۱٬۴۰۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(اصلاح) |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
وی در شرح نامه امام به [[عبدالله بن عباس]]، پس از [[فتح مصر]] به دست [[سپاهیان معاویه]] به [[شهادت محمد بن ابیبکر]]، میگوید: {{متن عربی|انظر! الی الفصاحه کیف تعطی هذا الرجل قیادها و تملّکه زمامها …|ترجمه=فصاحت را ببین که چگونه افسار خود را به دست این مرد (علی) داده و مهار خود را به او سپرده است، نظم عجیب الفاظ را تماشا کن، یکی پس از دیگری میآیند و در اختیار او قرار میگیرند، مانند چشمهای که خود به خود و بدون زحمت از زمین میجوشد، سبحان الله! جوانی از عرب در شهری مانند [[مکه]] بزرگ میشود با هیچ حکیمی برخورد نکرده است، اما سخنانش در حکمت نظری بالا دست سخنان [[افلاطون]] و [[ارسطو]] قرار گرفته است، با اهل حکمت عملی معاشرت نکرده است اما از سقراط بالاتر رفته است، میان شجاعان و دلاوران تربیت نشده است زیرا مردم مکه تاجر پیشه بودند و اهل جنگ نبودند، اما شجاعترین بشری از کار درآمد که بر روی زمین راه رفته است.}}<ref>شرح نهجالبلاغه، ج۱۶، ص۱۴۵ و ۱۴۶</ref> | وی در شرح نامه امام به [[عبدالله بن عباس]]، پس از [[فتح مصر]] به دست [[سپاهیان معاویه]] به [[شهادت محمد بن ابیبکر]]، میگوید: {{متن عربی|انظر! الی الفصاحه کیف تعطی هذا الرجل قیادها و تملّکه زمامها …|ترجمه=فصاحت را ببین که چگونه افسار خود را به دست این مرد (علی) داده و مهار خود را به او سپرده است، نظم عجیب الفاظ را تماشا کن، یکی پس از دیگری میآیند و در اختیار او قرار میگیرند، مانند چشمهای که خود به خود و بدون زحمت از زمین میجوشد، سبحان الله! جوانی از عرب در شهری مانند [[مکه]] بزرگ میشود با هیچ حکیمی برخورد نکرده است، اما سخنانش در حکمت نظری بالا دست سخنان [[افلاطون]] و [[ارسطو]] قرار گرفته است، با اهل حکمت عملی معاشرت نکرده است اما از سقراط بالاتر رفته است، میان شجاعان و دلاوران تربیت نشده است زیرا مردم مکه تاجر پیشه بودند و اهل جنگ نبودند، اما شجاعترین بشری از کار درآمد که بر روی زمین راه رفته است.}}<ref>شرح نهجالبلاغه، ج۱۶، ص۱۴۵ و ۱۴۶</ref> | ||
'''[[طه حسین]]''' ادیب و نویسنده معروف و معاصر مصر در [[کتاب علی و بنوه]] بعد از داستان مردی که در جریان [[جنگ جمل]] دچار تردید شده بود، بعد از نقل کلام امام به آن مرد، میگوید: «من پس از وحی و سخن خدا، جوابی پرجلال تر و شیواتر از این جواب ندیده و نشنیدهام.»<ref>سیری در نهج البلاغه، ص۱۶</ref> | '''[[طه حسین]]''' ادیب و نویسنده معروف و معاصر مصر در [[کتاب علی و بنوه]] بعد از داستان مردی که در جریان [[جنگ جمل]] دچار تردید شده بود، بعد از نقل کلام امام به آن مرد، میگوید: «من پس از وحی و سخن خدا، جوابی پرجلال تر و شیواتر از این جواب ندیده و نشنیدهام.»<ref>سیری در نهج البلاغه، ص۱۶</ref> در باب شجاعت از [[خلیل بن احمد]] پرسیدند علی(ع) شجاع تر است یا [[عنبسه]] یا [[بسطام]]؟ گفت: «عنبسه و بسطام را با افراد بشر باید مقایسه کرد علی ما فوق افراد بشر است.» | ||
در باب شجاعت از [[خلیل بن احمد]] پرسیدند علی(ع) شجاع تر است یا [[عنبسه]] یا [[بسطام]]؟ گفت: «عنبسه و بسطام را با افراد بشر باید مقایسه کرد علی ما فوق افراد بشر است.» | |||
==غلو شیعیان یا جایگاه نهجالبلاغه== | ==غلو شیعیان یا جایگاه نهجالبلاغه== | ||
با توجه به سخنان بزرگان اهل سنت، میتوان گفت که شیعیان در مورد نهجالبلاغه غلو نمیکنند، بلکه عظمت نهجالبلاغه زیاد بوده و [[کتاب روایی]] در میان عامه و شیعه وجود ندارد که به این اندازه شرح بر آن نگاشته شده باشد. [[سید هبه الله شهرستانی]] گوید: پنجاه شرح برای نهجالبلاغه نوشته شده است که در میان آنها از علماء متقدم [[ابوالحسین رازی]] و [[فخررازی]] و [[قطب راوندی]] و [[کمال الدین محمد میثم بحرانی]] هستند، و متاخرین شیخ محمد عبده و عبدالحمید بن ابی الحدید هستند.<ref>ابن ابی الحدید، مقدمه شرح نهجالبلاغه، دار احیاء الکتب العربیه، ج۱، ص۱۰</ref> | با توجه به سخنان بزرگان اهل سنت، میتوان گفت که شیعیان در مورد نهجالبلاغه غلو نمیکنند، بلکه عظمت نهجالبلاغه زیاد بوده و [[کتاب روایی]] در میان عامه و شیعه وجود ندارد که به این اندازه شرح بر آن نگاشته شده باشد. [[سید هبه الله شهرستانی]] گوید: پنجاه شرح برای نهجالبلاغه نوشته شده است که در میان آنها از علماء متقدم [[ابوالحسین رازی]] و [[فخررازی]] و [[قطب راوندی]] و [[کمال الدین محمد میثم بحرانی]] هستند، و متاخرین شیخ محمد عبده و عبدالحمید بن ابی الحدید هستند.<ref>ابن ابی الحدید، مقدمه شرح نهجالبلاغه، دار احیاء الکتب العربیه، ج۱، ص۱۰</ref> | ||
بنابر این تعاریف بیان شده از طرف شخصیتهایی که شیعه نیستند میتوان گفت [[خاندان پیامبر اسلام(ص)]] از نظر علمی سرآمد همه مردم بودند و در بین این خاندان، امام علی(ع) شاخصترین فرد بود، تا جایی که پیامبر(ص) درباره ایشان فرمودند: {{متن عربی|أعلمُ اُمّتي مِن بَعدي عليُّ بنُ أبي طالبٍ|ترجمه= داناترین امتم بعد از من علی بن ابی طالب است.}}<ref>قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، دارالاسوه، چاپ اول، ۱۴۱۶، ج۱، ص۲۱۶، ح۲۷</ref> و در حدیث دیگر که اهل سنت نیز در کتابهای خود نقل کردهاند، درباره امام علی(ع) فرمودند: {{متن عربی|أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا فَمَن أرادَ العِلمَ فلیأتها مِن بابُها|ترجمه= من شهر علم هستم و علی در آن است، هر کسی که علم میخواهد باید از در آن وارد شود.}}<ref>حاکم نیشابوری، محمد بن علی، مستدرک حاکم، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۰۶، ج۳، ص۱۲۷ و ۱۲۸؛ متقی هندی، کنز العمال، بیروت، مؤسسه رسالت، ج۱۱، ص۶۱۴، ح ۳۲۹۷۸ و ۳۲۹۷۹</ref> در تاریخ آمده است که [[خلفاء ثلاثه]] و به خصوص [[خلیفه دوم]] بارها در مسائل علمی به امام علی(ع) مراجعه و ایشان مشکلات علمی آنها را برطرف میکردند، و این سخن از خلیفه دوم معروف است که {{متن عربی|لَوْلا عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَر|ترجمه| اگر علی نبود عمر هلاک میشد.}}<ref>المناقب، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۱، ص۸۱، ح۶۵؛ ینابیع الموده، دارالاسوه، چاپ اول، ۱۴۱۶، ج۱، ص۲۱۶، ح۲۸</ref> | |||
<span></span> | <span></span> |
ویرایش