automoderated
۶٬۳۴۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
پاسخ تفصیلی: | پاسخ تفصیلی: | ||
معرفی نهج البلاغه | == معرفی نهج البلاغه == | ||
نهج البلاغه توسط سید رضی نگاشته شده است. سید رضی تعداد ۲۴۱ خطبه و کلام، ۷۹ نامه و مکتوب و ۴۸۹ حکمت و موعظه را از میان خطبهها، نامهها و موعظههای حضرت علی «ع» برگزیده است و چنانکه خود اشاره کرده است، آنچه در این مجموعه گرد آوردی شده، منتخب و گزیدهای از خطبهها و مکتوبات امیر مؤ منان (علیه السلام) است، نه همه آنچه از آن حضرت در کتابها موجود است. | نهج البلاغه توسط سید رضی نگاشته شده است. سید رضی تعداد ۲۴۱ خطبه و کلام، ۷۹ نامه و مکتوب و ۴۸۹ حکمت و موعظه را از میان خطبهها، نامهها و موعظههای حضرت علی «ع» برگزیده است و چنانکه خود اشاره کرده است، آنچه در این مجموعه گرد آوردی شده، منتخب و گزیدهای از خطبهها و مکتوبات امیر مؤ منان (علیه السلام) است، نه همه آنچه از آن حضرت در کتابها موجود است. | ||
معرفی اندرزنامهٔ اردشیر بابکان | == معرفی اندرزنامهٔ اردشیر بابکان == | ||
اندرزنامهٔ اردشیر بابکان پس از اوستا کهنترین نوشتهای است که به صورت کتاب از روزگار پیش از اسلام برجای مانده است. این اندرزنامه را ابوعلی مسکویه در کتاب تجارب الامم (آزمودههای امتها) به زبان عربی برگردانده و فردوسی آن را به زبان شعر در شاهنامه آورده است. اندرزنامهٔ اردشیر را میتوان منشور سیاسی ساسانیان دانست که فرمانروایانی مانند خسرو انوشیروان با پیروی از آن توانستند در کشورداری سرآمد فرمانروایان روزگار خویش شوند. این اندرزنامه در قرنهای اولیه اسلامی با نام «عهد اردشیر» شهرت داشته و گویا در همان زمان نیز نسخه کاملی از آن موجود نبوده است. بسیاری از کتابهای اندرزنامهای و دستورالوزرایی که بعدها در تمدن اسلامی نوشته شده است، بن مایهای از ادبیات تعلیمی عهد ساسانی دارند.<ref>مسکویه، احمدبنمحمد. تجارب الامم، ترجمهٔ ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، ۱۳۶۸.</ref> سراسر این اندرزنامه، پندها، درباره تربیت اخلاقی و رعایت اعمال و کردار انسانی چون راستگویی، تواضع، جوانمردی، دوری از آزار و اذیت، میانهروی و… درزندگی روزمره است که به نوعی بیانگر اهمیت تعلیم، تربیت و اخلاق در روزگار انوشیروان میباشد. بخش عمدهٔ این پندها شامل صفات نیک اخلاقی است.<ref>سبزیان پور، وحید، مقاله بررسی پندهای مکتوب بر تاج انوشروان، وحید سبزیان پور، دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقدّمه..</ref> | اندرزنامهٔ اردشیر بابکان پس از اوستا کهنترین نوشتهای است که به صورت کتاب از روزگار پیش از اسلام برجای مانده است. این اندرزنامه را ابوعلی مسکویه در کتاب تجارب الامم (آزمودههای امتها) به زبان عربی برگردانده و فردوسی آن را به زبان شعر در شاهنامه آورده است. اندرزنامهٔ اردشیر را میتوان منشور سیاسی ساسانیان دانست که فرمانروایانی مانند خسرو انوشیروان با پیروی از آن توانستند در کشورداری سرآمد فرمانروایان روزگار خویش شوند. این اندرزنامه در قرنهای اولیه اسلامی با نام «عهد اردشیر» شهرت داشته و گویا در همان زمان نیز نسخه کاملی از آن موجود نبوده است. بسیاری از کتابهای اندرزنامهای و دستورالوزرایی که بعدها در تمدن اسلامی نوشته شده است، بن مایهای از ادبیات تعلیمی عهد ساسانی دارند.<ref>مسکویه، احمدبنمحمد. تجارب الامم، ترجمهٔ ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، ۱۳۶۸.</ref> سراسر این اندرزنامه، پندها، درباره تربیت اخلاقی و رعایت اعمال و کردار انسانی چون راستگویی، تواضع، جوانمردی، دوری از آزار و اذیت، میانهروی و… درزندگی روزمره است که به نوعی بیانگر اهمیت تعلیم، تربیت و اخلاق در روزگار انوشیروان میباشد. بخش عمدهٔ این پندها شامل صفات نیک اخلاقی است.<ref>سبزیان پور، وحید، مقاله بررسی پندهای مکتوب بر تاج انوشروان، وحید سبزیان پور، دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقدّمه..</ref> | ||
تشابه | == تشابه دو کتاب == | ||
برخی مطالب دوکتاب ممکن است تشابهات مضمونی ومحتوایی داشته باشند که ما به چند نمونه اشاره میکنیم: | برخی مطالب دوکتاب ممکن است تشابهات مضمونی ومحتوایی داشته باشند که ما به چند نمونه اشاره میکنیم: | ||
=== میانهروی، اقتصاد و تدبیر در کارها === | |||
امام علی «ع» میفرماید: «اگر خدای متعال بخواهد به فردی خیر و نیکی برساند، میانهروی، اقتصاد و تدبیر در کارها را به او ارزانی داشته و وی را از بیتدبیری و اسراف بازمیدارد. همچین آن حضرت در وصیت خود به فرزندش میفرماید: «در زندگی میانهرو باش و در عبادت الهی نیز روش اعتدال پیشه کن، شیوهای را اتخاذ کن که در حد توان و طاقت تو بوده و همواره بتوانی آن را به اجرا درآوری.<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref> هر تفریطی برای انسان زیان بار است و هر افراطی فساد آفرین است».<ref>همان، حکمت ۱۰۵.</ref> | امام علی «ع» میفرماید: «اگر خدای متعال بخواهد به فردی خیر و نیکی برساند، میانهروی، اقتصاد و تدبیر در کارها را به او ارزانی داشته و وی را از بیتدبیری و اسراف بازمیدارد. همچین آن حضرت در وصیت خود به فرزندش میفرماید: «در زندگی میانهرو باش و در عبادت الهی نیز روش اعتدال پیشه کن، شیوهای را اتخاذ کن که در حد توان و طاقت تو بوده و همواره بتوانی آن را به اجرا درآوری.<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref> هر تفریطی برای انسان زیان بار است و هر افراطی فساد آفرین است».<ref>همان، حکمت ۱۰۵.</ref> | ||
در بخشی از اندرزنامه اردشیر بابکان آمده است: «بدانید روزگار شما را به چند خوی وادارد: بخشندگی تا آنجا که کار به ریخت و پاش انجامد، سختگیری تا کار به زفتی کشد، شکیبایی تا به کودنی رسد، گزکجویی تا به سبکسنگی انجامد، زبانبازی تا به ژاژخوایی کشد، خاموشی تا به گنگی نزدیک شود. شاه باید که در هریک از این خویها تا آنجا که نکوست پیش رود و چون به مرز رسد، بایستد و خویشتن بدارد و پایفراتر ننهد».<ref>مسکویه، احمدبنمحمد. تجارب الامم. ترجمهٔ ابوالقاسم امامی. تهران: سروش، ۱۳۶۸.</ref> | در بخشی از اندرزنامه اردشیر بابکان آمده است: «بدانید روزگار شما را به چند خوی وادارد: بخشندگی تا آنجا که کار به ریخت و پاش انجامد، سختگیری تا کار به زفتی کشد، شکیبایی تا به کودنی رسد، گزکجویی تا به سبکسنگی انجامد، زبانبازی تا به ژاژخوایی کشد، خاموشی تا به گنگی نزدیک شود. شاه باید که در هریک از این خویها تا آنجا که نکوست پیش رود و چون به مرز رسد، بایستد و خویشتن بدارد و پایفراتر ننهد».<ref>مسکویه، احمدبنمحمد. تجارب الامم. ترجمهٔ ابوالقاسم امامی. تهران: سروش، ۱۳۶۸.</ref> | ||
=== نقد حاکمان === | |||
امام علی «ع» میفرماید: «از پستترین حالات حاکمان، نزد مردم صالح، این است که به آنان، حبّ فخر و ستایش گمان رود و امورشان، به تکبر و خودبزرگ بینی حمل شود. من خوش ندارم خیال کنید که من ثناگویی و ستایش شما را دوست دارم و ـ با سپاس الهی ـ این گونه نیستم و اگر هم ـ به حسب نفس انسانی ـ به آن تمایل داشتم، به جهت فروتنی برای خداوند متعال، آن را رها کردم، تا در دایره چیزی که برای او سزاوارتر است، قرار نگیرم … پس با من آن چنانکه با جباران سخن میگویید، گفت و گو مکنید و آن گونه که نزد ستمگرانِ تندخو، از خود مراقبت میکنید ـ تا خشم آنان، متوجه شما نشود ـ با من رفتار نکنید و از برخورد همراه با ظاهرسازی و مدارات بپرهیزید و خیال نکنید اگر سخن حقی به من گفته شود، قبول آن، بر من، سنگینی خواهد کرد یا اینکه خودبزرگ بین باشم؛ یقیناً، کسی که شنیدن حق یا عرضه عدالت، بر او دشوار باشد، عمل به آن دو، بر او سنگینتر خواهد بود. پس، از گفتن سخن حق یا ارائه مشورتی بر پایه عدل، خودداری نکنید. من در خودم این گونه نیستم که خطا نکنم و کار خود را از آن ایمن نمیدانم، مگر خداوند مرا کفایت کند».<ref>نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، ص۳۳۴، خ۲۱۶؛ ترجمه فیض الاسلام، ص۶۸۶، خ۲۰۷.</ref> | امام علی «ع» میفرماید: «از پستترین حالات حاکمان، نزد مردم صالح، این است که به آنان، حبّ فخر و ستایش گمان رود و امورشان، به تکبر و خودبزرگ بینی حمل شود. من خوش ندارم خیال کنید که من ثناگویی و ستایش شما را دوست دارم و ـ با سپاس الهی ـ این گونه نیستم و اگر هم ـ به حسب نفس انسانی ـ به آن تمایل داشتم، به جهت فروتنی برای خداوند متعال، آن را رها کردم، تا در دایره چیزی که برای او سزاوارتر است، قرار نگیرم … پس با من آن چنانکه با جباران سخن میگویید، گفت و گو مکنید و آن گونه که نزد ستمگرانِ تندخو، از خود مراقبت میکنید ـ تا خشم آنان، متوجه شما نشود ـ با من رفتار نکنید و از برخورد همراه با ظاهرسازی و مدارات بپرهیزید و خیال نکنید اگر سخن حقی به من گفته شود، قبول آن، بر من، سنگینی خواهد کرد یا اینکه خودبزرگ بین باشم؛ یقیناً، کسی که شنیدن حق یا عرضه عدالت، بر او دشوار باشد، عمل به آن دو، بر او سنگینتر خواهد بود. پس، از گفتن سخن حق یا ارائه مشورتی بر پایه عدل، خودداری نکنید. من در خودم این گونه نیستم که خطا نکنم و کار خود را از آن ایمن نمیدانم، مگر خداوند مرا کفایت کند».<ref>نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، ص۳۳۴، خ۲۱۶؛ ترجمه فیض الاسلام، ص۶۸۶، خ۲۰۷.</ref> | ||
خط ۳۵: | خط ۳۰: | ||
باتوجه به مطالب فوق میتوان نتیجه گرفت که برخی از مطالب اندرزنامهٔ اردشیر بابکان با نهج البلاغه نه تنها اختلاف ندارد بلکه تشابه مضمونی و محتوایی هم دارد. | باتوجه به مطالب فوق میتوان نتیجه گرفت که برخی از مطالب اندرزنامهٔ اردشیر بابکان با نهج البلاغه نه تنها اختلاف ندارد بلکه تشابه مضمونی و محتوایی هم دارد. | ||
=== تشابه در مسائلی چون یکتاپرستی، عدالت، حقیقت گویی، ظلم ستیزی و… === | |||
== خصوصیات نهج البلاغه == | |||
با اندک تأمّلی روشن میشود و این حقیقت رخ مینمایاند که گفتارهای امیر مؤ منان (علیه السلام) فراتر از گفته آدمیان و فروتر از کلام پروردگار جهانیان است. | با اندک تأمّلی روشن میشود و این حقیقت رخ مینمایاند که گفتارهای امیر مؤ منان (علیه السلام) فراتر از گفته آدمیان و فروتر از کلام پروردگار جهانیان است. | ||
در نگاهی کلّی میتوان خصوصیات این کتاب ارجمند را چنین خلاصه کرد: | در نگاهی کلّی میتوان خصوصیات این کتاب ارجمند را چنین خلاصه کرد: | ||
=== سبک و شیوه کلام: === | |||
هر کس اگر اندکی با ادبیات عرب آشنایی داشته باشد، با تأمّلی در نهج البلاغه در مییابد که این عبارتها چیزی نیست که از یک شاعر و سخنور عادی برآید و برای کسی جز امیر سخنوران عرب میسّر شود. او که ابن ابی الحدید دربارهاش میگوید: «علی پیشوای اهل فصاحت و سرور ارباب بلاغت است. سخن وی فروتر از کلام خالق و فراتر از کلام مخلوق است و مردم، گفتن و نوشتن را از او آموختهاند.» | هر کس اگر اندکی با ادبیات عرب آشنایی داشته باشد، با تأمّلی در نهج البلاغه در مییابد که این عبارتها چیزی نیست که از یک شاعر و سخنور عادی برآید و برای کسی جز امیر سخنوران عرب میسّر شود. او که ابن ابی الحدید دربارهاش میگوید: «علی پیشوای اهل فصاحت و سرور ارباب بلاغت است. سخن وی فروتر از کلام خالق و فراتر از کلام مخلوق است و مردم، گفتن و نوشتن را از او آموختهاند.» | ||
خط ۵۱: | خط ۴۴: | ||
نهج البلاغه با دیگر آثار ماندگار جهان متفاوت است؛ زیرا هم موضوعاتِ متنوّع و گوناگونی دارد و هم مفاهیم آن فقط مربوط به عصر حضرت (علی(ع)) نیست، بلکه نهج البلاغه، کتاب همه دورانها و زمانها و پاسخ گوی نیازهای بشری بوده و خواهد بود. | نهج البلاغه با دیگر آثار ماندگار جهان متفاوت است؛ زیرا هم موضوعاتِ متنوّع و گوناگونی دارد و هم مفاهیم آن فقط مربوط به عصر حضرت (علی(ع)) نیست، بلکه نهج البلاغه، کتاب همه دورانها و زمانها و پاسخ گوی نیازهای بشری بوده و خواهد بود. | ||
=== همگونی و همنواختی درونی: === | |||
همنواختی و سازگاری درونی در یک مجموعه، خود یکی از مهمترین دلایل اعتبار و اصالت آن است. | همنواختی و سازگاری درونی در یک مجموعه، خود یکی از مهمترین دلایل اعتبار و اصالت آن است. | ||
خط ۶۶: | خط ۵۸: | ||
بدین سان برای شما روشن شد، آنان که مدّعی شدهاند همه یا بخشی از نهج البلاغه به دروغ به امیرمؤمنان (علیه السّلام) نسبت داده شده است گمراه و برخطایند. | بدین سان برای شما روشن شد، آنان که مدّعی شدهاند همه یا بخشی از نهج البلاغه به دروغ به امیرمؤمنان (علیه السّلام) نسبت داده شده است گمراه و برخطایند. | ||
=== همنواختی مضمونی با دیگر احادیث: === | |||
بسیاری از آنچه در نهج البلاغه در زمینههای گوناگون کلامی، اخلاقی، اجتماعی و دیگر زمینهها آمده با آنچه در همین خصوص از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) یا از دیگر امامان(ع) روایت شده، دارای نوعی همسویی و همگنی مشخص و مشهود است و این خود گواهی دیگر بر این حقیقت میشود که آنچه در نهج البلاغه آمده از همان سرچشمهای است که دیگر روایات معصومین از آنجاست. شاید در آخرین جمله سخن ابن ابی الحدید، که در بالا گذشت، به این دلیل هم اشارهای باشد. | بسیاری از آنچه در نهج البلاغه در زمینههای گوناگون کلامی، اخلاقی، اجتماعی و دیگر زمینهها آمده با آنچه در همین خصوص از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) یا از دیگر امامان(ع) روایت شده، دارای نوعی همسویی و همگنی مشخص و مشهود است و این خود گواهی دیگر بر این حقیقت میشود که آنچه در نهج البلاغه آمده از همان سرچشمهای است که دیگر روایات معصومین از آنجاست. شاید در آخرین جمله سخن ابن ابی الحدید، که در بالا گذشت، به این دلیل هم اشارهای باشد. | ||
=== اعتبار تاریخی روایات مذکور در نهج البلاغه: === | |||
آنچه در نهج البلاغه آمده، پیش و پس از این کتاب در دیگر منابع شیعه و سنّی نیز دیده میشود. تلاش سید رضی برای گردآوری سخنان علی (علیه السّلام) تنها یک نمونه از سلسله تلاشهای نامورانی است که پیش از او نیز درصدد این مهم برآمده بودند. | آنچه در نهج البلاغه آمده، پیش و پس از این کتاب در دیگر منابع شیعه و سنّی نیز دیده میشود. تلاش سید رضی برای گردآوری سخنان علی (علیه السّلام) تنها یک نمونه از سلسله تلاشهای نامورانی است که پیش از او نیز درصدد این مهم برآمده بودند. | ||