automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۱۰۵
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
== روایات == | == روایات == | ||
* {{متن عربی|مَعْقِلُ بْنُ يَسَارٍ وَ أَبُو قُبَيْلٍ وَ ابْنُ إِسْحَاقَ وَ حَبِيبُ بْنُ أَبِي ثَابِتٍ وَ عِمْرَانُ بْنُ حُصَيْنٍ وَ ابْنُ غَسَّانَ وَ الْبَاقِرُ ع مَعَ اخْتِلَافِ الرِّوَايَاتِ وَ اتِّفَاقِ الْمَعْنَى أَنَّ النِّسْوَةَ قُلْنَ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ خَطَبَكِ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ فَرَدَّهُمْ أَبُوكِ وَ زَوَّجَكِ عَائِلًا فَدَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ زَوَّجْتَنِي عَائِلًا فَهَزَّ رَسُولُ اللَّهِ بِيَدِهِ مِعْصَمَهَا وَ قَالَ لَا يَا فَاطِمَةُ وَ لَكِنْ زَوَّجْتُكِ أَقْدَمَهُمْ سِلْماً وَ أَكْثَرَهُمْ عِلْماً وَ أَعْظَمَهُمْ حِلْماً أَ مَا عَلِمْتِ يَا فَاطِمَةُ أَنَّهُ أَخِي فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ فَضَحِكَتْ وَ قَالَتْ رَضِيتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ فِي رِوَايَةِ أَبِي قُبَيْلٍ لَمْ أُزَوِّجْكِ حَتَّى أَمَرَنِي جَبْرَئِيلُ وَ فِي رِوَايَةِ عِمْرَانَ بْنِ الْحُصَيْنِ وَ حَبِيبِ بْنِ ثَابِتٍ أَمَا إِنِّي قَدْ زَوَّجْتُكِ خَيْرَ مَنْ أَعْلَمُ وَ فِي رِوَايَةِ ابْنِ غَسَّانَ زَوَّجْتُكِ خَيْرَهُمْ وَ فِي كِتَابِ ابْنِ شَاهِينٍ عَبْدِ الرَّزَّاقِ عَنْ مَعْمَرٍ عَنْ أَيُّوبَ عَنْ عِكْرِمَةَ قَالَ النَّبِيُ أَنْكَحْتُكِ أَحَبَّ أَهْلِي إِلَيَّ.|ترجمه=از معقل بن يسار، ابو قبيل، ابن اسحاق، حبيب بن ابى ثابت، عمران بن حصين و ابن غسان و امام باقر(ع)، به اختلاف جزئى در عبارات آمده است: زنان قريش به حضرت فاطمه گفتند:فلان و فلان خواستگار تو بودند، پدر تو آنان را رد كرد و تو را به مردى شوهر داد كه تهى دست است. هنگامى كه پيغمبر اكرم نزد دخترش آمد، فاطمه عليها السّلام سخن زنان قريش را به پدر عرض كرد. پيامبر اكرم به دست مبارك خود مچ دست فاطمه را تكان داد و به وى فرمود:نه!، اى فاطمه! بلكه تو را به شخصيتى دادم كه از لحاظ اسلام بر همه مقدّم و از نظر علم از همه اعلم و از نظر حلم از همه بزرگتر است. اى فاطمه! آيا نمىدانى كه على در دنيا و آخرت برادر من است؟ فاطمهٔ زهرا پس از اين سخنان خنديد و گفت:يا رسول اللّٰه! راضى شدم. و در روايت ابو قبيل آمده است:تو را به ازدواج على عليه السّلام در نياوردم مگر پس از آنكه جبرئيل در اين مورد به من فرمان داد. و در روايت عمران و حبيب آمده است كه پيامبر فرمود:تو را به بهترين كسى كه مىشناختم تزويج نمودم}}<ref>ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج۳، ص۳۴۴.</ref> | |||
* {{متن عربی|مَعْقِلُ بْنُ يَسَارٍ وَ أَبُو قُبَيْلٍ وَ ابْنُ إِسْحَاقَ وَ حَبِيبُ بْنُ أَبِي ثَابِتٍ وَ عِمْرَانُ بْنُ حُصَيْنٍ وَ ابْنُ غَسَّانَ وَ الْبَاقِرُ ع مَعَ اخْتِلَافِ الرِّوَايَاتِ وَ اتِّفَاقِ | * {{متن عربی|نَقَلْتُ مِنْ مَنَاقِبِ الْخُوَارِزْمِیِّ … قَالَتْ قِلَّه الطُّعْمِ وَ کَثْرَه الْهَمِّ وَ شِدَّه السُّقْمِ قَالَ لَهَا أَمَا وَ اللَّهِ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ مِمَّا تَرْغَبِینَ إِلَیْهِ یَا فَاطِمَه أَمَا تَرْضَیْنَ أَنِّی زَوَّجْتُکِ خَیْرَ أُمَّتِی أَقْدَمَهُمْ سِلْماً …|ترجمه=در كتاب مناقب خوارزمى نقل ميكند از بريده كه رسول اللّٰه(ص) فرمود كه: يا بريده برخيز كه عيادت فاطمه(ع) ميرويم كه مريض است، چون در خدمت آن حضرت رفتيم فاطمه(ع) چشم مبارك را كه بر روى پدر بزرگوار گشود اشك را بر رخسار مبارك فرو بارانيد، آن حضرت فرمود كه سبب گريه چيست اى دختر نيكاختر من، فرمود كه: قلة الطعم و كثرة الهم و شدة السقم. كمى طعام و بسيارى غم و سختى بيمارى، آن حضرت فرمود مر او را كه: و اللّٰه كه آنچه نزد حق سبحانه و تعالى براى تو آماده است بهتر از چيزيست كه تو بآن راغبى، أى فاطمه آيا تو راضى نيستى كه ترا دادهام به بهترين امت خود كه أقدم ايشان است از روى سلم، و اكثر ايشان از روى علم و أفضل ايشان از روى حلم و اللّٰه كه دو پسر تو بهترين جوانان اهل بهشتاند،}}<ref>اربلی، علی، کشف الغمه فی معرفه الأئمه، ج۱، ص۱۴۹.</ref> | ||
* {{متن عربی|نَقَلْتُ مِنْ مَنَاقِبِ الْخُوَارِزْمِیِّ | |||
== بررسی سند و دلالت روایات == | == بررسی سند و دلالت روایات == | ||
سند روایت اول مرسل و مشتمل بر افراد مجهول و مهمل است؛ علاوه بر اینکه در متن آن جملهای که دال بر شکایت حضرت باشد وجود ندارد، روایت دوم نیز دارای سندی ضعیف و متعارض با روایات بسیاری است که در زمینهٔ زندگانی زاهدانه حضرت زهرا (س) و قناعت ایشان وارد شده است. | سند روایت اول مرسل و مشتمل بر افراد مجهول و مهمل است؛ علاوه بر اینکه در متن آن جملهای که دال بر شکایت حضرت باشد وجود ندارد، روایت دوم نیز دارای سندی ضعیف و متعارض با روایات بسیاری است که در زمینهٔ زندگانی زاهدانه حضرت زهرا(س) و قناعت ایشان وارد شده است. | ||
بر فرض صحت صدور هر دو روایت این مسئله هیچ تنافی با عصمت ندارد، چرا که شکایت کردن از فقر یا گرسنگی ربطی به عصمت ندارد. | بر فرض صحت صدور هر دو روایت این مسئله هیچ تنافی با عصمت ندارد، چرا که شکایت کردن از فقر یا گرسنگی ربطی به عصمت ندارد. | ||
خط ۲۱: | خط ۲۰: | ||
سند روایت: | سند روایت: | ||
* یک) سند آن مرسل است؛ ارسال بین ابن شهر آشوب نویسندهٔ کتاب و راویانی که روایت را از آنها نقل کرده است، مثلاً بین ابن شهر آشوب متوفای ۵۸۸ تا معقل بن یسار که طبق نقل شیخ طوسی در رجال<ref>طوسی، محمد، رجال، قم، جامعهٔ مدرسین، ۱۳۷۳ ش، ص۴۷.</ref> از اصحاب رسول خدا (ص) میباشد، فاصلهٔ زیادی است و ابن شهر آشوب نمیتواند از او نقل حدیث کند و نیز بقیهٔ راویانی که در سند قرار گرفتهاند که به نظر میرسد برخی از آنها غیر از امام باقر «ع» و حبیب بن ابی ثابت که تابعی است، از اصحاب رسول خدا (ص) میباشند، و ابن شهر آشوب هم سندی بین خود و آنها ذکر نکرده است. | * یک) سند آن مرسل است؛ ارسال بین ابن شهر آشوب نویسندهٔ کتاب و راویانی که روایت را از آنها نقل کرده است، مثلاً بین ابن شهر آشوب متوفای ۵۸۸ تا معقل بن یسار که طبق نقل شیخ طوسی در رجال<ref>طوسی، محمد، رجال، قم، جامعهٔ مدرسین، ۱۳۷۳ ش، ص۴۷.</ref> از اصحاب رسول خدا(ص) میباشد، فاصلهٔ زیادی است و ابن شهر آشوب نمیتواند از او نقل حدیث کند و نیز بقیهٔ راویانی که در سند قرار گرفتهاند که به نظر میرسد برخی از آنها غیر از امام باقر «ع» و حبیب بن ابی ثابت که تابعی است، از اصحاب رسول خدا(ص) میباشند، و ابن شهر آشوب هم سندی بین خود و آنها ذکر نکرده است. | ||
* | ** دو: راویان موجود در آن غیر از امام باقر «ع» افرادی مجهول یا مهمل هستند؛ مجهول به راوی-ای گفته میشود که نام راوی در منابع رجالی نیامده و اگر هم آمده به خاطر نامشخص بودن هویت، حکم به جهالت و ناشناس بودن او شده است.<ref>نصیری، علی، آشنایی با علوم حدیث، قم، مرکز مدیریت حوزهٔ علمیهٔ قم، ۱۳۸۳ ش، ص۱۸۹.</ref> و مهمل نیز به راویای گفته میشود که نام او در کتب رجال برده شده، اما در بارهٔ مدح یا ذم او سکوت شده است.<ref>همان. ورک: سبحانی، جعفر، اصول الحدیث و احکامه، قم، مؤسسه امام صادق((ع))، ۱۴۲۶ ق، ص۱۱۸.</ref> | ||
* دو: راویان موجود در آن غیر از امام باقر «ع» افرادی مجهول یا مهمل هستند؛ مجهول به راوی-ای گفته میشود که نام راوی در منابع رجالی نیامده و اگر هم آمده به خاطر نامشخص بودن هویت، حکم به جهالت و ناشناس بودن او شده است.<ref>نصیری، علی، آشنایی با علوم حدیث، قم، مرکز مدیریت حوزهٔ علمیهٔ قم، ۱۳۸۳ ش، ص۱۸۹.</ref> و مهمل نیز به راویای گفته میشود که نام او در کتب رجال برده شده، اما در بارهٔ مدح یا ذم او سکوت شده است.<ref>همان. ورک: سبحانی، جعفر، اصول الحدیث و احکامه، قم، مؤسسه امام صادق((ع))، ۱۴۲۶ ق، ص۱۱۸.</ref> | *دلالت روایت: | ||
* | |||
دلالت روایت: | |||
اما در مورد متن آن با صرف نظر از ضعف سند، باید گفت که از متن روایت جمله ای که از آن شکایت حضرت زهرا (س) استفاده شود وجود ندارد، بلکه بعد از ورود پیامبر، حضرت زهرا (س) کلام زنان قریش را به حضرت عرض کردند و پیامبر در پاسخ فضایلی را برای امیرالمؤمنین «ع» شمردند که این روایت هم بیشتر از این جهت بررسی شده و در بابهایی مطرح شده که در آنها اشاره به فضایل حضرت علی «ع» شده است. | اما در مورد متن آن با صرف نظر از ضعف سند، باید گفت که از متن روایت جمله ای که از آن شکایت حضرت زهرا(س) استفاده شود وجود ندارد، بلکه بعد از ورود پیامبر، حضرت زهرا(س) کلام زنان قریش را به حضرت عرض کردند و پیامبر در پاسخ فضایلی را برای امیرالمؤمنین «ع» شمردند که این روایت هم بیشتر از این جهت بررسی شده و در بابهایی مطرح شده که در آنها اشاره به فضایل حضرت علی «ع» شده است. | ||
'''روایت دوم''' | '''روایت دوم''' | ||
خط ۳۹: | خط ۳۶: | ||
دلالت روایت: | دلالت روایت: | ||
اگر اشکال شود که از مضمون این روایات در مجموع چنین استفاده میشود که چنین قضیهای اتفاق افتاده است، در پاسخ خواهیم گفت در مقابل این روایات، احادیث دیگری هم داریم که اشاره به شدت زهد و قناعت حضرت زهرا (س) دارند مانند اینکه در روایتی آمده است: حضرت زهرا (س) به رسول خدا (ص) عرض کردند: «ای رسول خدا، سلمان از سادگی لباس من تعجب نمود، سوگند به خدایی که تو را مبعوث فرمود، مدت پنج سال است فرش خانه ما پوست گوسفندی است که روزها بر روی آن شترمان علف میخورد و شبها بر روی آن میخوابیم، و بالش ما چرمی است که از لیف خرما پر شده است.»<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق، ج۸، ص۳۰۳.</ref> | اگر اشکال شود که از مضمون این روایات در مجموع چنین استفاده میشود که چنین قضیهای اتفاق افتاده است، در پاسخ خواهیم گفت در مقابل این روایات، احادیث دیگری هم داریم که اشاره به شدت زهد و قناعت حضرت زهرا(س) دارند مانند اینکه در روایتی آمده است: حضرت زهرا(س) به رسول خدا(ص) عرض کردند: «ای رسول خدا، سلمان از سادگی لباس من تعجب نمود، سوگند به خدایی که تو را مبعوث فرمود، مدت پنج سال است فرش خانه ما پوست گوسفندی است که روزها بر روی آن شترمان علف میخورد و شبها بر روی آن میخوابیم، و بالش ما چرمی است که از لیف خرما پر شده است.»<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق، ج۸، ص۳۰۳.</ref> | ||
و یا در روایت دیگری آمده است: «در یکی از روزها، صبحگاهان امام علی «ع» فرمود: فاطمه جان آیا غذایی داری تا از گرسنگی بیرون آیم؟ پاسخ دادند: نه، به خدایی که پدرم را به نبوت و شما را به امامت برگزید سوگند، دو روز است که در منزل غذای کافی نداریم و در این مدت شما را بر خود و فرزندانم در طعام ترجیح دادم. امام «ع» با تأسف فرمودند: فاطمه جان چرا به من اطلاع ندادی تا به دنبال تهیه غذا بروم؟ حضرت زهرا (ع) فرمودند: ای اباالحسن! من از پروردگار خود حیا میکنم که چیزی را که تو بر آن توان و قدرت نداری، درخواست نمایم.»<ref>بحارالانوار، پیشین، ج۴۳، ص۵۹.</ref> | و یا در روایت دیگری آمده است: «در یکی از روزها، صبحگاهان امام علی «ع» فرمود: فاطمه جان آیا غذایی داری تا از گرسنگی بیرون آیم؟ پاسخ دادند: نه، به خدایی که پدرم را به نبوت و شما را به امامت برگزید سوگند، دو روز است که در منزل غذای کافی نداریم و در این مدت شما را بر خود و فرزندانم در طعام ترجیح دادم. امام «ع» با تأسف فرمودند: فاطمه جان چرا به من اطلاع ندادی تا به دنبال تهیه غذا بروم؟ حضرت زهرا(ع) فرمودند: ای اباالحسن! من از پروردگار خود حیا میکنم که چیزی را که تو بر آن توان و قدرت نداری، درخواست نمایم.»<ref>بحارالانوار، پیشین، ج۴۳، ص۵۹.</ref> | ||
حال با توجه به این دو روایت و روایات صحیح بسیاری که در زمینهٔ زندگانی حضرت زهرا (س) وارد شده است، آیا چنین کسی از گرسنگی و فقر همسر خود شکایت میکند!؟ | حال با توجه به این دو روایت و روایات صحیح بسیاری که در زمینهٔ زندگانی حضرت زهرا(س) وارد شده است، آیا چنین کسی از گرسنگی و فقر همسر خود شکایت میکند!؟ | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
خط ۵۸: | خط ۵۵: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس|۲}} | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی =کلام | | شاخه اصلی =کلام | ||
خط ۷۵: | خط ۷۲: | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی نویسنده = | | بازبینی نویسنده = | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = |