پرش به محتوا

مباهله: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۰۵۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
}}
}}


== زمان و مکان مباهله نجران ==
== ماجرای مباهله ==
مشهور میان دانشمندان این است که روز حضور برای مباهله، بیست و پنجم ذی الحجه سال دهم هجرت، و به اتفاق همه مسلمین، مکان مباهله اطراف «مدینه» و در دامنه صحرا بوده است.<ref>سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ پانزدهم، ۱۳۷۷، ج۲، ص۴۴۲.</ref>
مشهور میان دانشمندان این است که روز حضور برای مباهله، بیست و پنجم ذی الحجه سال دهم هجرت، و به اتفاق همه مسلمین، مکان مباهله اطراف «مدینه» و در دامنه صحرا بوده است.<ref>سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ پانزدهم، ۱۳۷۷، ج۲، ص۴۴۲.</ref>


'''آغاز جریان مباهله:'''
=== '''آغاز جریان مباهله''' ===
 
«نجران» که در مرز حجاز و یمن قرار گرفته، در آغاز طلوع اسلام تنها منطقه مسیحی‌نشین در حجاز (عربستان) بود، پیامبر(ص) به موازات مکاتبه با سران دولت‌های جهان و مراکز مذهبی نامه‌ای به اُسقف نجران (ابوحارثه) نوشت که در آن آمده است: «بنام خدای ابراهیم و اسحق و یعقوب، از محمد، پیامبر و رسول خدا، به اسقف نجران، شما را دعوت می‌کنم که از ولایت و پرستش بندگان، خارج شده و در ولایت و پرستش خداوند وارد شوید وگرنه باید به حکومت اسلامی جزیه (مالیات) بپردازید و در غیر این صورت به شما اعلام خطر می‌شود».
«نجران» که در مرز حجاز و یمن قرار گرفته، در آغاز طلوع اسلام تنها منطقه مسیحی‌نشین در حجاز (عربستان) بود، پیامبر(ص) به موازات مکاتبه با سران دولت‌های جهان و مراکز مذهبی نامه‌ای به اُسقف نجران (ابوحارثه) نوشت که در آن آمده است: «بنام خدای ابراهیم و اسحق و یعقوب، از محمد، پیامبر و رسول خدا، به اسقف نجران، شما را دعوت می‌کنم که از ولایت و پرستش بندگان، خارج شده و در ولایت و پرستش خداوند وارد شوید وگرنه باید به حکومت اسلامی جزیه (مالیات) بپردازید و در غیر این صورت به شما اعلام خطر می‌شود».


نمایندگان پیامبر، وارد نجران شدند، اسقف برای تصمیم‌گیری شورا تشکیل داد. «شرجیل» که به عقل و درایت و کاردانی معروف بود گفت: از پیشوایان مذهبی شنیده‌ایم که نبوت، روزی از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل منتقل می‌شود و بعید نیست محمد که از اولاد اسماعیل است، همان پیغمبر موعود باشد. تصمیم بر این شد که شصت نفر از علمای آنها با پیامبر(ص) از نزدیک گفت و گو کنند. هیئت نمایندگی در حالی که لباس‌های تجملی ابریشمی بر تن و انگشترهای طلا بر دست و صلیب بر گردن داشتند، به مدینه آمده و وارد مسجد شدند و بر پیامبر سلام کردند؛ ولی وضع زننده و نامناسب آنها پیامبر را سخت ناراحت کرد؛ آنها برای فهمیدن علتِ ناراحتی پیامبر به [[عثمان]] و عبدالرحمان که سابقه آشنایی با آن دو را داشتند، مراجعه کردند. آن دو گفتند: که حل گره به دست علی بن ابی طالب(ع) است، و علی(ع) فرمود با وضع ساده به حضور حضرت بیایید تا مورد تکریم واقع شوید. آنان چنین کردند و پیامبر هم سلام آنان را پاسخ داد و هدایای آنها را قبول فرمود.<ref>سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول، ۱۳۷۵، ج۷، ص۹۶.</ref>
نمایندگان پیامبر، وارد نجران شدند، اسقف برای تصمیم‌گیری شورا تشکیل داد. «شرجیل» که به عقل و درایت و کاردانی معروف بود گفت: از پیشوایان مذهبی شنیده‌ایم که نبوت، روزی از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل منتقل می‌شود و بعید نیست محمد که از اولاد اسماعیل است، همان پیغمبر موعود باشد. تصمیم بر این شد که شصت نفر از علمای آنها با پیامبر(ص) از نزدیک گفت و گو کنند.


'''مذاکره نمایندگان نجران با پیامبر(ص):'''
'''مذاکره نمایندگان نجران با پیامبر(ص):'''


پیامبر(ص) فرمود: شما را به آیین توحید و یکتاپرستی دعوت می‌کنم. نمایندگان گفتند: اگر منظور از اسلام، ایمان به خدای جهان است ما هم ایمان داریم. پیامبر فرمود: اسلام نشانه‌هایی دارد که برخی اعمال شما نشان می‌دهد که به اسلام واقعی نگرویده‌اید؛ مثلا صلیب می‌پرستید، گوشت خوک می‌خورید و برای خدا فرزند قایل هستید.
پیامبر(ص) مسیحیان نجران را به اسلام دعوت کرد. نمایندگان در پاسخ گفتند: اگر منظور از اسلام، ایمان به خدای جهان است ما هم ایمان داریم. پیامبر فرمود: اسلام نشانه‌هایی دارد که برخی اعمال شما نشان می‌دهد که به اسلام واقعی نگرویده‌اید؛ مثلا صلیب می‌پرستید، گوشت خوک می‌خورید و برای خدا فرزند قایل هستید.


نمایندگان گفتند: او (عیسی(ع)) فرزند خداست چون بدون پدر به دنیا آمده؛ پیامبر فرمود: وضع حضرت عیسی(ع) نظیر حضرت آدم(ع) است. اگر نداشتن پدر دلیل بر فرزند بودن خداوند است، پس حضرت آدم(ع) سزاوارتر است که فرزند خدا باشد. چون نه پدر داشت نه مادر. نمایندگان گفتند: حرف‌های شما ما را قانع نمی‌کند، راهش این است که در وقت مُعینی مباهله کنیم و بر دروغگو نفرین فرستیم و از خدا هلاک او را بخواهیم. (از بعضی کتب معلوم می‌شود که موضوع مباهله را خود پیامبر پیشنهاد کرد و این آیه مباهله نازل شد. <ref>آل عمران/ ۶۱.</ref>
نمایندگان گفتند: او (عیسی(ع)) فرزند خداست چون بدون پدر به دنیا آمده؛ پیامبر فرمود: وضع حضرت عیسی(ع) نظیر حضرت آدم(ع) است. اگر نداشتن پدر دلیل بر فرزند بودن خداوند است، پس حضرت آدم(ع) سزاوارتر است که فرزند خدا باشد. چون نه پدر داشت نه مادر. نمایندگان گفتند: حرف‌های شما ما را قانع نمی‌کند، راهش این است که در وقت مُعینی مباهله کنیم و بر دروغگو نفرین فرستیم و از خدا هلاک او را بخواهیم. (از بعضی کتب معلوم می‌شود که موضوع مباهله را خود پیامبر پیشنهاد کرد و این آیه مباهله نازل شد. <ref>آل عمران/ ۶۱.</ref>
خط ۳۹: خط ۳۸:
نمایندگان با دیدن وضع یاد شده وارد مشورت شدند و به اتفاق آراء تصویب کردند که وارد مباهله نشوند و حاضر شدند هر سال مبلغی به عنوان جزیه (مالیات سالانه) بپردازند و در مقابل، حکومت اسلامی از جان و مال آنها دفاع کند. پیامبر(ص) هم راضی شدند و فرمودند: عذاب، سایه شوم خود را بر سر نمایندگان نجران گسترده بود و اگر از درِ ملاعنه و مباهله وارد می‌شدند صورت انسانی خود را از دست داده و از آتشی که در بیابان برافروخته می‌شد، می‌سوختند و دامنه عذاب به سرزمین نجران هم کشیده می‌شد. اُسقف نجران می‌گفت: با محمد(ص) چهره‌هایی را می‌بینم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از خدا بخواهند که بزرگترین کوه‌ها را از جای برکند، فوراً کنده می‌شود؛ با این چهره‌های نورانی و افراد با فضیلت مباهله صحیح نیست.
نمایندگان با دیدن وضع یاد شده وارد مشورت شدند و به اتفاق آراء تصویب کردند که وارد مباهله نشوند و حاضر شدند هر سال مبلغی به عنوان جزیه (مالیات سالانه) بپردازند و در مقابل، حکومت اسلامی از جان و مال آنها دفاع کند. پیامبر(ص) هم راضی شدند و فرمودند: عذاب، سایه شوم خود را بر سر نمایندگان نجران گسترده بود و اگر از درِ ملاعنه و مباهله وارد می‌شدند صورت انسانی خود را از دست داده و از آتشی که در بیابان برافروخته می‌شد، می‌سوختند و دامنه عذاب به سرزمین نجران هم کشیده می‌شد. اُسقف نجران می‌گفت: با محمد(ص) چهره‌هایی را می‌بینم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از خدا بخواهند که بزرگترین کوه‌ها را از جای برکند، فوراً کنده می‌شود؛ با این چهره‌های نورانی و افراد با فضیلت مباهله صحیح نیست.


== صلح‌نامه ==
'''صلح‌نامه'''
 
به نام خداوند بخشنده مهربان، این نامه‌ای است از محمّد رسول خدا به ملت نجران و حومه آن، حکم و داوری محمّد درباره تمام املاک و ثروت ملت نجران این شد که اهالی نجران هر سال دو هزار لباس که قیمت هر یک از چهل درهم تجاوز نکند به حکومت اسلامی بپردازند… و جان و مال و سرزمین و معابد ملت نجران در امان خدا و رسول اوست، مشروط بر اینکه از همین حالا از هر نوع رباخواری خودداری کنند.<ref>همان مدرک، منشور جاوید، ص۹۸.</ref>
به نام خداوند بخشنده مهربان، این نامه‌ای است از محمّد رسول خدا به ملت نجران و حومه آن، حکم و داوری محمّد درباره تمام املاک و ثروت ملت نجران این شد که اهالی نجران هر سال دو هزار لباس که قیمت هر یک از چهل درهم تجاوز نکند به حکومت اسلامی بپردازند… و جان و مال و سرزمین و معابد ملت نجران در امان خدا و رسول اوست، مشروط بر اینکه از همین حالا از هر نوع رباخواری خودداری کنند.<ref>همان مدرک، منشور جاوید، ص۹۸.</ref>


== نظر اهل سنت درباره مباهله ==
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱

ویرایش