۱۱٬۹۱۳
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{شاخه | شاخه اصلی = |شاخه فرعی۱ = |شاخه فرعی۲ = |شاخه فرعی۳ = }} {{سو...» ایجاد کرد) |
(ویرایش بهوسیلهٔ ابرابزار:) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = | | شاخه اصلی = | ||
|شاخه فرعی۱ = | |شاخه فرعی۱ = | ||
|شاخه فرعی۲ = | |شاخه فرعی۲ = | ||
|شاخه فرعی۳ = | |شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
خداوند چرا | خداوند چرا بعضی را سیاه و بعضی را به رنگهای دیگر آفرید؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
جهانی که ما در آن زندگی میکنیم اثر و صنعت خداوند است. خداوندی که ما او را با صفاتی چون حکیم، علیم، کامل، غنی، عادل و … میشناسیم. خداوندی که زیباست و زیباییها را دوست دارد. علما و بزرگان اسلام یک قاعده و اصل کلی در برابر این گونه سؤالات و مجهولات به دست ما دادهاند و آن اینکه به قول شهید مطهری: «ما خدا را به صفات علیم، حکیم، غنی، کامل، عادل، جواد شناختهایم و چون او را با این صفات شناختهایم، میدانیم که آنچه واقع میشود مبنی بر حکمت، و مصلحت است، هر چند ما نمیتوانیم همه آن حکمتها و مصلحتها را درک کنیم، ما با اصطلاح از «سرّ قدر» آگاه نیستیم… بشر پس از آن که در نظام هستی این همه حکمت و تدبیر که عقل او را میدان میگرداند میبیند، باید اعتراف کند که آن جا که حکمت یک امر بر او مجهول است از قصور و نقصان درک اوست نه از خلقت.»<ref>مطهری، مرتضی، عدل الهی، انتشارات صدرا، چاپ هجدهم، ص۹۳ و ۹۴.</ref> | |||
تنوع در | تنوع در آفریدهها نشانی از قدرت خداوند است. نظامی هم چون گلستان و باغی پر از میوههای متعدد و متنوع و گلهای رنگارنگ. چرا همه گلها یکسان و یک رنگ نیستند و چرا همه میوهها یک نوع نیستند؟ | ||
آیا وجود یک جهان متنوع از رنگها و نژادهای متفاوت و تیرههای گوناگون زیباتر است یا وجود جهانی یکسان و یکنواخت؟ | |||
آنچه موجب | آنچه موجب میشود ما دیگران را زشت و نازیبا ببینیم، نگاه بدبینانه و تبعیض آلود ماست. | ||
خداوند انسانها را از | خداوند انسانها را از یک مرد و زن به نام آدم و حوا آفرید. خلقتی که از آن به عنوان بهترین هیئت و شکل یاد میکند. سپس برای این که مردم یکدیگر را بشناسند به شعبهها و تیرههای گوناگون درآورد. | ||
بنابراین اولین پاسخی که میتوان به این سؤال داد این است که تفاوت در شکلها، رنگها، قد و دیگر خصوصیات بدنی معلول عوامل طبیعی است که به مرور زمان تأثیر میگذارند. مثلاً مردمانی که در مناطق گرم زندگی میکنند، کمکم رنگ پوستشان به سیاهی و آفتاب سوختگی متمایل میشود اما مردمانی که در مناطق معتدل زندگی میکنند از پوست سفید برخوردار میشود. پس این گونه نیست که خداوند از اول بعضی را سفید و بعضی را سیاه خلق کرده باشد. بلکه این عمل اختیاری خود انسان، یعنی زندگی در یک منطقه جغرافیایی خاص است که موجب تنوع رنگها میگردد. | |||
ثانیاً، از آن جا که هیچ پدیده ای در این عالم از حیطه قدرت خداوند بیرون نیست، میتوان گفت این عمل هم به خداوند نسبت داده میشود. پس باید به دنبال حکمت و فلسفه آن بود. آنچه خداوند خود در این زمینه مطرح میکند دو علت است: نخست این که تنوع رنگها موجب میشود انسانها همدیگر را بشناسند و مشکلات ناشی از همسانی از بین برود. پس این امر یک رحمت از جانب خداوند بر بندگانش هست. | |||
دوم | دوم این که تنوع در خلقت موجب امتحان و آزمایش الهی است. تا معلوم گردد که ما تا چه حد تسلیم فرمان خدا هستیم و در برابر زیباییهای موقت و ظاهری دنیا توان مقاومت داریم. | ||
طبق | طبق آیه شریفه قرآن تنوع در رنگها و نژادها تنها جهت شناسایی یکدیگر ایجاد شده است.<ref>«ای گروه مردمان ما شما را از یک زن ومرد آفریدیم و شما را به شعبهها و نژادهای مختلف تقسیم کردیم تا یکدیگر را بشناسید، گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شماست…» حجرات/ ۱۳.</ref> | ||
در | در برخی روایات وجود تفاوت و اختلاف به منظور آزمایش شیوه رفتار انسانها با یکدیگر قرار داده شده است، تا بدین ترتیب خداوند نحوه رفتار انسانها نسبت به یکدیگر را بیازماید.<ref>حر عاملی، الجواهر السنیه فی الاحادیث القدسیه، ح۱.</ref> | ||
امّا | امّا آنچه به انسان کرامت میدهد و او را با ارزش میسازد تقوا پیشگی است. هر کس به هر اندازه که به خدا نزدیکتر باشد، از ارزش و کمال بیشتری برخوردار است. | ||
نکته مهم که نباید مورد غفلت قرار گیرد، فرقی است که بین تبعیض و تفاوت وجود دارد. تفاوت در رنگها تبعیض نیست؛ و نباید به این امور به دیده تبعیض نگاه کرد. ادیان الهی با این نگاه تبعیضانه به شدت مبارزه کردهاند، پیامبر ما بیشترین سهم را در این مبارزه ایفا کرده است. او دستور میدهد که به «جویبر» سیاهپوست از اشراف انصار که سفیدپوست بودند همسر دهند تا تصور برتری نژادی برچیده شود<ref>داستان ازدواج جویبرو ذلفا را شهید مطهری در داستان راستان ذکرکردهاند. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۸، ص۳۶۰–۳۶۴، داستان ش ۷۸.</ref> و بلال حبشی را به عنوان مؤذن خاص خود انتخاب کرد و ترتیبی اتخاذ کرد تا سیاهان برده به تدریج آزاد و زندگی شرافتمندانه در پیش گیرند. | |||
«خداوند به | «خداوند به وسیله اسلام نخوتهای جاهلیت و افتخار به نسب و فامیل را منسوخ کرد. همه مردم از سفید و سیاه، عرب و عجم در یک درجهاند. هیچکس بر دیگری برتری ندارد مگر به وسیله تقوا و طاعت الهی.» | ||
اینها کلماتی است که پیامبر در ملاقات با اصحاب صفه بیان کردند.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، چاپ نهم، ج۱۸، ص۳۶۰. (ضمن داستان جویبر و ذلفا).</ref> | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
== مطالعه بیشتر == | |||
# عدالت اجتماعی در اسلام، سید قطب. | |||
# عدالت اجتماعی و مسئله تبعیض نژادی، هاشمی رفسنجانی. | |||
{{پایان مطالعه بیشتر}} | {{پایان مطالعه بیشتر}} | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{پانویس}} | |||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = | ||
| تیترها = | | تیترها = | ||
| ویرایش = | | ویرایش = | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی = | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = | ||
| کیفیت = | | کیفیت = | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |