۱۱٬۹۱۳
ویرایش
خط ۷: | خط ۷: | ||
==متن روایت در منابع اهلسنت== | ==متن روایت در منابع اهلسنت== | ||
روایت اول | '''روایت اول''' | ||
{{عربی|حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى، عَنْ إِسْرَائِيلَ، عَنْ سِمَاكٍ، أَنَّهُ سَمِعَ مُوسَى بْنَ طَلْحَةَ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ، يُحَدِّثُ عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: مَرَرْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي نَخْلٍ، فَرَأَى قَوْمًا يُلَقِّحُونَ النَّخْلَ، فَقَالَ: «مَا يَصْنَعُ هَؤُلَاءِ؟» قَالُوا: يَأْخُذُونَ مِنَ الذَّكَرِ فَيَجْعَلُونَهُ فِي الْأُنْثَى، قَالَ: «مَا أَظُنُّ ذَلِكَ يُغْنِي شَيْئًا» ، فَبَلَغَهُمْ، فَتَرَكُوهُ، فَنَزَلُوا عَنْهَا، فَبَلَغَ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: " إِنَّمَا هُوَ الظَّنُّ، إِنْ كَانَ يُغْنِي شَيْئًا فَاصْنَعُوهُ، فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ، وَإِنَّ الظَّنَّ يُخْطِئُ وَيُصِيبُ، وَلَكِنْ مَا قُلْتُ لَكُمْ: قَالَ اللَّهُ، فَلَنْ أَكْذِبَ عَلَى اللَّهِ|ترجمه=..با پیامبر خدا (ص) در نخلستانی قدم برمی داشتیم و ایشان گروهی را مشاهده کردند که عمل گرده افشانی بر درختان خرما را انجام می دادند، سپس از اطرافیان پرسیدند که آنان چه می کنند؟ پاسخ داده شد که گرده های درختان نر را بر درختان ماده می پراکنند! پیامبر فرمود: گمان می کنم که این کار فایده ای داشته باشد. سخن پیامبر (ص) به گوش کشاورزان رسیده و آنان از کار خود دست برداشتند. پیامبر (ص) با مشاهده این وضعیت فرمودند: سخن من از روی حدس و گمان بوده و من انسانی مانند شما هستم. شما کار خود را انجام دهید؛ چون گمان من ممکن است درست یا نادرست باشد! اما هرگاه از جانب پروردگار سخنی به شما گفتم، مطمئنا بر خدا دروغ نخواهم بست!}}<ref>ابنماجه، سنن ابنماجه، ج۲، ص۸۲۵، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، دار إحياء الكتب العربية، ۱۴۳۱ق.</ref> | {{عربی|حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى، عَنْ إِسْرَائِيلَ، عَنْ سِمَاكٍ، أَنَّهُ سَمِعَ مُوسَى بْنَ طَلْحَةَ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ، يُحَدِّثُ عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: مَرَرْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي نَخْلٍ، فَرَأَى قَوْمًا يُلَقِّحُونَ النَّخْلَ، فَقَالَ: «مَا يَصْنَعُ هَؤُلَاءِ؟» قَالُوا: يَأْخُذُونَ مِنَ الذَّكَرِ فَيَجْعَلُونَهُ فِي الْأُنْثَى، قَالَ: «مَا أَظُنُّ ذَلِكَ يُغْنِي شَيْئًا» ، فَبَلَغَهُمْ، فَتَرَكُوهُ، فَنَزَلُوا عَنْهَا، فَبَلَغَ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: " إِنَّمَا هُوَ الظَّنُّ، إِنْ كَانَ يُغْنِي شَيْئًا فَاصْنَعُوهُ، فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ، وَإِنَّ الظَّنَّ يُخْطِئُ وَيُصِيبُ، وَلَكِنْ مَا قُلْتُ لَكُمْ: قَالَ اللَّهُ، فَلَنْ أَكْذِبَ عَلَى اللَّهِ|ترجمه=..با پیامبر خدا (ص) در نخلستانی قدم برمی داشتیم و ایشان گروهی را مشاهده کردند که عمل گرده افشانی بر درختان خرما را انجام می دادند، سپس از اطرافیان پرسیدند که آنان چه می کنند؟ پاسخ داده شد که گرده های درختان نر را بر درختان ماده می پراکنند! پیامبر فرمود: گمان می کنم که این کار فایده ای داشته باشد. سخن پیامبر (ص) به گوش کشاورزان رسیده و آنان از کار خود دست برداشتند. پیامبر (ص) با مشاهده این وضعیت فرمودند: سخن من از روی حدس و گمان بوده و من انسانی مانند شما هستم. شما کار خود را انجام دهید؛ چون گمان من ممکن است درست یا نادرست باشد! اما هرگاه از جانب پروردگار سخنی به شما گفتم، مطمئنا بر خدا دروغ نخواهم بست!}}<ref>ابنماجه، سنن ابنماجه، ج۲، ص۸۲۵، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، دار إحياء الكتب العربية، ۱۴۳۱ق.</ref> | ||
روایت دوم | '''روایت دوم''' | ||
{{عربی|حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ، وَعَمْرٌو النَّاقِدُ، كِلَاهُمَا عَنِ الْأَسْوَدِ بْنِ عَامِرٍ، قَالَ: أَبُو بَكْرٍ، حَدَّثَنَا أَسْوَدُ بْنُ عَامِرٍ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَائِشَةَ، وَعَنْ ثَابِتٍ، عَنْ أَنَسٍ، أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مَرَّ بِقَوْمٍ يُلَقِّحُونَ، فَقَالَ: «لَوْ لَمْ تَفْعَلُوا لَصَلُحَ» قَالَ: فَخَرَجَ شِيصًا، فَمَرَّ بِهِمْ فَقَالَ: «مَا لِنَخْلِكُمْ؟» قَالُوا: قُلْتَ كَذَا وَكَذَا، قَالَ: «أَنْتُمْ أَعْلَمُ بِأَمْرِ دُنْيَاكُمْ|ترجمه=پیامبر (ص) فرمود: اگر گرد افشانی نکنند، نیز درخت خرما بارور خواهد شد. کشاورزان آن سال گرده افشانی نکرده و در نتیجه به محصولی دست نیافتند. این موضوع به اطلاع پیامبر (ص) رسید و ایشان فرمودند: اگر موضوعی مرتبط با دنیا بود خودتان کارشناسی کنید و اگر در امور دین پرسشی دارید به من مراجعه کنید!}} <ref>مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۳۶، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقي، بیروت، ار إحياء التراث العربي. ۱۴۳۱ق.</ref> | {{عربی|حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ، وَعَمْرٌو النَّاقِدُ، كِلَاهُمَا عَنِ الْأَسْوَدِ بْنِ عَامِرٍ، قَالَ: أَبُو بَكْرٍ، حَدَّثَنَا أَسْوَدُ بْنُ عَامِرٍ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَائِشَةَ، وَعَنْ ثَابِتٍ، عَنْ أَنَسٍ، أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مَرَّ بِقَوْمٍ يُلَقِّحُونَ، فَقَالَ: «لَوْ لَمْ تَفْعَلُوا لَصَلُحَ» قَالَ: فَخَرَجَ شِيصًا، فَمَرَّ بِهِمْ فَقَالَ: «مَا لِنَخْلِكُمْ؟» قَالُوا: قُلْتَ كَذَا وَكَذَا، قَالَ: «أَنْتُمْ أَعْلَمُ بِأَمْرِ دُنْيَاكُمْ|ترجمه=پیامبر (ص) فرمود: اگر گرد افشانی نکنند، نیز درخت خرما بارور خواهد شد. کشاورزان آن سال گرده افشانی نکرده و در نتیجه به محصولی دست نیافتند. این موضوع به اطلاع پیامبر (ص) رسید و ایشان فرمودند: اگر موضوعی مرتبط با دنیا بود خودتان کارشناسی کنید و اگر در امور دین پرسشی دارید به من مراجعه کنید!}}<ref>مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۳۶، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقي، بیروت، ار إحياء التراث العربي. ۱۴۳۱ق.</ref> | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
«وَ هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ موفّقٌ مسدّدٌ قَد اَمِن الخَطايا و الزَللَ وَ العثارَ»<ref>کلینی، الكافى، ج۱، ص۲۰۲. براى آشنايى با برخى ديگر از روايات، ر.ك: مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰، ص۴۳۹؛ ۱۷، ص۱۰۸؛ ج۳۶، ص۲۴۴؛ ج۶۵، ص۳۸۹؛ و ج۹۹، ص۱۵۰.</ref> (شخصى كه [[خداوند]] وى را براى اداره امور بندگانش بر مىگزيند) معصوم و برخوردار از تأييدات، توفيقات و راهنمايىهاى الهى بوده، از هر خطا و لغزشى در امان است. | «وَ هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ موفّقٌ مسدّدٌ قَد اَمِن الخَطايا و الزَللَ وَ العثارَ»<ref>کلینی، الكافى، ج۱، ص۲۰۲. براى آشنايى با برخى ديگر از روايات، ر.ك: مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰، ص۴۳۹؛ ۱۷، ص۱۰۸؛ ج۳۶، ص۲۴۴؛ ج۶۵، ص۳۸۹؛ و ج۹۹، ص۱۵۰.</ref> (شخصى كه [[خداوند]] وى را براى اداره امور بندگانش بر مىگزيند) معصوم و برخوردار از تأييدات، توفيقات و راهنمايىهاى الهى بوده، از هر خطا و لغزشى در امان است. | ||
== آگاهی انبیاء و امامان از تمامی حقایق هستی == | |||
«عصمت از خطا» رابطه جدايى ناپذير با علم معصومان دارد.<ref>پژوهشى در عصمت معصومان، ص۲۳۹ـ۲۳۴.</ref> اگر پيامبر(ص) نداند كه درخت خرما بدون تلقيح ثمرى نمىدهد، از فرو افتادن در خطا ايمن نخواهد بود. درباره گستره علم معصومان(ع) نظريههاى گوناگونى قابل طرح است<ref>ر.ك: شرح الشفاء، ج۲، ص۲۱۲ـ۲۱۱؛ الامامة و الولاية فى القرآن الكريم، ص۲۲۴ـ۲۲۳؛ الميزان، ج۱۸، ص۱۹۴ـ۱۹۲؛ عقائد الامامية، ص۶۹ـ۶۷؛ مصنفات الشيخ المفيد، ج۴، اوائل المقالات، ص۶۷؛ پيام قرآن، ج۷، ص۲۵۳ـ۲۴۹؛ و منشورجاويد، ج۸، ص۴۱۸ـ۳۰۹.</ref> كه بر اساس يكى از آن ها [[پيامبران]] و امامان از تمامى حقايق هستى آگاهى دارند. هر چند وظيفه عملىشان اين است كه جز در موارد ضرورى، تنها علومى را كه از راه هاى عادى به دست آوردهاند، ملاک رفتار خود قرار دهند. | «عصمت از خطا» رابطه جدايى ناپذير با علم معصومان دارد.<ref>پژوهشى در عصمت معصومان، ص۲۳۹ـ۲۳۴.</ref> اگر پيامبر(ص) نداند كه درخت خرما بدون تلقيح ثمرى نمىدهد، از فرو افتادن در خطا ايمن نخواهد بود. درباره گستره علم معصومان(ع) نظريههاى گوناگونى قابل طرح است<ref>ر.ك: شرح الشفاء، ج۲، ص۲۱۲ـ۲۱۱؛ الامامة و الولاية فى القرآن الكريم، ص۲۲۴ـ۲۲۳؛ الميزان، ج۱۸، ص۱۹۴ـ۱۹۲؛ عقائد الامامية، ص۶۹ـ۶۷؛ مصنفات الشيخ المفيد، ج۴، اوائل المقالات، ص۶۷؛ پيام قرآن، ج۷، ص۲۵۳ـ۲۴۹؛ و منشورجاويد، ج۸، ص۴۱۸ـ۳۰۹.</ref> كه بر اساس يكى از آن ها [[پيامبران]] و امامان از تمامى حقايق هستى آگاهى دارند. هر چند وظيفه عملىشان اين است كه جز در موارد ضرورى، تنها علومى را كه از راه هاى عادى به دست آوردهاند، ملاک رفتار خود قرار دهند. | ||
== غیر واقعی بودن ماجرای تلقیح درخت خرما == | |||
داستان جلوگيرى [[رسول خدا(ص)]] از تلقيح درخت خرما، بسيار عجيب و باور نكردنى مىنمايد. پذيرفتنى نیست كه كسى پس از حدود شصت سال زندگى در سرزمين عربستان، كه همواره مركز پرورش نخل و توليد خرما بوده است، از ضرورت بارورى درخت خرما آگاهى نداشتهباشد. از سوى ديگر، چگونه مىتوان باور كرد مردمى كه سال ها در اين زمينه تجربه اندوختهاند و چه بسا در برخى از شرايط از تلقيح درختى باز مانده و پیامدهاى آن را ديدهاند، بدون هيچگونه چون و چرا دست از اين كار بکشند. (به ويژه آن كه در ميان اصحاب، سست ايمانانى بودند كه حتّى در مسائل دينى و اخروى لب به اعتراض مىگشودند و احكام پيامبر را زير سؤال مى بردند، چه رسد به امور دنيوى)!<ref>بسيارى از نويسندگان، اين داستان را دست آويزى براى انكار عصمت پيامبر(دست كم در امور عادى) قرار داده اند. براى نمونه، ر.ك: اضواء على السنة المحمديّة، ص۴۴ـ۴۳؛ و پژوهش هايى درباره قرآن و وحى، ص۴۶ـ۴۵.</ref> | داستان جلوگيرى [[رسول خدا(ص)]] از تلقيح درخت خرما، بسيار عجيب و باور نكردنى مىنمايد. پذيرفتنى نیست كه كسى پس از حدود شصت سال زندگى در سرزمين عربستان، كه همواره مركز پرورش نخل و توليد خرما بوده است، از ضرورت بارورى درخت خرما آگاهى نداشتهباشد. از سوى ديگر، چگونه مىتوان باور كرد مردمى كه سال ها در اين زمينه تجربه اندوختهاند و چه بسا در برخى از شرايط از تلقيح درختى باز مانده و پیامدهاى آن را ديدهاند، بدون هيچگونه چون و چرا دست از اين كار بکشند. (به ويژه آن كه در ميان اصحاب، سست ايمانانى بودند كه حتّى در مسائل دينى و اخروى لب به اعتراض مىگشودند و احكام پيامبر را زير سؤال مى بردند، چه رسد به امور دنيوى)!<ref>بسيارى از نويسندگان، اين داستان را دست آويزى براى انكار عصمت پيامبر(دست كم در امور عادى) قرار داده اند. براى نمونه، ر.ك: اضواء على السنة المحمديّة، ص۴۴ـ۴۳؛ و پژوهش هايى درباره قرآن و وحى، ص۴۶ـ۴۵.</ref> | ||
پیامبر موجب ضرر و زیان به دیگران شد. | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} |