automoderated
۶٬۳۴۱
ویرایش
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
تعبیر مهدی نوعی و شخصی کاربرد دیگری نیز دارد که نزد عرفا متداول است. برخی از عرفای اهل سنّت همچون مولوی معتقدند به اینکه در هر زمانی باید یک مهدی موجود باشد خواه از نسل [[امام علی(ع)]] و خواه از نسل عمر. مقصود آنان از مهدی، همان قطب عالم امکان است، ولی شیعه قائل است که در هر زمان باید امام معصوم موجود باشد، زیرا بدون آن زمین مضطرب خواهد شد؛ و این نظر مبتنی بر روایات بسیار زیاد از اهل بیت(ع) است. | تعبیر مهدی نوعی و شخصی کاربرد دیگری نیز دارد که نزد عرفا متداول است. برخی از عرفای اهل سنّت همچون مولوی معتقدند به اینکه در هر زمانی باید یک مهدی موجود باشد خواه از نسل [[امام علی(ع)]] و خواه از نسل عمر. مقصود آنان از مهدی، همان قطب عالم امکان است، ولی شیعه قائل است که در هر زمان باید امام معصوم موجود باشد، زیرا بدون آن زمین مضطرب خواهد شد؛ و این نظر مبتنی بر روایات بسیار زیاد از اهل بیت(ع) است. | ||
==ضرورت وجود امام در هر زمان== | |||
بر اساس اعتقاد [[علم کلام|کلامی]]ِ شیعه، که پشتوانه ادلهٔ عقلی و نقلی دارد، جهان هیچگاه از وجود امام زنده، [[معصوم]] و منصوب از طرف [[خدا]] خالی نخواهد بود؛ زیرا بدون وجود امام که واسطه فیض است، جریان فیض الهی در عالَم امکان ندارد؛ و و فقط در سایه وجود امام در هر عصر زندگی و بقای آن امکانپذیر خواهد بود. برای رساندن اهمیت این مطلب [[امام صادق(ع)]] گفته است: «اگر تنها دو نفر انسان داشته باشیم یکی از آن دو امام خواهد بود و آخرین کسی که میمیرد امام است».<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه حاج سید جواد مصطفوی، دارالکتب الاسلامیه. ج۱، ح۴۵۷.</ref> | بر اساس اعتقاد [[علم کلام|کلامی]]ِ شیعه، که پشتوانه ادلهٔ عقلی و نقلی دارد، جهان هیچگاه از وجود امام زنده، [[معصوم]] و منصوب از طرف [[خدا]] خالی نخواهد بود؛ زیرا بدون وجود امام که واسطه فیض است، جریان فیض الهی در عالَم امکان ندارد؛ و و فقط در سایه وجود امام در هر عصر زندگی و بقای آن امکانپذیر خواهد بود. برای رساندن اهمیت این مطلب [[امام صادق(ع)]] گفته است: «اگر تنها دو نفر انسان داشته باشیم یکی از آن دو امام خواهد بود و آخرین کسی که میمیرد امام است».<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه حاج سید جواد مصطفوی، دارالکتب الاسلامیه. ج۱، ح۴۵۷.</ref> | ||
مبنای این اصل، امور ذیلاند: | مبنای این اصل، امور ذیلاند: | ||
'''امام واسطه فیض تکوین است''': اگر امام نباشد، فیض هستی قطع شده، جهان هستی فرو میپاشد. از امام رضا(ع) نقل شده اگر روی زمین بی امام میشد، زمینی و بشری نمیماند و همه از بین میرفتند.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، دارالکتب الاسلامیه، ج۱، ح۴۵۲.</ref> از این رو بی وجود امام(ع)، کائنات بی امداد فیض الهی خواهند بود و بدون این امداد همه چیز نیست خواهد بود. | * '''امام واسطه فیض تکوین است''': اگر امام نباشد، فیض هستی قطع شده، جهان هستی فرو میپاشد. از امام رضا(ع) نقل شده اگر روی زمین بی امام میشد، زمینی و بشری نمیماند و همه از بین میرفتند.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، دارالکتب الاسلامیه، ج۱، ح۴۵۲.</ref> از این رو بی وجود امام(ع)، کائنات بی امداد فیض الهی خواهند بود و بدون این امداد همه چیز نیست خواهد بود. | ||
* '''امام مخاطب و حامل قرآن و الهام است''': چون [[قرآن]] کتاب همیشگی انسانها است، پس مخاطب حقیقی آن که حقیقت قرآن را درک کند نیز، باید همیشه وجود داشته باشد و این مخاطب حقیقی که قلب و روحش جایگاه وحی است، بعد از [[پیامبر اکرم(ص)]] جز امامان(ع) نمیتواند باشد. بقای استمرار قرآن جز با پذیرش وجود کسی که حامل و مخاطب حقیقی آیات آن باشد، قابل تصور نیست و چنین شخصی همان امام زمان(ع) است. | |||
بر این اساس، وجود امام در هر زمانی لازم است؛ اما از آنجا که بنابر دلایل تاریخی یازده امام به شهادت رسیدهاند و [[امام دوازدهم(ع)]] به دنیا آمده است، وجود او ضروری است، اگرچه در [[غیبت امام زمان(ع)|غیبت]] باشد. امام علی(ع) نیز گفته است: «زمین هیچگاه از حجّت خالی نمیماند، حجت خدا یا ظاهر و آشکار است یا خائف و پنهان، تا حجتها و برهانهای خدا باطل نشود.»<ref>اصول کافی، همان، ج۱، باب ان الارض لا تخلو من حجه.</ref> از این رو همواره باید انسان کامل در زمین وجود داشته باشد و از آنجا که شرایط جهان به جائی رسید که حاکمان و مردمان، حضور امام معصوم درجامعه را نپذیرفتند، تنها راه وجود انسان کامل و کشته نشدن او، و علتهای دیگری که بر ما پوشیده است)، غیبت او بود تا زمانی که زمینه ظهور او فراهم شود. | |||
بر این | |||
علّامه طباطبائی در همین باره میگوید: برای هر انسانی یک حجّت باید باشد زیرا خلقت او بدون غایت نمیشود و اگر حجت نباشد، یعنی غایت ندارد، و صدور چنین فعلی از خداوند متعال محال است، بنابراین، بازگشت این مسئله به این است که فعل خداوند متعال غایت میخواهد. | علّامه طباطبائی در همین باره میگوید: برای هر انسانی یک حجّت باید باشد زیرا خلقت او بدون غایت نمیشود و اگر حجت نباشد، یعنی غایت ندارد، و صدور چنین فعلی از خداوند متعال محال است، بنابراین، بازگشت این مسئله به این است که فعل خداوند متعال غایت میخواهد. |