پرش به محتوا

شق الصدر: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ آوریل ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
''شق الصدر'' (شکافتن سینه)، ماجرایی است که به شکافته شدن سینه [[پیامبر(ص)]]، خارج کردن قلب ایشان و شستشوی آن توسط [[جبرئیل]] اشاره دارد. این جریان در منابع معتبر [[حدیث]] و تاریخ [[اهل سنت]] مثل [[صحیح بخاری]]، [[صحیح مسلم]]، [[مسند حنبل]]، سیره ابن هشام و تاریخ طبری نقل شده است. بیشتر عالمان اهل سنت، صحت این ماجرا را پذیرفته و آن را از کمالات حضرت رسول(ص) برشمرده‌اند. بیشتر عالمان [[شیعه]] این ماجرا را جعلی دانسته و آن را با [[عصمت پیامبر]] ناسازگار می دانند. برخی عالمان شیعه مثل [[علامه مجلسی]] در [[بحارالانوار]] و [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] این داستان را اجمالا پذیرفته و اشکالات مخالفین را به نحوی توجیه نموده اند.
''شق الصدر'' (شکافتن سینه)، ماجرایی است که به شکافته شدن سینه [[پیامبر(ص)]]، خارج کردن قلب ایشان و شستشوی آن توسط [[جبرئیل]] اشاره دارد. این جریان در منابع معتبر [[حدیث]] و تاریخ [[اهل سنت]] مثل [[صحیح بخاری]]، [[صحیح مسلم]]، [[مسند حنبل]]، سیره ابن هشام و تاریخ طبری نقل شده است. بیشتر عالمان اهل سنت، صحت این ماجرا را پذیرفته و آن را از کمالات حضرت رسول(ص) برشمرده‌اند. بیشتر عالمان [[شیعه]] این ماجرا را جعلی دانسته و آن را با [[عصمت پیامبر]] ناسازگار می‌دانند. برخی عالمان شیعه مثل [[علامه مجلسی]] در [[بحارالانوار]] و [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] این داستان را اجمالا پذیرفته و اشکالات مخالفین را به نحوی توجیه نموده‌اند.
==شکافتن سینه پیامبر در منابع==
==شکافتن سینه پیامبر در منابع==
شق الصدر پیامبر (شکافتن سینه پیامبر)، از داستان‌هایی است که در برخی منابع حدیث اهل سنت از جمله: صحیح بخاری، صحیح مسلم، مسند حنبل و منابع تاریخی ایشان مثل سیره ابن هشام و تاریخ طبری نقل شده است. طبق این منابع، این جریان در ۴ یا ۵ سالگی برای پیامبر(ص) اتفاق افتاده است.<ref>رسولی محلاتی، درس‌هایی از تاریخ تحلیلی اسلام، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ج۱.</ref>
شق الصدر پیامبر (شکافتن سینه پیامبر)، از داستان‌هایی است که در برخی منابع حدیث اهل سنت از جمله: صحیح بخاری، صحیح مسلم، مسند حنبل و منابع تاریخی ایشان مثل سیره ابن هشام و تاریخ طبری نقل شده است. طبق این منابع، این جریان در ۴ یا ۵ سالگی برای پیامبر(ص) اتفاق افتاده است.<ref>رسولی محلاتی، درس‌هایی از تاریخ تحلیلی اسلام، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ج۱.</ref>
خط ۱۰: خط ۱۰:
این داستان به تدریج در منابع اهل سنت توسعه یافت تا آن جا که نقل شده است، شکافته شدن سینه پیامبر، پنج بار اتفاق افتاده است؛ در سه سالگی، ده سالگی، بیست سالگی، هنگام بعثت و در معراج. اشعاری نیز در مورد این داستان سروده شده است.<ref>رسولی محلاتی، درس‌هایی از تاریخ تحلیلی اسلام، ج۱، به نقل از الصحیح من السیره، ج۱، ص۸۳.</ref>
این داستان به تدریج در منابع اهل سنت توسعه یافت تا آن جا که نقل شده است، شکافته شدن سینه پیامبر، پنج بار اتفاق افتاده است؛ در سه سالگی، ده سالگی، بیست سالگی، هنگام بعثت و در معراج. اشعاری نیز در مورد این داستان سروده شده است.<ref>رسولی محلاتی، درس‌هایی از تاریخ تحلیلی اسلام، ج۱، به نقل از الصحیح من السیره، ج۱، ص۸۳.</ref>


در منابع شیعی این داستان را می‌توان در کتابهای تفسیر ذیل آیه اول «سوره اسراء» که جریان [[معراج پیامبر(ص)]] را بیان می‌کند و در «سوره انشراح‏» ذیل آیه «الم نشرح…» و در منابع روایی در کتاب بحارالانوار (جلد ۱۵) جستجو کرد. همچنین شبیه به این داستان از ابن شهر آشوب از عالمان شیعه در کتاب مناقب ذکر شده که تفاوت زیادی با داستان سنی آن دارد.<ref>کربلایی، علی، سرگذشت «شق صدر النبى‏» (ص) از پندار تا حقیقت، کلام اسلامی، شماره ۳۱، ۱۳۷۸ش.</ref>
در منابع شیعی این داستان را می‌توان در کتابهای تفسیر ذیل آیه اول «سوره اسراء» که جریان [[معراج پیامبر(ص)]] را بیان می‌کند و در «سوره انشراح‏» ذیل آیه «الم نشرح…» و در منابع روایی در کتاب [[بحارالانوار]] (جلد ۱۵) جستجو کرد. همچنین شبیه به این داستان از ابن شهر آشوب از عالمان شیعه در کتاب مناقب ذکر شده که تفاوت زیادی با داستان سنی آن دارد.<ref>کربلایی، علی، سرگذشت «شق صدر النبى‏» (ص) از پندار تا حقیقت، کلام اسلامی، شماره ۳۱، ۱۳۷۸ش.</ref>


==ماجرای شکافتن سینه پیامبر در منابع==
==ماجرای شکافتن سینه پیامبر در منابع==
خط ۲۲: خط ۲۲:


=== نقل ابن شهرآشوب ===
=== نقل ابن شهرآشوب ===
ابن شهر آشوب از عالمان حدیث شیعه، در کتاب مناقب به گونه دیگری این ماجرا را نقل کرده است: از حلیمه سعدیه نقل کرده که در خاطرات زندگی آن بزرگوار در سال‌های پنجم از عمر شریفش می‌گوید: من پنج سال و دو روز آن حضرت را تربیت کردم، در آن هنگام روزی به من گفت: برادران من هر روز کجا می‌روند؟ گفتم گوسفند می‌چرانند، محمد گفت: من امروز به همراه ایشان می‌روم، و چون با ایشان رفت فرشتگان او را گرفته و بر قله کوهی بردند و به شتسشو و تنظیف او پرداختند، در این وقت پسرم به نزد من آمد و گفت: محمد را دریاب که او را ربودند! من به نزد وی رفتم و نوری دیدم که از وی به آسمان ساطع بود، او را بوسیده و گفتم: چه بر سرت آمد؟ پاسخ داد: محزون مباش که خدا با ما است و سپس داستان خود را برای او بازگو کرد، و در این وقت از وی بوی مشک خالص به مشام می‌رسید و مردم می‌گفتند: شیاطین بر او چیره شده‌اند و او می‌فرمود: چیزی بر من نرسیده و باکی بر من نیست.<ref>درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام، همان، ج۱.</ref>
[[ابن شهر آشوب]] از عالمان حدیث شیعه، در کتاب مناقب به گونه دیگری این ماجرا را نقل کرده است: از حلیمه سعدیه نقل کرده که در خاطرات زندگی آن بزرگوار در سال‌های پنجم از عمر شریفش می‌گوید: من پنج سال و دو روز آن حضرت را تربیت کردم، در آن هنگام روزی به من گفت: برادران من هر روز کجا می‌روند؟ گفتم گوسفند می‌چرانند، محمد گفت: من امروز به همراه ایشان می‌روم، و چون با ایشان رفت فرشتگان او را گرفته و بر قله کوهی بردند و به شتسشو و تنظیف او پرداختند، در این وقت پسرم به نزد من آمد و گفت: محمد را دریاب که او را ربودند! من به نزد وی رفتم و نوری دیدم که از وی به آسمان ساطع بود، او را بوسیده و گفتم: چه بر سرت آمد؟ پاسخ داد: محزون مباش که خدا با ما است و سپس داستان خود را برای او بازگو کرد، و در این وقت از وی بوی مشک خالص به مشام می‌رسید و مردم می‌گفتند: شیاطین بر او چیره شده‌اند و او می‌فرمود: چیزی بر من نرسیده و باکی بر من نیست.<ref>درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام، همان، ج۱.</ref>


در این نقل از  شکافتن سینه پیامبر سخنی به میان نیامده است.
در این نقل از  شکافتن سینه پیامبر سخنی به میان نیامده است.
خط ۵۲: خط ۵۲:
* حکمت در این داستان آشکار کردن امر رسالت و آماده ساختن [[رسول خدا(ص)]] برای عصمت و [[وحی]] از زمان کودکی بوده است نه ریشه کن کردن غده شر و بدی از جسم رسول خدا(ص) تا این اشکال‌ها پیش آید.<ref>محمد سعید بوطی، فقه السیره، ص۶۳.</ref>
* حکمت در این داستان آشکار کردن امر رسالت و آماده ساختن [[رسول خدا(ص)]] برای عصمت و [[وحی]] از زمان کودکی بوده است نه ریشه کن کردن غده شر و بدی از جسم رسول خدا(ص) تا این اشکال‌ها پیش آید.<ref>محمد سعید بوطی، فقه السیره، ص۶۳.</ref>
* برخی از نویسندگان شیعی، وقوع این داستان را به صورت معجزه ممکن می‌دانند و برخی ایرادات را برای رد این داستان کافی نمی‌دانند.<ref>سیره المصطفی، ص۴۶.</ref>
* برخی از نویسندگان شیعی، وقوع این داستان را به صورت معجزه ممکن می‌دانند و برخی ایرادات را برای رد این داستان کافی نمی‌دانند.<ref>سیره المصطفی، ص۴۶.</ref>
* [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] در دو جا داستان شق الصدر را نقل کرده؛ یکی در ذیل [[داستان معراج]] در [[سوره اسری]] و دیگری در ذیل آیه اول سوره انشراح و در هر دو جا بدون این که اصل قضیه را انکار کند، آن را حمل بر «تمثُّل برزخی» نموده که در عالم دیگری شستشوی باطن آن حضرت به این کیفیت در پیش دیدگان رسول خدا(ص) مجسم گشته و مشاهده گردیده است و داستان‌های دیگری را نیز که در روایات معراج آمده به همین معنا حمل کرده است.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳، ص۳۳ و ج۲۰، ص۴۵۲.</ref>
* [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] در دو جا داستان شق الصدر را نقل کرده؛ یکی در ذیل [[داستان معراج]] در [[سوره اسرا]] و دیگری در ذیل آیه اول [[سوره انشراح]] و در هر دو جا بدون این که اصل قضیه را انکار کند، آن را حمل بر «تمثُّل برزخی» نموده که در عالم دیگری شستشوی باطن آن حضرت به این کیفیت در پیش دیدگان رسول خدا(ص) مجسم گشته و مشاهده گردیده است و داستان‌های دیگری را نیز که در روایات معراج آمده به همین معنا حمل کرده است.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳، ص۳۳ و ج۲۰، ص۴۵۲.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


۱۵٬۲۹۱

ویرایش