automoderated
۶٬۳۴۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←سند) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
==متن حدیث== | ==متن حدیث== | ||
در کتاب طب الائمه آمده است: مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ حَمَّادٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ: «أَنَّهُ وَصَفَ بُخُورَ مَرْیَمَ لِأُمِّ وَلَدٍ لَهُ وَ ذَکَرَ أَنَّهُ نَافِعٌ لِکُلِّ شَیْءٍ مِنْ قِبَلِ الْأَرْوَاحِ مِنَ الْمَسِ وَ الْخَبَلِ وَ الْجُنُونِ وَ الْمَصْرُوعِ وَ الْمَأْخُوذِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ نَافِعٌ مُجَرَّبٌ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی قَالَ لِتَأْخُذْ لُبَاناً أَوْ سَنْدَرُوساً وَ بُزَاقَ الْفَمِ وَ کُورَ سَنْدَرِیٍّ و قُشُورَ الْحَنْظَلِ و مُرَّ مری [بَرِّیٍ] وَ کبریت [کِبْرِیتاً] أَبْیَضَ کَسَرْتَ دَاخِلَ الْمُقْلِ وَ سُعْدَ یَمَانِیٍّ وَ یکسر [یَکْثُرُ] فِیهِ مُرٌّ وَ شَعْرَ قُنْفُذٍ مَشْبُوثٍ بِقَطِرَانٍ شَامِیٍّ قَدْرَ ثَلَاثِ قَطَرَاتٍ تَجْمَعُ ذَلِکَ کُلَّهُ وَ یُصْنَعُ بُخُوراً فَإِنَّهُ جَیِّدٌ نَافِعٌ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی» <ref>ابنا بسطام، عبد الله و حسین، طبّ الأئمه علیهم السلام، قم، دار الشریف الرضی، چاپ دوم، ۱۴۱۱ ق، ص۱۱۲.</ref> | در کتاب طب الائمه آمده است: مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ حَمَّادٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ: «أَنَّهُ وَصَفَ بُخُورَ مَرْیَمَ لِأُمِّ وَلَدٍ لَهُ وَ ذَکَرَ أَنَّهُ نَافِعٌ لِکُلِّ شَیْءٍ مِنْ قِبَلِ الْأَرْوَاحِ مِنَ الْمَسِ وَ الْخَبَلِ وَ الْجُنُونِ وَ الْمَصْرُوعِ وَ الْمَأْخُوذِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ نَافِعٌ مُجَرَّبٌ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی قَالَ لِتَأْخُذْ لُبَاناً أَوْ سَنْدَرُوساً وَ بُزَاقَ الْفَمِ وَ کُورَ سَنْدَرِیٍّ و قُشُورَ الْحَنْظَلِ و مُرَّ مری [بَرِّیٍ] وَ کبریت [کِبْرِیتاً] أَبْیَضَ کَسَرْتَ دَاخِلَ الْمُقْلِ وَ سُعْدَ یَمَانِیٍّ وَ یکسر [یَکْثُرُ] فِیهِ مُرٌّ وَ شَعْرَ قُنْفُذٍ مَشْبُوثٍ بِقَطِرَانٍ شَامِیٍّ قَدْرَ ثَلَاثِ قَطَرَاتٍ تَجْمَعُ ذَلِکَ کُلَّهُ وَ یُصْنَعُ بُخُوراً فَإِنَّهُ جَیِّدٌ نَافِعٌ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی» <ref name=":0">ابنا بسطام، عبد الله و حسین، طبّ الأئمه علیهم السلام، قم، دار الشریف الرضی، چاپ دوم، ۱۴۱۱ ق، ص۱۱۲.</ref> | ||
امام باقر بخور مریم را برای ام ولد خود وصف کرد<ref>پزشکان بخور مریم را در داروهای مفرد آوردند و گفتند همان خبز المشایخ است که بیونانی بقلامس خوانند و نام اصلیش غرطینثا است گیاهی است که در ساق خود گل سرخ دارد و بیخ آن چون لفت است.</ref> و فرمود: برای هر آفت روحی از مسّ شیاطین و پریشانی مغز و دیوانگی و غش، جنزدگی و جز آن خوب و مجرّب است بخواست خدا تعالی. | امام باقر بخور مریم را برای ام ولد خود وصف کرد<ref>پزشکان بخور مریم را در داروهای مفرد آوردند و گفتند همان خبز المشایخ است که بیونانی بقلامس خوانند و نام اصلیش غرطینثا است گیاهی است که در ساق خود گل سرخ دارد و بیخ آن چون لفت است.</ref> و فرمود: برای هر آفت روحی از مسّ شیاطین و پریشانی مغز و دیوانگی و غش، جنزدگی و جز آن خوب و مجرّب است بخواست خدا تعالی. | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
سپس فرمود: لبان، سندروس، بزاق فم، کورسندی، پوست هندوانه ابی جهل، حزاء دشتی، کبریت سفید، کسره درون مقل و سعد یمانی، با مرّ فراوان و موی خارپشت آلوده بسه قطره قطران شامی بگیر و همه را در هم کن و بخوری بساز که خوبست و سودمند ان شاء اللَّه. | سپس فرمود: لبان، سندروس، بزاق فم، کورسندی، پوست هندوانه ابی جهل، حزاء دشتی، کبریت سفید، کسره درون مقل و سعد یمانی، با مرّ فراوان و موی خارپشت آلوده بسه قطره قطران شامی بگیر و همه را در هم کن و بخوری بساز که خوبست و سودمند ان شاء اللَّه. | ||
==سند== | ==سند در طب الائمه== | ||
حدیث بخور مریم در کتاب طب الائمه با دو واسطه از امام باقر(ع) نقل شده است.<ref name=":0" /> این روایت مرسل است (برخی از روایان ذکر نشدهاند)؛ زیرا ابنا بسطام نویسنده کتاب طب الائمه، از عالمان قرن چهارم است و نمیتواند با دو واسطه از امام(ع) روایت نقل کند. | |||
محمد بن جعفر بن مهران<ref>نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، چاپخانه شفق، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۷، ص۸.</ref> و احمد بن حَمّاد<ref>نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، چاپخانه شفق، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۰۲.</ref> دو راوی ذکر شده در سلسله سند، ناشناختهاند و نامشان در کتابهای رجالی مُتقدّم نیامده است. با توجه به مرسل بودن حدیث و مجهول بودن راویان، این روایت ضعیف است. | |||
با توجه به معتبر نبودن سند حدیث و اعتراف مترجم کتاب «آسمان و جهان» در ذیل این روایت مبنی بر اینکه تغییراتی در این روایت رخ داده است و با توجه به اینکه کتابهای معتبر حدیثی این روایت را نیاوردهاند؛ نمیتوان به چنین حدیثی استناد کرد. | با توجه به معتبر نبودن سند حدیث و اعتراف مترجم کتاب «آسمان و جهان» در ذیل این روایت مبنی بر اینکه تغییراتی در این روایت رخ داده است و با توجه به اینکه کتابهای معتبر حدیثی این روایت را نیاوردهاند؛ نمیتوان به چنین حدیثی استناد کرد. |