگ) به سراغمان آمد.}} | ||
از اینجا روشن میشود که آنچه از بعضی از صوفیه نقل شده که آیه فوق را دستاویزی برای ترک عبادت قرار داده و گفتهاند: «آیه میگوید: عبادت کن تا زمانی که یقین فرا رسد؛ بنابراین پس از حصول یقین نیازی به عبادت نیست»، به دلایل زیر گفتاری بی اساس و پایه است: | از اینجا روشن میشود که آنچه از بعضی از صوفیه نقل شده که آیه فوق را دستاویزی برای ترک عبادت قرار داده و گفتهاند: «آیه میگوید: عبادت کن تا زمانی که یقین فرا رسد؛ بنابراین پس از حصول یقین نیازی به عبادت نیست»، به دلایل زیر گفتاری بی اساس و پایه است: | ||
خط ۱۵: | خط ۲۴: | ||
۱. به شهادت بعضی از آیات قرآن (مدثر / ۴۶ و ۴۷) یقین به معنی مرگ است که هم برای مؤمنان و هم برای دوزخیان خواهد بود. | ۱. به شهادت بعضی از آیات قرآن (مدثر / ۴۶ و ۴۷) یقین به معنی مرگ است که هم برای مؤمنان و هم برای دوزخیان خواهد بود. | ||
۲. مخاطب این سخن پیامبر(ص) است و مقام یقین پیامبر بر همه محرز است آیا کسی میتواند ادعا کند که پیامبر دارای مقام یقینی از نظر ایمان نبوده است؟! | |||
۳. تواریخ متواتر نشان میدهد که پیامبر تا آخر ساعات عمرش عبادت را ترک نگفت و علی(ع) در محراب عبادت به شهادت رسید و همچنین سایر امامان(ع).<ref>قاموس قرآن، همان، و تفسیر نمونه، همان.</ref> | |||
== رابطه عبادت و تکامل == | == رابطه عبادت و تکامل == | ||
انسان موجودی است که بالاترین استعداد تکامل را دارد، از نقطه عدم آغاز به حرکت کرده و به سوی بینهایت همچنان پیش میرود و هرگز چرخ تکامل او (هرگاه در مسیر باشد) متوقف نخواهد شد. | انسان موجودی است که بالاترین استعداد تکامل را دارد، از نقطه عدم آغاز به حرکت کرده و به سوی بینهایت همچنان پیش میرود و هرگز چرخ تکامل او (هرگاه در مسیر باشد) متوقف نخواهد شد. از طرفی عبادت مکتب عالی تربیت است، اندیشه انسان را بیدار و فکر او را متوجه بینهایت میسازد، گرد و غبار غفلت و گناه را از دل و جان میشوید، صفات عالی انسانی را در وجود او پرورش میدهد، روح ایمان را تقویت و آگاهی و مسئولیت به انسان میبخشد. | ||
از طرفی عبادت مکتب عالی تربیت است، اندیشه انسان را بیدار و فکر او را متوجه بینهایت میسازد، گرد و غبار غفلت و گناه را از دل و جان میشوید، صفات عالی انسانی را در وجود او پرورش میدهد، روح ایمان را تقویت و آگاهی و مسئولیت به انسان میبخشد. | |||
به همین دلیل ممکن نیست انسان | به همین دلیل ممکن نیست انسان لحظهای در زندگی از این مکتب بزرگ تربیتی بینیاز گردد و آنها که فکر میکنند انسان ممکن است به جایی برسد که نیازی به عبادت نداشته باشد یا تکامل انسان را محدود پنداشتهاند یا مفهوم عبادت را درک نکردهاند. | ||
«علامه طباطبایی» در تفسیر «المیزان» میفرماید: «همه موجودات به سوی تکامل میروند و نوع تکامل انسان در دل اجتماع صورت میگیرد، به همین دلیل ذاتاً اجتماعی آفریده شده است. از طرفی اجتماع در صورتی میتواند پرورش و تکامل انسان را تضمین کند که دارای احکام و قوانین منظمی باشد و افراد جامعه در پرتو احترام به آن قوانین، امور خود را سامان داده، از تصادمات پیشگیری کنند و حدود مسئولیتها را مشخص نمایند. به تعبیر دیگر اگر جامعه انسانی صالح گردد، افراد میتوانند به هدف نهایی خویش در آن برسند و اگر فاسد شود افراد از این تکامل بازمیمانند. | «علامه طباطبایی» در تفسیر «المیزان» میفرماید: «همه موجودات به سوی تکامل میروند و نوع تکامل انسان در دل اجتماع صورت میگیرد، به همین دلیل ذاتاً اجتماعی آفریده شده است. از طرفی اجتماع در صورتی میتواند پرورش و تکامل انسان را تضمین کند که دارای احکام و قوانین منظمی باشد و افراد جامعه در پرتو احترام به آن قوانین، امور خود را سامان داده، از تصادمات پیشگیری کنند و حدود مسئولیتها را مشخص نمایند. به تعبیر دیگر اگر جامعه انسانی صالح گردد، افراد میتوانند به هدف نهایی خویش در آن برسند و اگر فاسد شود افراد از این تکامل بازمیمانند. |